کد خبر: ۴۳۲۷۰
۲۹۶۱۵ بازدید
۴۸ دیدگاه (۳۹ تایید شده)

ترکی هنر است (1) :

گؤز در ترکی

۱۳۹۴/۴/۱۲
۲۳:۴۶

از این به بعد در صدای میانه در چند قسمت برای علاقمندان به آموزش زبان مادری شان ترکی ، توانمندی ها و زیبایی هایی از زبان ترکی را خواهم گفت. امیدوارم برایتان مفید واقع شود و در هر بخش وارد بحث و سئوال و جواب شویم.

ابتدا از یک کلمه تک هجایی به نام "گؤز" می آغازیم. گؤز در ترکی به معنای چشم، در حدود 100 مشتق دارد که دارای مفاهیم بسیار متنوع و گسترده می باشد که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:

1 ـ گؤز : خود واژه گؤز بیش از 10 معنا دارد مانند: چشم ، قنات ، سوراخ ، دهانه پل ، حسرت ، انتظار ، دهانه ، سر نخ.

2 ـ گؤزه: چشمه ای با اطراف سرسبز

3 ـ گؤزت : مواظب باش ، چشمت به آنجا باشد.

4 ـ گؤزله : منتظر باش ، چشم انتظار باش (ما به اشتباه بجای گؤزت (مواظب باش) می گوییم: گؤزله!)

5 ـ گؤزل : زیبا ، چشم نواز

6 ـ گؤزلوک : عینک

7 ـ گوزگو: آئینه (در اصل گؤزگو یعنی وسیله دیدن)

8 ـ گؤستر : نشان بده (در اصل گؤزتر)

9 ـ گؤزه نک : سوراخ های ریز بدن یا گیاهان

10 ـ گؤزندیریک : نقاب صورت حیوانات برای جلوگیری از آزار حشرات

11 ـ گؤزه مه : رفو (سوراخ ها یا چشمها را بهم دوختن)

12 ـ گؤز اول: حواست باشد ، چشمت به این باشد

13 ـ گؤز ائوی: حدقه چشم

14 ـ گؤزآچیق : هوشیار

15 ـ کور گؤز یا شور گؤز : چشم هیز

16 ـ گؤز اودو : خشم (گؤز اودون آلماق یعنی ترساندن)

17 ـ گؤزجو : نگهبان

18 ـ گؤز قارال : غروب ، سیاهی رفتن چشم

19 ـ گؤزتمن : ناظم

20 ـ گؤزه تیم : نظارت

21 ـ گؤزلم : مراقب

22 ـ گؤزلش : احتیاط کن

23 ـ گؤزونک : از ابزار خیمه و چادر

24 ـ کؤسته بک : موش کور

25 ـ گئجه گؤزو : نیمه شب

سلسله مباحث ترکی هنر است:

 

(10) : دیدگاه بزرگان در مورد جایگاه زبان ترکی ترکی هنر است

(9) : برای اینکه ترکی را درست صحبت کنیم این 10 نکته را رعایت کنیم ترکی هنر است

(8) : قواعدی در گویش محاوره ای آذربایجان ترکی هنر است

(7) : عجایب اسم و صفت در ترکی ترکی هنر است

(6) : گستردگی و تنوع زمان در ترکی ترکی هنر است

(5) : اعجازی به نام فعل ترکی هنر است

(4): مکعب اسرارآمیز آوایی و راز هارمونیک بودن زبان ترکی ترکی هنر است

(3): آیا زبان ترکی تک هجایی است؟! ترکی هنر است

(2) : پسوند "مه" و نفوذ آن در زبان فارسی ترکی هنر است

(1) : گؤز در ترکی

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۰۲/۸/۲۴ ۰۹:۳۰

آز اَر به معنی جوانمرد از قوم آز هست. این آز در آز بَی به معنی مرد آز همون ازبک، در روسیه قام آز، کارا آز، آغ آز. اینه آذر تو زبان باستانی شما به معنی جام آتش و اینجور چیزاس دلیل نمیشه ربط بدین. اینکه تا الان اینجور میدونستین دلیل نمیشه حقیقت اینه. پهلویا هم خواستن قوم خودشون رو بالا ببرن و گوز رو به شقیقه ربط دادن. و چون سوادآموزی در صد سال اخیر همگانی شده باعث ترویج این غلط بین مردم شده.

