کد خبر: ۴۳۵۰۹
۶۹۵۹ بازدید
۷۶ دیدگاه (۷۵ تایید شده)

ترکی هنر است (3):

آیا زبان ترکی تک هجایی است؟!

۱۳۹۴/۴/۱۷
۲۱:۱۸

به سیاق سابق، در صدای میانه به آموزش زبان ترکی می پردازیم. آیا زبان ترکی زبانی تک هجایی است؟ یعنی تمام افعال و اسما و اعدادش با یک هجا تلفظ می شوند و ریشه تمام کلمات چندهجایی به یک هجا منتهی می شود؟!

هنوز زبانشناسان به این سئوال نتوانسته اند پاسخ دهند لیکن بسیار محتمل هست که با کشف کُنه لغات، به این ادعا برسند.

درصد بسیار پایینی از لغات زبان ترکی 2 هجایی و تجزیه ناپذیرند ولی اگر روی اتیمولوژی این لغات تلاش شود می توان آن 2 هجایی ها را هم تجزیه کرد و به تک هجا رسید.

زبان ترکی از این نظر زبانی بسیار توانمند و خارق العاده است طوری که 2400 فعل دوهجایی و 600 فعل تک هجایی و هزاران فعل ترکیبی دارد. شما این 600 فعل تک هجایی را با کمتر از تمامی 100 فعل اصلی فارسی مقایسه کنید (1 و 2 و 3 هجایی). بیایید این افعال تک هجایی را به فارسی ترجمه کنیم و تعداد هجاها را بشماریم:

چیخ (بالا برو = 4) ، یئن (پایین برو = 4) ، آش (بلندی را رد کن = 6)، قالخ (بپا خیز = 3) ، ایت (گم شو =2).

در نگاه اول به لغات ترکی تعداد زیادی از آنها 2 هجایی هستند (3 هجایی نداریم) ولی با شناخت لغات کهن ترکی و فقه اللغه یا اتیمولوژی می توان آنها را تجزیه کرد و به تک هجا رسید. زبان ترکی این امتیاز را دارد که لغات آن غالبا دارای ریشه است و لغت با ریشه اش ، ارتباط تنگاتنگ معنایی دارد. لذا به راحتی می توان مالکیت زبانی را کشف کرد درحالیکه در زبان فارسی غالبا چنین نیست. چرا پنجره فارسی است؟ این لغت از کجا آمده؟ بین کلمه و معنایش چه ارتباطی وجود دارد؟ درب چطور؟ بشکه یعنی چه؟ امید از کجا آمده؟ همه این سئوالات بی پاسخ است. درحالیکه در زبان ترکی واژه ای بی دلیل و بی ارتباط و بی معنا وجود ندارد. مثلا پنجره در ترکی "آچیشقا" است که ظاهرا 3 هجایی است ولی با حذف پسوند قا به ریشه آچیش و با حذف پسوند مشارکتی "یش" به فعل تک هجایی "آچ" یعنی باز کردن می رسیم که اولا آچیشقا را به ریشه تک هجایی می برد ثانیا بین پنجره و باز کردن یک ارتباط مستقیم معنایی وجود دارد.

امید در فارسی بی ریشه است ولی در زبان ترکی یک ریشه تک هجایی فعلی با معنای مستقیم دارد. اومماق در ترکی یعنی چشم به راه ماندن و پسوند اسم ساز ترکی داریم بصورت "ید/ود" که کلماتی مانند اومود ، قورود، سؤیود، ایگید را خلق می کند.

واژگان فامیلی آغاز، آغیز، آغوز در ترکی همگی از فعل تک هجایی آغماق به معنای "شروع شدن، گسیل شدن" خلق شده اند و همگی با این مفهوم ارتباط معنایی مستقیم دارند.

کلید در فارسی از کجا آمده؟ معلوم نیست ولی معادل آن "آچار" در ترکی از فعل تک هجایی آچماق به معنای باز کردن و پسوند فاعلی دائمی "ار" ایجاد شده است و بین کلمه و معنای فعلی اش ارتباط تنگاتنگ است.

در زبان فارسی قابل تصور نیست که لغات آستین لباس، آستان خدا ، آستانه حیاط ، آستر کت و شلوار، آهسته راه یافتن بتوانند فرزندان یک خانواده باشند. اصلا معنا و مفهمومی در زبان فارسی ندارند. لیکن در ترکی این لغات دانه های یک تسبیحند. فرزندان یک خانواده هستند که پدرشان "آست" است. آست در ترکی یعنی "پایین" (اکنون ترکان همدان این لغت را استفاده می کنند و ما آلت می گوییم). آست+یان (سمت پایین)، آست+یئن (پایین رو)، آست+ان (مربوط به فرودست)، آست+ان+ا (مربوط به فرودست)، آست+ار (زیرین)، آست+ا (آستا یا آهسته! آرام و پایین و کم).

از مصدر قالماق (ماندن و پابرجا بودن) می توان فرزندانش به نام قالا (که قلعه به عربی رفته ولی قلع معنایی در عربی ندارد!)، قالاق ، قالاما (قلمه) را جمع کرد و تک هجایی بودنشان را اثبات کرد.

با یافتن لغت کهن "پال" به معنای پوشش می توان این خانواده را از زبانهای دیگر صدا کرد بصورت : پالتار ، پالتو ، پالاز (پلاس)، پالان.

لغت ترکی "پرداخت" (به معنای جلا دادن و برّاق کردن) در فارسی معنایی ندارد و ارتباطی به "پرداختن" (ادا کردن) ندارد. ولی در ترکی از ریشه "پار" به معنای شفافیت و براقیت هست که فامیلهایش نیز کماکان در ترکی در قید حیاتند. مانند: پارلاق ، پار پار ایشیلداماق ، پاریلداماق، پاریلتی.

از مصدر تک هجایی بوغماق (گلو گرفتن) می توان به بغض در عربی یا بوغاز و بوغاناق در ترکی رسید.

البته اتیمولوژی مانند ورزش، سیاست را نمی پذیرد و یافتن کنه و ریشه لغات به معنای اسائه ادب به زبانی دیگر نیست چنانکه بخاطر همین اتیمولوژی قدرتمند ترکی می توان لغات دخیل را در این زبان شناسایی کرد هرچند مانند موشتولوق و اوروج بسیار متداول باشد. موشتولوق در اصل مژدولوق یا مژده لیق از مژده فارسی استخراج شده و اوروج در اصل اوروز یا همان روزه است که ترکان "ابتدا به راء" را اجتناب می کنند و می گویند: ایرضا (رضا)، ایرحم ائله اوره گیمه (رحم)، اوروز (روز یا روزه).