۰۲/۸/۲۴ ۰۹:۲۱

جناب خطی که ترکیه استفاده میکرده خط عربیه. خط ایرانم عربیه. کشورای اسلامی از خط عربی استفاده میکنن. پاکستانم توشون. آتاتورک ترجیح داده لاتینیزه کنه. چون خط عربی برای اصوات تورکی کافی نیست کلا. حالا من نمیگم فارسی خط داره یا نداره. شاید داره و تو کتیبه ها میدونین. تورکی خط داره و تو کتیبه های اورخون هست. منتها تو جهان امروز برای سادگی نود درصد کشورا یا لانینن یا عربی. دیگه شما هم تحریف نکنین

۰۲/۴/۶ ۱۰:۰۷

سلام وعرض ادب وارادت.خط فارسی نه .خط عربی.فداتم.با حق

۰۲/۲/۲۲ ۱۳:۰۰

دوست عزیز! واژه هایی که نام بردید ترکیبی بودند ولی در ترکی از واژه اصلی مشتق شده اند و این به توانایی بالای زبان ترکی در ساخت افعال بسیط برمیگرده

۰۲/۱/۲۱ ۰۸:۰۶

ازکسی بدش میاد

۰۱/۱۰/۱۴ ۱۹:۲۲

درود.ودر ابتدا بسیار خواندنی دیدم سایتتون رو.ولی هر چه جلوتر رفتم رگه های پانتورک کاملن آشکار شد.رگه های دشمنی با خود و خویشتن.رگه های نفرت از برادر.برادر اگه میخای بگی ترکی قشنگه چرا به پارسی توهین میکنی..اصلن ترکی خداوند زبانه...اما دلیل نمیشه شما تاریخ رو تحریف کنی و تاریخ سازی به میل خودت داشته باشی..اصلن تو روح حداد عادل بیسواد و متحجر..اما جایی که گفتی زرتشت به فارسی چه .خیلی برام جالب بود..اینکه شاید خیلیا مطالعه کافی نداشته باشن سبب ساز این داستان نمیشه که شما هرچی دلت خواست ببافی..بشین یه دوازده جلدی بنویس در توحین به پارسی و زبان پارسی و بعدم بگو زرتشت ربطی به ایران نداره و هخامنشیان وجود نداشتن و منشور کوروش ربطی به ایران نداره....همه اینارو هزاران بار کپی کن بده بیرون. لکه ای تو آب دریا ایجاد نمیکنه و هیج اثری به ذات حقیقت نداره...بیشترین داستانها و اشارات در مورد زندگی و مرگ اشوزرتشت اسپیتمان در شاهنامه پارسیه.اصلن حوصله اثبات اینکه زرتشت و پارسی چطور بهم گره خوردن رو ندارم و برا پایان این داستان باید برا عزیزان بگم که تا 70 سال پیش خط پارسی رو اگر روی زمین میدیدن تو همین ترکیه امروزی .از رو زمین برمیداشتن ..بوسه میزدن میزاشتن رو بلندی.خط نوشتاریشون بود.اینا تاریخ نوشته شده اس هست که شاهدزنده هم داره..پس فک نمیکنم اینهمه دشمنی گفتمان به حق و شایسته ایی باشه.و فک کنم در کم توان ترین حالت ممکن ما اقلیت بهدینان ایرانی بهتر از شما میدونیم که پیامبر مون و پند و اندرزهای گرانبار و ارزشمندش چقدر گره خورده و یکی شده با فرهنگ ایرانی و پارسی و شاهنامه و باقی نمادهای ملیتی هستند. به نوعی اسپیتمان اشوزرتشت پاک در نظر ما، ایرانی ترین ایرانیه این خاکند

۰۱/۵/۳ ۲۱:۵۴

در زبان تركى 9 نوع گريه كردن داريم :
آغلاماق ، زيرلاماق ، سيزلاماق ، سيزيلداماق ، اينله مك ،‌ زاريماق ، هؤكورتمك ، ايچين چالماق، وييلداماق .
دكتر صابر مقدم كه پزشك فارس زبان و مشهورى  در تبريز است می‌گفت : اوايل آمدنم به تبريز مريضى داشتم كه مى گفت : "معدم گؤينيير". گفتم : "درد ميكنه؟"  گفت : "يوخ آغريمير، گؤينيير!"!  و من بعدها فهميدم كه تركها به زخم معده گؤينه مك مى گويند به درد عصبى معده آغريماق مى‌گويند و به التهاب معده سانجى مى گويند . يعنى من بدون آندوسكوپى مى توانم دارو تجويز كنم !  چون زبانشان انواع درد كردن را تجزيه تحليل مى كند !

"ویژگی ﻫﺎﯼ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ"
ﺍعضای ابتدایی گوارش ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ با ﺣﺮﻑ "د" شروع ﺷﺪﻩاند:

ﺩﯾﻞ‏ ( ﺯﺑﺎﻥ‏ )
ﺩﻭﺩﺍﻕ‏ ( ﻟﺐ‏ )
ﺩﺍﻣﺎﻕ‏ ( ﮐﺎﻡ‏ )
ﺩﯾﺶ‏ ( ﺩﻧﺪﺍﻥ‏ )
ﺩﯾﻤﺪﯾﮏ‏ ( ﻣﻨﻘﺎﺭ‏ )

ﻫﺮ ﺍﻧﺪﺍﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻩ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ "ﻕ" :
ﻗﯿﭻ‏ ( ﭘﺎ‏ )
ﻗﻮﻝ‏ ( ﺩﺳﺖ‏ )
ﻗﺎﻧﺎﺩ‏ ( ﺑﺎﻝ‏ )
ﻗﻮﯾﺮﻭﻕ‏ ( ﺩﻡ‏ )
ﻗﺎﺭﻭﻥ‏ ( ﺷﮑﻢ‏ )
ﻗﻮﻻﻕ‏ ( ﮔﻮﺵ‏ )

ﺍعضای ﭼﺸﻢ ﺑﺎ "گ" :
گؤﺯ‏ ( ﭼﺸﻢ‏ )
ﮔﺎﺵ‏  ( ﺍﺑﺮﻭ‏ )
ﮔﯿﻠﻪ‏ ( ﻋﻨﺒﯿﻪ‏ )
ﮔﯿﭙﺮﯾﮏ‏ ( ﻣﮋﻩ‏ )

ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﺗﺎ ﮐﻤﺮ ﺑﺎ "ﺏ" :
ﺑﺎﺵ‏ ( ﺳﺮ‏ )
ﺑﻮﯾﻨﻮﺯ‏ ( ﺷﺎﺥ‏ )
ﺑﻮﯾﻮﻥ‏ ( ﮔﺮﺩﻥ‏ )
ﺑﺌﻞ‏ ( ﮐﻤﺮ‏ )
ﺑﻮﺧﻮﻥ‏ ( ﭘﺸﺖ‏ )
ﺑﻮﺭﮎ‏ ( ﻗﻠﻮﻩ‏ )
ﺑﺎﺭﺳﺎﻕ‏ ( ﺭﻭﺩﻩ‏ )
ﺷﺎﯾﺪ ﺣﺘﯽ بؤﺭﮎ‏(ﮐﻼﻩ‏) ﻭ ﺑﺎﺷﻤﺎﻕ‏(ﮐﻔﺶ‏) ﮐﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺳﻮﯼ ﺑﺪﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ میپوﺷﺎﻧﻨﺪ, ﺍﺯ ﺭﻭﯼ این ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺑﻮﺩﻩ !؟

ﻫﺮ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺗﯿﺰ دارای زاویه با "د" :
ﺩﯾﺮﻧﺎﻕ‏ ( ﻧﺎﺧﻦ‏ )
ﺩﯾﺰ‏ ( ﺯﺍﻧﻮ‏ )
ﺩﯾﺮﺳﮏ‏ ( ﺁﺭﻧﺞ‏ )
ﺩﺍﺑﺎﻥ‏ ( ﭘﺎﺷﻨﻪ‏ )

وقتی میگن زبان ترکی جز سه زبان برتر و باقاعده دنیاست به این میگن :
اتاق
اتاق+لار
اتاق+لار+دا
اتاق+لار+دا+کی
اتاق+لار+دا+کی+لار
اتاق+لار+دا+کی+لار+دان
اتاق+لار+دا+کی+لار+دان+بیری
اتاق+لار+دا+کی+لار+دان+بیری+نی
اتاق+لار+دا+کی+لار+دان+بیری+نی+گتیر
تــركى هنـــر است
1-زبان تركى سومين زبان زنده و توانمند دنياست
2- زبان تركى 500 ميليون متكلم در جهان دارد .
3- زبان تركى 7200 سال قدمت دارد .
4- زبان تركى 100/000 واژه ى اصيل دارد .
5- زبان تركى 3500 فعل اصلى دارد .
6- زبان تركى 24/000 فعل غير اصيل دارد .
7- زبان تركى 46 زمان فعلى دارد .
8- 100% كلمات زبان تركى ريشه دارند .
9- زبان تركى زبان اكثريت مردم ايران است .
10- زبان تركى داراى 9 آوا است .
11- زبان تركى بعنوان زبان بين المللى در جهان به ثبت رسيده است .
12- زبان تركى بعنوان شاهكار زبان ها و ادبيات بشرى شناخته شده است .
13- از زبان تركى براى ارسال ديتاهاى رادارهاى جهان استفاده مى كنند .
14- زبان تركى را بعنوان زبان استاندارد يونسكو در اروپا و آمريكا مى شناسند .
15- زبان تركى داراى 450/000 عنوان كتاب در جهان است .
16- زبان تركى صاحب اولين دومين و سومين خط بشرى در جهان است .

یکی بهم گفت :  ترکی یادم بده !  گفتم :  باشه
دوز یعنی نمک
دوز یعنی درست
دوز یعنی بچین
دوز یعنی خوک
دوز یعنی صبرکن
لبخندی زد وگفت :  اینو نمی توانم یکی دیگه بگو
گفتم باشه :

اوزوم یعنی خودم
اوزوم یعنی صورتم
اوزوم یعنی شناکنم
اوزوم یعنی جداکنم
اوزوم یعنی انگور
گفت : اینم نمی توانم بنویس بده از رویش بخوانم.گفتم باشه نوشتم .
:کتی گِتدی کُتی گُتدی گیدی گتدی چست؟
گفت یعنی چی ؟؟؟
گفتم یعنی: دهاتی رفت کت رو برداشت و پوشید و رفت .
اندر عجایب زبان ترکی…
فعل ” چیخدیم”
کنکوردان چیخدیم ( قبول شدم )
پله دن چیخدیم ( بالا رفتم )
حسابیندان چیخدیم ( کسر کردم )
اداره دن چیخدیم ( خارج شدم )
بکارچیلیغدان چیخدیم ( از بیکاری درآمدم
به امید احترام به قومیت ها و ادبیات اقوام
و احترام به کسانیکه ادبیاتی ندارند و گویش زرگری دارند
و به نان نون میگویند باشد که در پای تخت باشند

۰۱/۵/۳ ۲۱:۵۰

عزیزان
زبان ترکی آذربایجانی زبان کاملی است اما به مرور زمان و ارتباطات مسافرتی و بخصوص در عصر حاضر با توجه دنیای بیکران مجازی و ماهواره ای لغات و کلماتی غیر وارد زبان ترکی شده و نمیتوان مثل آقای حداد عادل لغت سازی کرد که آن لغت جدید نیاز به تفسیر و توضیح دارد
کسانیکه با زبان ترکی آشنایی ندارد باید بدانند که اصطلاح و تلفظ در زبان ترکی زیاد است مانند کلمه اوزوم
اوزوم یعنی خودم
اوزوم یعنی صورتم
اوزوم یعنی شناکنم
اوزوم یعنی جداکنم
اوزوم یعنی انگور