ملاحظه می فرمایید که با شناختن افعال و اسما و پسوندهای ترکی می توان به راحتی لغات ترکی را در هر زبانی استخراج کرد. بسیار محتمل است که هیچ لغت 2 هجایی در ترکی وجود ندارد و زبان ترکی زبانی تک هجایی است اما هنوز به این ادعا نرسیده ایم.

حال فکر کنید آیا این 10 لغت تجزیه پذیرند؟ اگر تجزیه پذیرند ریشه اند چیست؟

  1. قاووق (بادکنک)
  2. اؤردک (اردک)
  3. آینا (آئینه)
  4. اوتاق (اتاق)
  5. بوشقا (بشکه)
  6. سوراغ (سراغ)
  7. گوجه (گوجه)
  8. اوتو (اطو)
  9. میانا (میانه)
  10. گؤیرچین (کبوتر)

 

سلسله مباحث ترکی هنر است:

 

ترکی هنر است (10) : دیدگاه بزرگان در مورد جایگاه زبان ترکی ترکی هنر است (9) : برای اینکه ترکی را درست صحبت کنیم این 10 نکته را رعایت کنیم ترکی هنر است (8) : قواعدی در گویش محاوره ای آذربایجان ترکی هنر است (7) : عجایب اسم و صفت در ترکی ترکی هنر است (6) : گستردگی و تنوع زمان در ترکی ترکی هنر است (5) : اعجازی به نام فعل ترکی هنر است (4): مکعب اسرارآمیز آوایی و راز هارمونیک بودن زبان ترکی ترکی هنر است (3): آیا زبان ترکی تک هجایی است؟! ترکی هنر است (2) : پسوند "مه" و نفوذ آن در زبان فارسی ترکی هنر است (1) : گؤز در ترکی
کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۰۲/۸/۱۵ ۲۰:۱۵

اقای رهگدر ترک با آدری متفاوت زبان ترکی یک زبان لین اللملی است آدری همان ایرانی های مقیم در ادربایجان رو میگویند آذری مثل رشتی یا دزفولی زنجانی یعنی کسی که در رشت زندگی میکنه کسی که در دزفول زندگی میکنه .....

۰۲/۸/۱۵ ۲۰:۱۱

اچدیم یعنی باز کردن

اشدیم یعنی تپه یا کوهی را عبور کردن ورد شدن یعنی دیگه دیده نمیشه اشدیم
ای وای من تازه میخواستم بنویسم یه اشدیم هم داریم یعنی باز کردن یوکی اشدیم یعنی بار رو باز کردم
اقا تسلیم من حواب وره بیلمم

۰۱/۱/۲۴ ۰۵:۴۵

آش برس برخیز تور قال

۰۰/۶/۹ ۱۹:۳۵

مغولستان ترک نبوده و نیست
ترکها هم از مغولستان نیامده اند.
بخشی از ترکان در زمان خسرو انوشیروان و در ملازمت مادر شاهزاده هرمز به فلات ایران امدند
دسته دوم به سرکردگی بوغا در زمان خلیفه عباسی معتصم به بغداد امدند
دسته سوم به همراه سلجوقیان و در ملازمت الب ارسلان از آسیای میانه به ایران و عراق و سوریه و ترکیه سرازیر شدند
دسته چهارم به همراه چنگیز و از طایفه سولدوز به فلات ایران آمدند
ترکان ماورائ النهر را.هلاکو به آذربایجان کوچاند
ترکمانهای بایندور و طوایف بابر و سایرین
توسط تیمور گورکانی به این منطقه انتقال داده شدند و سپاه بازمانگان تیمور را تشکیل می دادند
ترکان علوی در زمان آغاز صفویه از اناتولی و ارزنجان آمدند
در این اثنا زبان آذربایجان و بخش هایی از آران شیروان از تاتی و تالشی وپهلوی به ترکی تغییر یافت.
آخرین انتقال مربوط به استقرار شاه سون ها و قره داغلی ها در مغان و ارسباران دوره شاه عباس هست.
قبل از ایستمی خان ایران ماننددیوار چین قلاع محکمی در برابر نفوذ ترکان برپا کرده بود و نمونه آن هنوز پابرجاست.


من هیچ ضرورتی نمی بینم ترکان اذربایجان و زنجان و همدان و خراسان و گرگان و قشقایی که یا جغتایی یا قبچاق یا اوغوز و اویغور هستند به سومری ها ربط بدهیم.
اکثر آنهایی که از کاشغر و بلاساغون کوچ کردند شهر نشین بودند ولی از آناتولی و ارزنجان بیشتر عشایر و کوچرو به منطقه آمده اند.


ترکانی که از ظلم و ستم عثمانی

۰۰/۶/۹ ۱۹:۱۳

قاپماق. یوخ. قاپاماق
قاپاد تلفنی
قاپالی سیستم
قاپاق. یا قالپاق

۰۰/۱/۱۷ ۱۴:۰۳

اینها توهمات شما پان ایرانیست ها و متهمان آریای هست . شما بی خردان کی میخواهید دلایل علمی و منطقی و تاریخی را بپزیرید؟ دست از توهم آریایی بردارید.

۹۹/۷/۷ ۰۰:۰۵

پس به این نتیجه می رسیم که آریایی های اصیل قدیمی همین ترک های الان هستن 😊⁦☺️⁩

۹۹/۲/۲۸ ۰۴:۲۲

هیچ نیازی به اثبات تک هجایی زبان ترکی نیست.چون درواقع تک هجایی هست و تمام ریشه ها امر هستن.با یک حرف و صدا میشود جمله ساخت.من ترک خراسان هستم و سالهاست جسته گریخته به این زبان و قدرتش توجه کردم ریشه یابی کردم و بسیار قدرمند تر از تصور است.ریشه کلمات ترکی در زبانهای دیگر رسوخ کرده .و فقط فعل امر هست اگر چیزی بنام اسم میشنوید درحقیقت در اثر تکرار به اسم تبدیل شده .🙏🙏

۹۸/۱۲/۲ ۲۲:۱۴

معادل بپر در ترکی میشه (آتدیل) و معادل برخیز میشه (دور )