۰۱/۱/۲۰ ۲۱:۳۶

یانسن یامان گوز
این یعنی چی

۰۰/۱۲/۲۴ ۱۱:۱۶

گوز در فارسی به معنی صداهای ناهنجاری است که از معده و شکم و پایین خارج میشود. هرجا این واژه دیدید بجهت تحقیر توسط گوینده بکار رفته است.

۰۰/۱۲/۲ ۱۹:۰۲

زرتشت چه ربطی به شما داره!؟ آذر واژه ای پهلوی برگرفته از آدر سانسکریت الهه ی مشترک ایران و هند هست

۰۰/۱۰/۱۳ ۱۶:۵۸

گوزوم ایستمر یعنی چی؟

۰۰/۱۰/۱۳ ۱۵:۱۳

شما مهمان بی ادب و بی دانشی هستی!اجنبی تویی که تاریخ ایت مملکتو نمیدونی.اگه ما اجنبی هستیم که پس زرتشت هم اجنبیه

۰۰/۹/۸ ۱۹:۴۹

یاشاسین تیورک گوزو

۰۰/۸/۲۴ ۱۹:۱۸

گوز یاشیام

۰۰/۸/۱۷ ۲۳:۳۵

با سلام
معادل "بد چشم"، به ترکی چم گوز می باشد؟

۹۹/۱۱/۴ ۲۱:۳۵

سر و صورتم

۹۹/۱۱/۴ ۰۴:۲۱

سلام،مهندس معنی یوز باشیم به زبان ترکیه یعنی چی؟

۹۹/۹/۳۰ ۱۰:۲۷

مریم خانم این یک اصطلاحه
قرار نیست اصلاح دقیقا کلمه به کلمه معنی بشود
مفهوم آن همان که خودتان نوشته اید قربانتان بروم و فدایتان بشوم میباشد در حالیکه ترجمه کلمه به کلمه آم درزبانهای دیگر خنده دار میشود
حالا شما اینو ترجمه کنید:
نجه سن سیز له میشم

۹۹/۹/۲۹ ۲۰:۵۳

دوست عزیز mohsen شما اگر دقت کرده باشید در تمامی زبانهای اقوام ایرانی کلماتی نیز از سایر زبانهای دیگر اضافه شده مانند مثلا از عربی مانند سیگار که ما به فارسی اطالق میکنیم در روسی به پاپیروس و در انگلیسی به همان سیگار اطلاق میشود پس ما در ایران زبان خالصی نداریم که در آن نفوظ زبان بیگانه نباشد

۹۹/۹/۲۹ ۲۰:۴۴

خیر ما ترکها (آذریها) از اصیل ترین اقوام این سرزمین هستیم در ضمن در زبان محاوره ای عربی به غیر عرب اجنبی اطلاق میشود

۹۹/۹/۱۱ ۱۳:۱۶

یک سوال جمله و عبارت " گوزوو ییئیم " در ترکی به چه معناست !؟ یعنی چشمت و بخورم یا عبارت اسطلاح " قربانت برم و فدات بشم " هست🤔

۹۹/۷/۱۷ ۱۱:۴۳

شما ترک ها واقعا اجنبی هستید

۹۶/۴/۲۱ ۲۱:۰۷

چنین کلماتی در ترکی وجود ندارد ظاهرا شما از اویغوری کلمه آورده اید چون ما در مکالمات روزانه این کلمات به جز گوزل را استفاده نمی کنیم

۹۴/۴/۱۳ ۲۲:۱۵
[quote name="تیموری"] آقای نایبی اندیشمند ممنون از ایجاد این تاپیک برای یادگیری زبان ترکی. یه بار توی خوابگاه بحث بود در مورد تنوع صدای (او) در ترکی که هم اتاقیها شمردند 7 تا شد که من میگم و شما لطفا تکمیل فرمایید: 1) سوت . شیر 2) سؤز . سخن 3) توز . غبار 4) بوز . یخ 5) تووخ . مرغ کشیده تر از توز 6) تووران . توران کشیده تر از بوز 7) هیوا . [/quote] ترکی فقط 4 صدای "او" دارد و چهار تای اول شما صحیح است اما دو صدای اوی کشیده نیز بخاطر کلمات دخیل عربی و فارسی وارد ترکی شده است که یکی بر وزن خوف است و دیگری بر وزن بو. مثال 5 شما غلط است و اصلش تاووق یا تویوق است و با گویش آنرا توووق می گوییم. در مورد نوع هفتم، این مورد حرف واو است و صدا نیست.
۹۴/۴/۱۳ ۲۱:۰۸
آقای نایبی اندیشمند ممنون از ایجاد این تاپیک برای یادگیری زبان ترکی. یه بار توی خوابگاه بحث بود در مورد تنوع صدای (او) در ترکی که هم اتاقیها شمردند 7 تا شد که من میگم و شما لطفا تکمیل فرمایید: 1) سوت . شیر 2) سؤز . سخن 3) توز . غبار 4) بوز . یخ 5) تووخ . مرغ کشیده تر از توز 6) تووران . توران کشیده تر از بوز 7) هیوا .
۹۴/۴/۱۳ ۱۸:۵۵
[quote name="بابک صادقی"] به موردی دیگر هم من اشاره می کنم : دوز یعنی نمک دوز یعنی درست دوز یعنی بچین دوز یعنی خوک دوز یعنی صبرکن ................................................ اوزوم یعنی خودم اوزوم یعنی صورتم اوزوم یعنی شناکنم اوزوم یعنی جداکنم اوزوم یعنی انگور ............................................... .............................................. فعل " چیخدیم" کنکوردان چیخدیم(قبول شدم) پله دن چیخدیم(بالا رفتم) حسابیندان چیخدیم(کسر کردم) اداره دن چیخدیم(خارج شدم) سالدیم چیخدم(نشستم فکر کردم) بکارچیلیغا چیخدیم (تعطیل شدیم) [/quote] درسته این کلمات از لحاظ نوشتار شبیه هم هستند اما متفاوت تلفظ می شوند. فکر نکنم چند معنای بودن یک اسم برای یک زبان نقطه قوت به حساب بیاد!؟
۹۴/۴/۱۳ ۱۷:۴۸
[quote name="تقی زاده"] مهندس ما گؤزت نمیگیم و میگیم گؤزتته. کدومش درسته؟ [/quote] اولا: گؤزتله هست نه گؤزتته. ثانیا: در ترکی گاهی از اسم، فعل ساخته می شود و دوباره از فعل، اسمی دیگر یا فعلی دیگر ساخته می شود. حال از گؤز فعل گؤزت و از فعل گؤزت نیز فعلی دیگر به نام گؤزتله ساخته می شود که تفاوت ظریف معنایی دارند لیکن هم دو را می توان به معنای مواظب باش، بپا، حواست باشد، بکار برد.
۹۴/۴/۱۳ ۱۵:۴۶
مهندس ما گؤزت نمیگیم و میگیم گؤزتته. کدومش درسته؟
۹۴/۴/۱۳ ۱۴:۲۲
آدلیم یازیچی و آراشدیریجیمیز نایبی بی سیزه جان ساغلیغی ایستیرم.
۹۴/۴/۱۳ ۱۲:۴۲