۹۸/۷/۱۲ ۱۲:۱۰

در ترکی باستان به صورت کوش kuş در معنی پرنده به کار می¬رفته¬است (ر.ک. ندیم تونا، 1390: 34). در دیوان به صورت قوش quş در معنی نام عمومی همۀ پرندگان دیده¬می¬شود (کاشغری، 1384: 217). در معنی اخیر، قوش ترکی، معادل مرغ زبان دری است. با این تفاوت که در زبان ترکی قوش هنوز هم به معنی مطلق پرندگان است، چه آنهایی که بپرند و چه مثل دوه قوشو dəvə quşu (شترمرغ) نپرند؛ ولی مرغ در فارسی جدید، فقط به مرغ خانگی اطلاق می¬شود و به دیگر پرندگان، «پرنده» می¬گویند. نام عمومی دیگر برای پرنده (صفت فاعلی فارسی از مصدر پریدن) در ترکی اوچان uçan است که در اصل صفت فاعلی از مصدر اوچماق (پریدن) است. پروفسور عثمان ندیم تونا، ترکولوگ برجستۀ ترکیه¬ای، در بررسی تناظر فونوتیکی بین کلمات سومری و ترکی، اوشان uşan سومری، به معنی پرنده را متناظر با قوش quş ترکی باستان دانسته¬است (ر.ک. ندیم تونا، 1390: 34). در حالی که در نظر اول، به نظر می¬رسد که اوشان سومری با اوچان uçan ترکی بیشتر متناظر باشد تا قوش ترکی. ب. گری نیز در تحقیق خودش اوش uş سومری در معنی پرنده را با قوش quş ترکی در معنی پرنده متناظر دانسته¬است (ر.ک. گری، 1387: 250). دربارۀ چگونگی یکی بودن قوش با اوش تحقیق، تدقیق، نظر و تبیین درست را روشن خیاوی، سومری¬شناس و ترکولوگ آذربایجانی در تحقیق گرانقدر خودش چنین آورده-است: «ما، در موارد زیاد، متوجه قانونی فونوتیکی شده¬ایم که در جریان تحول آواشناختی تاریخی تعداد زیادی از کلمات سومری اعمال شده و رخ داده¬است. این قانون عبارت از این است که در صورتی که نخستین حرف کلمات کهن سومری اگر «ق q» یا «خ x» و یا «گ g» باشد، در فرایند تحول تاریخی، این کلمات، حرف نخستین خود را از دست می¬دهند و به جای آن «اَ ə» یا «ای i» یا «اِ e» یا یکی از مصوتهای دیگر می¬آید؛ مثلا قیشیق qışıq در سومری به معنی در، درب (در اصل گیشیگ gişig ر.ک. ندیم تونا، 1390: 27) با افتادن «ق» به شکل ائشیک eşik، در زبان ترکی به معنی دم در، بیرون خانه، آستانه و یا ایشیق ışıq در معنی نور و روشنایی درآمده¬است. جالب این که این قانون در بررسی تناظر واژگانی بین کلمات ترکی و فارسی نیز صادق است؛ برای نمونه: خواستن (فارسی) با افتادن «خ» به صورت ایستک یا ایسته¬مک (ترکی) دیده¬می¬شود. خیس (فارسی) به شکل ایس is و ایسلاق islaq (ترکی) دیده¬می¬شود و خناق (فارسی) به صورت ایناق (ترکی) در همان معنی دیده¬می¬شود (ر.ک. خیاوی، 1384: 233). هادی در اتیمولوژی قوش، آن را گونه¬ای تقلیدی و متناظر با همان کیش kiş امروزی دانسته¬است که شبه جمله¬ای است که برای راندن پرندگان به کار می¬رود. او در ادامه می¬نویسد: «ظاهراً به همین طریق کوش/ قوش حاصل گردیده¬است» (ر.ک. هادی، 1386: 652). با تحقیق ما به نظر می-رسد، این نظر هادی درست است، با این نکته که قوش همان اوش باستانی سومری یا اوچ ترکی است که البته می¬توانسته به صورت شبه جمله¬ نیز به کار رفته¬باشد و «قوش! اوش! اوچ!» باستانی، همان «کیش!» امروزی است.

۹۸/۴/۱۴ ۰۵:۳۶

یکی از اهداف پان ترکیسم ضعیف نشان دادن زبان فارسی و برتر نشان دادن زبان ترکیست که با چیزایه چرتی مثل تک هجی بودن میخوان برتر نشون بدن که نمونش رو بالا میبینیم☝️شما ایرانی های ترک زبان کی میخواید بفهمید فقط زبانتون ترکیه و ترک نیستید؟ و از لحاظ DNA آریایی هستید چون آذربایجانی هستید که اصیل ترین آریایی ها اونجا زندگی میکردند😡🤬

۹۸/۴/۱۴ ۰۵:۱۰

آقا شما پا شدید از مغولستان اومدید اینجا به زورم میگید زبان ما کاملتره.شما مثل همون ترک هایی هستید که نمیشه بهشون ثابت کرد مولوی ایرانیه! شما یه بار خواستید بگید زبان ترکی از فارسی کاملتره یونسکو شمارو ذایه کرد دیگه بسته دیگه به زور کلمات بی ریشه و بی ربططون رو با معنی میکنید.

۹۷/۷/۲۲ ۲۳:۱۲

آش،یا آچ
=باز
آشئدیم یا آچئدیم=باز کردم

۹۵/۵/۲۲ ۲۳:۴۱

حق با شماست. اشتباه کردم. با جنابعالی بحثی ندارم.

۹۵/۵/۲۲ ۰۲:۵۷

این هم لینک کتاب گفته شده در صفحات پایانی آن افعال یک و دو هجایی ترکی استانبولی آورده شده است
 http://acikarsiv.ankara.edu.tr/browse/388/682.pdf
البته نمیگویم استانبولی و آذربایجانی کاملا مشابه یکدیگرند اما بر اساس گفته شما و این کتاب ترکی آذربایجانی باید بیش از 6 برابر ترکی استانبولی فعل یک و دو هجایی داشته باشد که محال است

۹۵/۵/۲۲ ۰۲:۴۵

من افعال ساده تک هجایی فارسی را آوردم وگرنه چه کسی هست که نداند بلع و صرف عربی هستند درباره ترکی بودن گز و مان چه مدرکی دارید؟! مان در کردی men است آیا کردی هم از ترکی فعل گرفته است؟! حتی اگر ریشه های بیگانه را از این 120 مورد حذف کنید فکر کنم حداقل 100 مورد باقی بماند که باز هم با ادعای بی مدرک شما تفاوت زیادی دارد ضمنا در یکی از کتب نوشته شده در ترکیه فعل های یک و دو هجایی ترکی و مشتقات آنها بررسی شده بودند و در آن ذکر شده بود که کل افعال تک و دو هجایی ترکی استانبولی روی هم رفته 580 عدد هستند و فکر نکنم ترکی استانبولی فرق زیادی با آوربایجانی در زمینه افعال داشته باشد تا این حد که تنها افعال تک هجایی آذربایجانی از کل افعال تک و جفت هجایی استانبولی بیشتر باشد لینک این کتاب را به زودی خواهم آورد

۹۵/۵/۱۷ ۱۲:۰۵

در اتیمولوژی قاعده ای نداریم که قاف را به الف تبدیل کند ضمن اینکه اوشماق لهجه است و اصلاً اوچماق است. لذا قوش و اوچ ربطی به هم ندارند.