[quote name="بابک صادقی"] به موردی دیگر هم من اشاره می کنم : دوز یعنی نمک دوز یعنی درست دوز یعنی بچین دوز یعنی خوک دوز یعنی صبرکن ................................................ اوزوم یعنی خودم اوزوم یعنی صورتم اوزوم یعنی شناکنم اوزوم یعنی جداکنم اوزوم یعنی انگور ............................................... .............................................. فعل " چیخدیم" کنکوردان چیخدیم(قبول شدم) پله دن چیخدیم(بالا رفتم) حسابیندان چیخدیم(کسر کردم) اداره دن چیخدیم(خارج شدم) سالدیم چیخدم(نشستم فکر کردم) بکارچیلیغا چیخدیم (تعطیل شدیم) [/quote] جناب صادقی باسلام. می ترسم توضیح ندهم و شما با دفاع بد، ترکی را ضعیف نشان دهید. اینکه یک کلمه دو یا چند معنی داشته باشد جزو ضعف های زبان است. در ترکی ایهام و ابهام بسیار کمتر از السنه دیگر است. معانی متعددی که از چیخماق استخراج کرده اید همگی واحد و به معنای درآمدن هست و در واقع اگر درست ترجمه کنید همگی در فارسی هم واحد خواهد بود. اینچنین: کنکوردان چیخدیم(از کنکور درآمدم) پله دن چیخدیم(از پله درآمدم) حسابیندان چیخدیم(از حسابش درآمدم. در اصل چیخارتدیم = درآوردن) اداره دن چیخدیم(از اداره درآمدم) از طرفی دوز در ترکی به معنای خوک، دوغوز است که پس از تسهیل غین به دویوز یا دوووز تبدیل می شود.
۹۴/۴/۱۳ ۱۱:۵۸
به موردی دیگر هم من اشاره می کنم : دوز یعنی نمک دوز یعنی درست دوز یعنی بچین دوز یعنی خوک دوز یعنی صبرکن ................................................ اوزوم یعنی خودم اوزوم یعنی صورتم اوزوم یعنی شناکنم اوزوم یعنی جداکنم اوزوم یعنی انگور ............................................... .............................................. فعل " چیخدیم" کنکوردان چیخدیم(قبول شدم) پله دن چیخدیم(بالا رفتم) حسابیندان چیخدیم(کسر کردم) اداره دن چیخدیم(خارج شدم) سالدیم چیخدم(نشستم فکر کردم) بکارچیلیغا چیخدیم (تعطیل شدیم)
۹۴/۴/۱۳ ۱۰:۴۸
[quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="کارشناس ادبیات فارسی"] مهندس نایبی ممنونم از مطلب سوذمندتون. فقط یه سوال دارم. اینهایی که میگید در فارسی هم هست. پس فقط ترکی هنر نیست. مثلا در فارسی هم داریم: چشم انتظار، چشم نواز، چشمک، چشم زخم، شور چشم، ... [/quote] باسلام. ترکی مشتق پذیر است و از اسم، اسمی دیگر یا فعل می سازیم. مثلا می گوییم گؤزل، گؤزله. ولی در فارسی چنین نیست و از افعال و ترکیبات اسمی استفاده می کنیم. نمی گوییم: چشمید، بچشمان، چشماندن، چشمیدن بلکه می گوییم: چشمت به آن فرد باشد، چشم انتظار باش، با چشمت احتیاط کن. [/quote] ممنونم از توضیحات زیبایتان. قانع شدم.
۹۴/۴/۱۳ ۱۰:۱۵
[quote name="ادبلی"] به جهت تقدیر از مطلب وزین وبسیار ارزشمند،جناب آقای نایبی: گوزوم آیدین((استاد محمد حسین شهریار )) گوزوم آیدین، گورورم سوگلی قارداشلاریمی باسمیشام باغریما ئوز دوغما قارینداشلاریمی آچمیشام قوللاری خلقیمه اوزوک حلقه سی تک سالمیشام حلقه یه قیمتلی اوزوک قاشلاریمی فلکین چرخینی سیندیرمیشام اول داشدا اته گیمده هله ده ساخلامیشام داشلاریمی آچمیشام قرنمیزین باغلی قالان یوللارینی تاپمیشام یوز سنه غربتده کی یولداشلاریمی بو سلیمان دی یانیمدا، گوره سن من اینانیم؟ گاه آچیپ گاه قییرام گوزلریمی، قاشلاریمی ییغیشین شنلیک ائده ک قرنمیزین بایرامدیر سیل گوزیمدن بو یوز ایلدن بری گوز یاشلاریمی یوز باشیم اولسادا، اولسون، یوخ اوزومده قیریشیم جوانام، کیم نه بیلیر گیزله دیرم یاشلاریمی قوچی قربانلاریمی کسدی وطن اویناشیمیز قانیمی خیرات ائدر کن یدی بوزباشلاریمی آنا اویناشیمی غیرت گوزی گورسه کور اولور من نه گوزله گوره بیللم وطن اویناشلاریمی گئده لیم قافقاز اوشاقلارینی تجلیل ائده لیم شهریاریم، دارا ساققلاریمی، ساشلاریمی   [/quote] سلام. ممنونم. لایقش نیستم.
۹۴/۴/۱۳ ۱۰:۱۴
[quote name="کارشناس ادبیات فارسی"] مهندس نایبی ممنونم از مطلب سوذمندتون. فقط یه سوال دارم. اینهایی که میگید در فارسی هم هست. پس فقط ترکی هنر نیست. مثلا در فارسی هم داریم: چشم انتظار، چشم نواز، چشمک، چشم زخم، شور چشم، ... [/quote] باسلام. ترکی مشتق پذیر است و از اسم، اسمی دیگر یا فعل می سازیم. مثلا می گوییم گؤزل، گؤزله. ولی در فارسی چنین نیست و از افعال و ترکیبات اسمی استفاده می کنیم. نمی گوییم: چشمید، بچشمان، چشماندن، چشمیدن بلکه می گوییم: چشمت به آن فرد باشد، چشم انتظار باش، با چشمت احتیاط کن.
۹۴/۴/۱۳ ۱۰:۰۴
به جهت تقدیر از مطلب وزین وبسیار ارزشمند،جناب آقای نایبی: گوزوم آیدین((استاد محمد حسین شهریار )) گوزوم آیدین، گورورم سوگلی قارداشلاریمی باسمیشام باغریما ئوز دوغما قارینداشلاریمی آچمیشام قوللاری خلقیمه اوزوک حلقه سی تک سالمیشام حلقه یه قیمتلی اوزوک قاشلاریمی فلکین چرخینی سیندیرمیشام اول داشدا اته گیمده هله ده ساخلامیشام داشلاریمی آچمیشام قرنمیزین باغلی قالان یوللارینی تاپمیشام یوز سنه غربتده کی یولداشلاریمی بو سلیمان دی یانیمدا، گوره سن من اینانیم؟ گاه آچیپ گاه قییرام گوزلریمی، قاشلاریمی ییغیشین شنلیک ائده ک قرنمیزین بایرامدیر سیل گوزیمدن بو یوز ایلدن بری گوز یاشلاریمی یوز باشیم اولسادا، اولسون، یوخ اوزومده قیریشیم جوانام، کیم نه بیلیر گیزله دیرم یاشلاریمی قوچی قربانلاریمی کسدی وطن اویناشیمیز قانیمی خیرات ائدر کن یدی بوزباشلاریمی آنا اویناشیمی غیرت گوزی گورسه کور اولور من نه گوزله گوره بیللم وطن اویناشلاریمی گئده لیم قافقاز اوشاقلارینی تجلیل ائده لیم شهریاریم، دارا ساققلاریمی، ساشلاریمی  
۹۴/۴/۱۳ ۰۹:۵۳
مهندس نایبی ممنونم از مطلب سوذمندتون. فقط یه سوال دارم. اینهایی که میگید در فارسی هم هست. پس فقط ترکی هنر نیست. مثلا در فارسی هم داریم: چشم انتظار، چشم نواز، چشمک، چشم زخم، شور چشم، ...
۹۴/۴/۱۳ ۰۹:۳۷
خیلی جالب بود، واقعا ممنون
۹۴/۴/۱۳ ۰۰:۴۶
مهندس جان دستت درد نکند آموزنده است.

اخبار روز