۹۵/۵/۱۷ ۱۲:۰۴

عذر می خواهم. شرط بحث علمی ما این است که هر دو زبان را مسلط باشید. شما از کامنت بعدی تان هم معلوم است که زبان فارسی را هم نمی دانید وگرنه بی مهابا افعال ترکی و عربی را به نام فارسی مصادره نمی کردید.

۹۵/۵/۱۷ ۱۲:۰۲

سلام. در چنین ادعایی لااقل باید 2 زبان ترکی و عربی را در کنار زبان فارسی بدانید تا افعال زبانهای دیگر را به نام زبان فارسی مصادره نفرمایید. بسیاری از افعال ذیل الذکر، علیرغم تداول و استفاده در فارسی، متعلق به زبانهای دیگر است. مثلاً افعال رقص، بلع، صرف، طلب عربی هستند و ریشه هایی مانند رقاص، یبلع، مصرف، طالب در عربی دارد. یا افعالی مانند تپ، چاپ، چین، سُر، کوچ، گز، مان ترکی هستند و ریشه های متعددی از آن در ترکی وجود دارد.

افعالی نیز ادعا کرده اید که چنین افعالی در فارسی وجود ندارند یا به غلط از اسم ساخته شده اند. مانند: زنگ (زنگیدن!) ، یا شوت (شوتیدن!) یا پوک (پوکیدن!).

۹۵/۵/۱۷ ۰۲:۴۸

فرموده اید در فارسی کمتر از 100 فعل یک و دو و سه هجایی وجود دارد حال آنکه تنها افعال تک هجایی فارسی 120 عدد هستند
آ - آر - ارز - افت - ایست - بار - باز - باش - باف - بال - بخش - بر - بر - بلع - بند - بوس - بوی - بین - پاش - پر - پرس - پز - پوس - پوش - پوک - پیچ - تاب - تاز - تپ - ترس - تن - جنب - جنگ - جه - جو - جوی - جوش - چاپ - چرخ - چس - چسب - چش - چین - خار - خر - خز - خشک - خند - خواب - خوان - خواه - خور - خیز - دار - دان - در - دزد - دم - دو - دوز - دوش - ده - ران - رس - رقص - رو - روی - ریز - رین - زای - زن - زنگ - زی - ساب - ساز - سای - سر - سوز - شار - شاش - شو - شوت - شوی - صرف - طلب - فهم - کار - کاو - کاه - کپ - کش - کش - کن - کن - کوب - کوچ - کوش - گای - گرد - گز - گند - گنج - گوز - گوی - گیر - لغز - لیس - ماس - مال - مان - مک - میر - ناز - نال - نام - نوش - نه - ورز - وز - یاب

۹۵/۴/۲۰ ۲۱:۰۳

آش: بپر
قالخ: برخیز
منظورتان از کمتر از 100 فعل اصلی فارسی چیست اگر منظورتان فعل ساده است نزدیک به 200 فعل ساده امروزه در فارسی به کار میرود فعل مرکب هم در فارسی عیب نیست زیرا کلمات اکثرا از اسم ساخته میشود در ترکی عیب است که کلمات از فعل ساخته میشوند عیب است و یک سوم افعال ترکی مرکب است
دلیل اینکه نمیتوانیم ریشه کلمات فارسی را مشخص کنیم قدمت این زبان و چندین مرحله تغییر است ترکی فقط یک مرحله تغییر داشته و قدمت کم آن باعث میشود کلمات تغییر چندانی نکرده باشد و تشخیص ریشه آن آسان باشد
درباره قدمت فارسی همین بس که صد ها زبان هم خانواده دارد و این ها در طی زمان از هم جدا شده اند درحالیکه ترکی هیچ هم خانواده ای ندارد و مغولی فقط به خاطر شباهت قواعد به ترکی نسبت داده میشود وگرنه واژگانش هیچ شباهتی به ترکی ندارد: ایکی ترکی خویور مغولی دو فارسی دو هندی تو انگلیسی
اگر شما پنجره ترکی را به باز کردن نسبت میدهید ما هم میتوانیم پنجره را به پنجه نسبت دهیم درحالیکه وظیفه پنجره نور دادن است نه باز شدن و این ضعیف ترکی است که کلماتش ارتباط معنایی کمی با ریشه دارند در ضمن در همین ترکی از 10 عدد اول پنج عدد دو هجایی هستند و منطقا ریشه ندارند ایکی آلتی یددی سگیز دوققوز ریشه شان چیست؟؟
اگر قلع در عربی نیست پس مقلوع چیست؟؟ تبدیل قالا به قلعه غیر منطقی است و ربط قلعه به ماندن غیرمنطقی تر

۹۵/۴/۲۰ ۲۱:۰۲

آش: بپر
قالخ: برخیز
منظورتان از کمتر از 100 فعل اصلی فارسی چیست اگر منظورتان فعل ساده است نزدیک به 200 فعل ساده امروزه در فارسی به کار میرود فعل مرکب هم در فارسی عیب نیست زیرا کلمات اکثرا از اسم ساخته میشود در ترکی عیب است که کلمات از فعل ساخته میشوند عیب است و یک سوم افعال ترکی مرکب است
دلیل اینکه نمیتوانیم ریشه کلمات فارسی را مشخص کنیم قدمت این زبان و چندین مرحله تغییر است ترکی فقط یک مرحله تغییر داشته و قدمت کم آن باعث میشود کلمات تغییر چندانی نکرده باشد و تشخیص ریشه آن آسان باشد
درباره قدمت فارسی همین بس که صد ها زبان هم خانواده دارد و این ها در طی زمان از هم جدا شده اند درحالیکه ترکی هیچ هم خانواده ای ندارد و مغولی فقط به خاطر شباهت قواعد به ترکی نسبت داده میشود وگرنه واژگانش هیچ شباهتی به ترکی ندارد: ایکی ترکی خویور مغولی دو فارسی دو هندی تو انگلیسی
اگر شما پنجره ترکی را به باز کردن نسبت میدهید ما هم میتوانیم پنجره را به پنجه نسبت دهیم درحالیکه وظیفه پنجره نور دادن است نه باز شدن و این ضعیف ترکی است که کلماتش ارتباط معنایی کمی با ریشه دارند در ضمن در همین ترکی از 10 عدد اول پنج عدد دو هجایی هستند و منطقا ریشه ندارند ایکی آلتی یددی سگیز دوققوز ریشه شان چیست؟؟
اگر قلع در عربی نیست پس مقلوع چیست؟؟ تبدیل قالا به قلعه غیر منطقی است و ربط قلعه به ماندن غیرمنطقی تر

۹۴/۱۱/۲ ۱۰:۱۷

سلام مهندس واقعا ممنو خدا شمارو برای ما حفظ کنه. اگه امکانش هست اینارو به شکل کتاب در بیارید تا ماندگار بشه و همه استفاده کنند. آقای مهندس درباره کلمه قوش (پرنده) منفکر میکنم این کلمه دراصل اوش بوده به معنی پرواز کن. نظر شما چی هست؟

۹۴/۱۰/۱۹ ۰۰:۱۲

باشماق

۹۴/۶/۲۱ ۰۲:۱۱
[quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="کارشناس دیگر"] [quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="کارشناس ادبیات"] ملاحظه می فرمایید که با شناختن افعال و اسما و پسوندهای ترکی می توان به راحتی لغات ترکی را در هر زبانی استخراج کرد. .................. این مساله مختص ترکی نیست و در فارسی هم همین است. [/quote] در فارسی اگر تمامی افعال و اسما و اعداد را ازبر باشید و کنه و ریشه هنه چیز را مسلط باشید چطوری می خواهید واژه پنجره را تحلیل کنید؟ النگو چی؟ پلنگ و دوقلو و الک و کرنش و حوله چی؟ منظور بنده این است که تقریبا تمام لغات ترکی قابل تجزیه و خرد شدن تا تک هجا هستند ولی لغات فارسی در بسیاری موارد بصورت چند هجایی بناچار باید بپذیریم که فارسی هستند بدون اینکه منطق و قاعده ای پشتش باشد و اگر روزی زبانهای قانونمندی مانند عربی یا ترکی، کنه لغتی را مالک شوند مجبوریم آن امانت را پس دهیم. [/quote] آوردن چند مثال بی ریشه در فارسی و چند کلمه ریشه دار ترکی نمی تواند حکم کلی باشد همانطور که می توانم بگویم در فارسی کلمات خودرو ، رایانه ، اندیشه دارای ریشه اند اما در ترکی کلمات ایینه (سوزن)، آغاج (درخت) و قاپی (در) فاقد ریشه اند. البته من در مقابل حضرتعالی جدل و مغلطه نمی کنم و اذعان دارم که ترکی قویتر و ریشه دارتر هست. [/quote] اتفاقا حرفهای شما مغلطه است هرچند خودتان منظوری نداشته باشید. برای اینکه می گویید: [b]"در فارسی کلمات خودرو ، رایانه ، اندیشه دارای ریشه اند اما در ترکی کلمات ایینه (سوزن)، آغاج (درخت) و قاپی (در) فاقد ریشه اند." [/b] شما یا باید در هر دو زبان در مورد "خودرو ـ رایانه ـ اندیشه" قیاس کنید یا در هر دو زبان روی سه واژه "ایینه ـ آغاج ـ قاپی" مقایسه کنید. با اینهمه بنده دو توضیح دارم: 1 ـ با 10 لغت یا 100 لغت نمی توان روی یک زبان قضاوت کرد بلکه بررسی تمامی لغات یک زبان می توان ما را به نتیجه لازم رهنمون سازد. ترکی یک زبان با قواعد و قوانین پیچیده آوایی و سازه ای است که پان فارسیست ترین انسان یعنی کسروی می گوید: زبان ترکی علیرغم گستردگی و قانونمندی، بسیار پیچیده است و باید زبانی آسان و کم حجم مانند فارسی را عمومی و حتی جهانی کنیم. 2 ـ برای دو سری مثال شما همزمان در هر دو زبان مقایسه کنیم هرچند اعتقاد دارم با یک گل بهار نمی شود اما چون مثال زدید توضیح می دهم: * "خودرو ـ رایانه ـ اندیشه": خودرو= خود+رو (2 هجایی با 2 ریشه تک هجایی). معادل ترکی اش: بینت= بین+ت (2 هجایی با ریشه تک هجایی) رایانه= رای + انه (دستگاهی با رای و اندیشه!) (واژه 3 هجایی با ریشه تک هجایی). معادل ترکی اش: بیگی سایار= بیل+گی+سای+ار (واژه 4 هجایی با ریشه تک هجایی) اندیشه= اندیش+ـه (مربوط به اندیشیدن) (واژه 3 هجایی با ریشه 2 هجایی). معادل ترکی اش: دوشون و دوشوم از ریشه تک هجایی دوش به معنای تصور و خیال و فکر. با اینهمه ممکن است شما 100 لغت ریشه دار تک هجایی بیآورید که در ترکی هنوز 2 هجایی اند لیکن نگاه به تمام زبان مبناست نه نگاه به قسمتی از زبان. ** و اما لغات تک هجایی: "ایینه ـ آغاج ـ قاپی" اولا: معادل این کلمات یعنی "سوزن ـ درخت ـ درب" غیر از درب مگر تک هجایی اند یا ریشه دارند؟ ثانیا: در ترکی این لغات دارای ریشه تک هجایی اند: "آغاج" از ریشه آغماق به معنای تعالی و صعود به معنای چیزی بلندقامت. آغا به معنای مرد نیز در ترکی از همین ریشه به معنای بلندقامت است. "ایینه" یا "ایگنه" در ترکی از ریشه "ایگ" به معنای سر نوک تیز است که پسوند اسم ساز "نه" آنرا به اسمی دیگر تبدیل کرده است. مانند پسوند نه در آینا. "قاپی" در ترکی از ریشه قاپماق به معنای بستن است و قاپی، قاپاق ، قاپیق ، قاپقا هم خانواده اند. [/quote] برای قاپی : " قاپوت "( درب موتور و درب صندوق عقب ) میتوان اضافه کرد که در فارسی خیلی استفاده میشود.
۹۴/۴/۲۰ ۲۳:۵۵
[quote name="کارمند"] من باور نمیکردم ترکی به عربی بره. میشه فقط یه نمونه دیگه هم بگید و توضیح دهید. خیلی خیلی برام جالب بود. [/quote] واژه های دخیل ترکی در عربی زیادند. از نمونه های دیگر: ـ [b]متلاشی[/b] : این لغت معرب از ریشه [b]تلاش[/b] می باشد که نه متلاشی در عربی ریشه ای دارد و نه تلاش ریشه ای در فارسی دارد و هر دو از [b]تالاش[/b] ترکی از ریشه تالاماق به معنای بهم ریختن و تاراج کردن هستند. لغات "تلاش، تراش، تاراج، تالان، تالاندن، متلاشی" همگی ترکی و از یک ریشه هستند. ـ [b]قطار[/b] : این لغت ربطی به قطر عربی (فاصله دو نقطه) ندارد و یک لغت ترکی بصورت قاتار از ریشه قاتماق به معنای بهم پیوسته می باشد کما اینکه واگنهای قطارها بهم می چسبند. املای آن مانند اطاق، اطو ، طایر (تایر) باعث گمراهی ذهن شده است.
۹۴/۴/۲۰ ۲۳:۰۶

[quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="میترا انگوتی دبیر بازنشسته کرج"] آقای نائبی پاسخهای باحوصله و دقیقتونو مو به مو خوندم. شاید تاکنون از یک مقاله اینقدر نکته نیاموخته بودم. فرصت مغتنمی هست از وجودتون استفاده کنم و این سوال رو بکنم که آیا ترکی توی زبانهای دیگه هم داخل شده؟ اگر اطلاعاتی دارید ممنونم میشم پاسخ بدید. [/quote] از لطفتان ممنونم. چشم توضیح می دهم: زبان ترکی با توجه به قدمت هزاران ساله و گستردگی اش از شرق عالم تا اروپا، روی تمامی زبانها کم یا بیش اثر گذاشته است. برای نمونه عربی را مثال می زنم. اولین کلمه این مقاله را ببینید. " سیاق" کلمه ای در عربی است که به علم شمارش می گویند ولی در عربی ریشه ندارد و در اصل سایاق در ترکی از فعل سایماق ( شمردن) هست. " مأوا" در قرآن مجید اسم مکان بر وزن مفعل و از ریشه ترکی ائو می باشد که معنی متناسبی دارد. "قلعه" در عربی معرب قالا و قاله ترکی است وگرنه ریشه قلع در عربی وجود ندارد. در انگلیسی نیز کلماتی مانند بوکلینگ به معنای فشردن از بوکمک است یا بیگوم به معنای ملکه یا خانم جاهمقام همان بیگیم و بیگوم ترکی است. یوغورت همان ترکی است. بلوک همان بؤلوک از بؤلمک به معنای قسمت شده است. [/quote]

من باور نمیکردم ترکی به عربی بره. میشه فقط یه نمونه دیگه هم بگید و توضیح دهید. خیلی خیلی برام جالب بود.

۹۴/۴/۲۰ ۲۳:۰۵
[quote name="لطفعلی سرچمی کارشناس ادبیات فارسی"] [quote name="بی سواد"] [quote name="کارشناس دیگر"] [quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="کارشناس ادبیات"] ملاحظه می فرمایید که با شناختن افعال و اسما و پسوندهای ترکی می توان به راحتی لغات ترکی را در هر زبانی استخراج کرد. .................. این مساله مختص ترکی نیست و در فارسی هم همین است. [/quote] در فارسی اگر تمامی افعال و اسما و اعداد را ازبر باشید و کنه و ریشه هنه چیز را مسلط باشید چطوری می خواهید واژه پنجره را تحلیل کنید؟ النگو چی؟ پلنگ و دوقلو و الک و کرنش و حوله چی؟ منظور بنده این است که تقریبا تمام لغات ترکی قابل تجزیه و خرد شدن تا تک هجا هستند ولی لغات فارسی در بسیاری موارد بصورت چند هجایی بناچار باید بپذیریم که فارسی هستند بدون اینکه منطق و قاعده ای پشتش باشد و اگر روزی زبانهای قانونمندی مانند عربی یا ترکی، کنه لغتی را مالک شوند مجبوریم آن امانت را پس دهیم. [/quote] آوردن چند مثال بی ریشه در فارسی و چند کلمه ریشه دار ترکی نمی تواند حکم کلی باشد همانطور که می توانم بگویم در فارسی کلمات خودرو ، رایانه ، اندیشه دارای ریشه اند اما در ترکی کلمات ایینه (سوزن)، آغاج (درخت) و قاپی (در) فاقد ریشه اند. البته من در مقابل حضرتعالی جدل و مغلطه نمی کنم و اذعان دارم که ترکی قویتر و ریشه دارتر هست. [/quote] آقاجون چرا همینکه اسم ترکی میاد یه عده از خود ترکها شروع میکنند به علم کردن فارسی؟ چرا هزار تا در مورد فارسی میزنند و علیه ترکی میگنند اینجوری کارشناس بازی درنمیارید؟ [/quote] برآشفتگی تان برای چیست؟! من هم مثل شما عاشق زبان مادری ام اما در این زبان بی سوادم و فرصت خوبی است از محضر محقق بزرگوار زبان ترکی استفاده کنم. من به اسم کارشناس ادبیات فارسی از استاد نائبی سؤال کردم و ایشان با حوصله تمام و ادب و احترام پاسخ دادند و با ادب و حوصله و پاسخ موشکافانه خود خیلی چیزها بمن آموخت. قطعا اگر پاسخ استاد مثل شما بود من جذب نمی شدم. [/quote] خواهشا این محیط علمی و ادبی را تنش دار نکنید.
۹۴/۴/۲۰ ۲۰:۳۶
[quote name="حسین پوربهرامی"] [quote name="محمدصادق نائبی"] در انگلیسی نیز کلماتی مانند بوکلینگ به معنای فشردن از بوکمک است یا بیگوم به معنای ملکه یا خانم جاهمقام همان بیگیم و بیگوم ترکی است. یوغورت همان ترکی است. بلوک همان بؤلوک از بؤلمک به معنای قسمت شده است. [/quote] اخیرا گوگل امکان جالبی به موتور جستجویش اضافه کرده که وقتی قبل از یک کلمه عبارت define درج شود، اطلاعات لغتنامه ای آن کلمه را نمایش می دهد. بخشی از این اطلاعات مربوط به ریشه و تبار کلمات است. [b]- مثلا برای define block آورد:[/b] Middle English (denoting a log or tree stump): from Old French bloc (noun), bloquer (verb), from Middle Dutch blok, of unknown ultimate origin. [b]- برای buckling:[/b] Middle English: from Old French bocle, from Latin buccula ‘cheek strap of a helmet’, from bucca ‘cheek’. Sense 2 of the verb is from French boucler ‘to bulge’. [b]- برای begum:[/b] from Urdu begam, from eastern Turkish bigim ‘princess’, feminine of big ‘prince’. [b]- و برای yogurt:[/b] early 17th century: from Turkish yoǧurt . [/quote] آنها که ترکی نمی دانند ولی ما که بلدیم و می دانیم از "بوکول" ریزتر هم در ترکی داریم بصورت "بوک" که کوچکترین واحد هجایی و منتهی به فعل اصیل هست. کلماتی مثل بیگم یا یاشماق یا یوغورت قابل اجتناب نیست مهم یافتن ریشه چنین کلماتی هست. چرا دور برویم. در همین فارسی ببینید چه لغتنامه ای "پایاپای" را درست تجزیه کرده؟!
۹۴/۴/۲۰ ۱۹:۱۴
[quote name="محمدصادق نائبی"] در انگلیسی نیز کلماتی مانند بوکلینگ به معنای فشردن از بوکمک است یا بیگوم به معنای ملکه یا خانم جاهمقام همان بیگیم و بیگوم ترکی است. یوغورت همان ترکی است. بلوک همان بؤلوک از بؤلمک به معنای قسمت شده است. [/quote] اخیرا گوگل امکان جالبی به موتور جستجویش اضافه کرده که وقتی قبل از یک کلمه عبارت define درج شود، اطلاعات لغتنامه ای آن کلمه را نمایش می دهد. بخشی از این اطلاعات مربوط به ریشه و تبار کلمات است. [b]- مثلا برای define block آورد:[/b] Middle English (denoting a log or tree stump): from Old French bloc (noun), bloquer (verb), from Middle Dutch blok, of unknown ultimate origin. [b]- برای buckling:[/b] Middle English: from Old French bocle, from Latin buccula ‘cheek strap of a helmet’, from bucca ‘cheek’. Sense 2 of the verb is from French boucler ‘to bulge’. [b]- برای begum:[/b] from Urdu begam, from eastern Turkish bigim ‘princess’, feminine of big ‘prince’. [b]- و برای yogurt:[/b] early 17th century: from Turkish yoǧurt .
۹۴/۴/۲۰ ۱۵:۴۱
[quote name="داودی"] [quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="میترا انگوتی دبیر بازنشسته کرج"] آقای نائبی پاسخهای باحوصله و دقیقتونو مو به مو خوندم. شاید تاکنون از یک مقاله اینقدر نکته نیاموخته بودم. فرصت مغتنمی هست از وجودتون استفاده کنم و این سوال رو بکنم که آیا ترکی توی زبانهای دیگه هم داخل شده؟ اگر اطلاعاتی دارید ممنونم میشم پاسخ بدید. [/quote] از لطفتان ممنونم. چشم توضیح می دهم: زبان ترکی با توجه به قدمت هزاران ساله و گستردگی اش از شرق عالم تا اروپا، روی تمامی زبانها کم یا بیش اثر گذاشته است. برای نمونه عربی را مثال می زنم. اولین کلمه این مقاله را ببینید. " سیاق" کلمه ای در عربی است که به علم شمارش می گویند ولی در عربی ریشه ندارد و در اصل سایاق در ترکی از فعل سایماق ( شمردن) هست. " مأوا" در قرآن مجید اسم مکان بر وزن مفعل و از ریشه ترکی ائو می باشد که معنی متناسبی دارد. "قلعه" در عربی معرب قالا و قاله ترکی است وگرنه ریشه قلع در عربی وجود ندارد. در انگلیسی نیز کلماتی مانند بوکلینگ به معنای فشردن از بوکمک است یا بیگوم به معنای ملکه یا خانم جاهمقام همان بیگیم و بیگوم ترکی است. یوغورت همان ترکی است. بلوک همان بؤلوک از بؤلمک به معنای قسمت شده است. [/quote] به نظر شخصیم در مقابل هزاران لغت عربی موجود در ترکی 3 لغت ترکی در عربی حرفی برای گفتن ندارد. [/quote] استاد خرمشاهی پژوهشگر معروف قرآنی یک مقاله مبسوط دارند که برخلاف قواعد اتیمولوژی تلاش می کنند اثبات کنند وزیر در عربی و قرآن فارسی است و وزیر در اصل برزو !!! است. من در یک کامنت کوتاه چند مثال با ریشه ترکی بصورت بداهه عرض می کنم آنوقت شما زبان ترکی را در مقابل اسلام قرار می دهید؟! اگر دین اسلام نبود چند واژه عربی به فارسی و ترکی می آمد؟
۹۴/۴/۲۰ ۱۵:۰۴
[quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="میترا انگوتی دبیر بازنشسته کرج"] آقای نائبی پاسخهای باحوصله و دقیقتونو مو به مو خوندم. شاید تاکنون از یک مقاله اینقدر نکته نیاموخته بودم. فرصت مغتنمی هست از وجودتون استفاده کنم و این سوال رو بکنم که آیا ترکی توی زبانهای دیگه هم داخل شده؟ اگر اطلاعاتی دارید ممنونم میشم پاسخ بدید. [/quote] از لطفتان ممنونم. چشم توضیح می دهم: زبان ترکی با توجه به قدمت هزاران ساله و گستردگی اش از شرق عالم تا اروپا، روی تمامی زبانها کم یا بیش اثر گذاشته است. برای نمونه عربی را مثال می زنم. اولین کلمه این مقاله را ببینید. " سیاق" کلمه ای در عربی است که به علم شمارش می گویند ولی در عربی ریشه ندارد و در اصل سایاق در ترکی از فعل سایماق ( شمردن) هست. " مأوا" در قرآن مجید اسم مکان بر وزن مفعل و از ریشه ترکی ائو می باشد که معنی متناسبی دارد. "قلعه" در عربی معرب قالا و قاله ترکی است وگرنه ریشه قلع در عربی وجود ندارد. در انگلیسی نیز کلماتی مانند بوکلینگ به معنای فشردن از بوکمک است یا بیگوم به معنای ملکه یا خانم جاهمقام همان بیگیم و بیگوم ترکی است. یوغورت همان ترکی است. بلوک همان بؤلوک از بؤلمک به معنای قسمت شده است. [/quote] به نظر شخصیم در مقابل هزاران لغت عربی موجود در ترکی 3 لغت ترکی در عربی حرفی برای گفتن ندارد.
۹۴/۴/۲۰ ۱۰:۳۱
[quote name="بی سواد"] [quote name="کارشناس دیگر"] [quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="کارشناس ادبیات"] ملاحظه می فرمایید که با شناختن افعال و اسما و پسوندهای ترکی می توان به راحتی لغات ترکی را در هر زبانی استخراج کرد. .................. این مساله مختص ترکی نیست و در فارسی هم همین است. [/quote] در فارسی اگر تمامی افعال و اسما و اعداد را ازبر باشید و کنه و ریشه هنه چیز را مسلط باشید چطوری می خواهید واژه پنجره را تحلیل کنید؟ النگو چی؟ پلنگ و دوقلو و الک و کرنش و حوله چی؟ منظور بنده این است که تقریبا تمام لغات ترکی قابل تجزیه و خرد شدن تا تک هجا هستند ولی لغات فارسی در بسیاری موارد بصورت چند هجایی بناچار باید بپذیریم که فارسی هستند بدون اینکه منطق و قاعده ای پشتش باشد و اگر روزی زبانهای قانونمندی مانند عربی یا ترکی، کنه لغتی را مالک شوند مجبوریم آن امانت را پس دهیم. [/quote] آوردن چند مثال بی ریشه در فارسی و چند کلمه ریشه دار ترکی نمی تواند حکم کلی باشد همانطور که می توانم بگویم در فارسی کلمات خودرو ، رایانه ، اندیشه دارای ریشه اند اما در ترکی کلمات ایینه (سوزن)، آغاج (درخت) و قاپی (در) فاقد ریشه اند. البته من در مقابل حضرتعالی جدل و مغلطه نمی کنم و اذعان دارم که ترکی قویتر و ریشه دارتر هست. [/quote] آقاجون چرا همینکه اسم ترکی میاد یه عده از خود ترکها شروع میکنند به علم کردن فارسی؟ چرا هزار تا در مورد فارسی میزنند و علیه ترکی میگنند اینجوری کارشناس بازی درنمیارید؟ [/quote] برآشفتگی تان برای چیست؟! من هم مثل شما عاشق زبان مادری ام اما در این زبان بی سوادم و فرصت خوبی است از محضر محقق بزرگوار زبان ترکی استفاده کنم. من به اسم کارشناس ادبیات فارسی از استاد نائبی سؤال کردم و ایشان با حوصله تمام و ادب و احترام پاسخ دادند و با ادب و حوصله و پاسخ موشکافانه خود خیلی چیزها بمن آموخت. قطعا اگر پاسخ استاد مثل شما بود من جذب نمی شدم.
۹۴/۴/۱۹ ۲۳:۳۵
جناب نائبي سواد ادبي شما قابل ستايش است، لذت ميبريم واز اطلاعات غني شما استفاده ميكنيم، سپاس ازبابت بسط اگاهي.
۹۴/۴/۱۹ ۲۲:۳۸
[quote name="میترا انگوتی دبیر بازنشسته کرج"] آقای نائبی پاسخهای باحوصله و دقیقتونو مو به مو خوندم. شاید تاکنون از یک مقاله اینقدر نکته نیاموخته بودم. فرصت مغتنمی هست از وجودتون استفاده کنم و این سوال رو بکنم که آیا ترکی توی زبانهای دیگه هم داخل شده؟ اگر اطلاعاتی دارید ممنونم میشم پاسخ بدید. [/quote] از لطفتان ممنونم. چشم توضیح می دهم: زبان ترکی با توجه به قدمت هزاران ساله و گستردگی اش از شرق عالم تا اروپا، روی تمامی زبانها کم یا بیش اثر گذاشته است. برای نمونه عربی را مثال می زنم. اولین کلمه این مقاله را ببینید. " سیاق" کلمه ای در عربی است که به علم شمارش می گویند ولی در عربی ریشه ندارد و در اصل سایاق در ترکی از فعل سایماق ( شمردن) هست. " مأوا" در قرآن مجید اسم مکان بر وزن مفعل و از ریشه ترکی ائو می باشد که معنی متناسبی دارد. "قلعه" در عربی معرب قالا و قاله ترکی است وگرنه ریشه قلع در عربی وجود ندارد. در انگلیسی نیز کلماتی مانند بوکلینگ به معنای فشردن از بوکمک است یا بیگوم به معنای ملکه یا خانم جاهمقام همان بیگیم و بیگوم ترکی است. یوغورت همان ترکی است. بلوک همان بؤلوک از بؤلمک به معنای قسمت شده است.
۹۴/۴/۱۹ ۲۲:۱۱
[quote name="میانالی"] [quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="کارشناس ادبیات"] ملاحظه می فرمایید که با شناختن افعال و اسما و پسوندهای ترکی می توان به راحتی لغات ترکی را در هر زبانی استخراج کرد. .................. این مساله مختص ترکی نیست و در فارسی هم همین است. [/quote] در فارسی اگر تمامی افعال و اسما و اعداد را ازبر باشید و کنه و ریشه هنه چیز را مسلط باشید چطوری می خواهید واژه پنجره را تحلیل کنید؟ النگو چی؟ پلنگ و دوقلو و الک و کرنش و حوله چی؟ منظور بنده این است که تقریبا تمام لغات ترکی قابل تجزیه و خرد شدن تا تک هجا هستند ولی لغات فارسی در بسیاری موارد بصورت چند هجایی بناچار باید بپذیریم که فارسی هستند بدون اینکه منطق و قاعده ای پشتش باشد و اگر روزی زبانهای قانونمندی مانند عربی یا ترکی، کنه لغتی را مالک شوند مجبوریم آن امانت را پس دهیم. [/quote] دوقلو لغتی ترکی به معنی زائو است گه ب اشتباه در فارسی و با معنی دیگر استفاده شده است [/quote] دوغ ماق= زادن دوغول ماق= زاده شدن دوغولو = همزاد ، باهم زاده شده دوقلو ربطی به 2 ندارد و قلو در فارسی بی معناست لذا سه قلو چهارقلو اشتباهست.
۹۴/۴/۱۹ ۲۲:۰۲
آقای نائبی پاسخهای باحوصله و دقیقتونو مو به مو خوندم. شاید تاکنون از یک مقاله اینقدر نکته نیاموخته بودم. فرصت مغتنمی هست از وجودتون استفاده کنم و این سوال رو بکنم که آیا ترکی توی زبانهای دیگه هم داخل شده؟ اگر اطلاعاتی دارید ممنونم میشم پاسخ بدید.
۹۴/۴/۱۹ ۲۱:۰۴
یادم میاد در دوره دبیرستان دبیران محترم ادبیات فارسی مدام ما را به فارسی حرف زدن تشویق می کردند. زبان فارسی را شیرین ترین زبان می دانستند و از ترکی هیچ نمی گفتند. این همشهری کارشناس ادبیات من رو یاد آن دبیران می اندازد.
۹۴/۴/۱۹ ۲۰:۵۹
[quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="کارشناس ادبیات"] ملاحظه می فرمایید که با شناختن افعال و اسما و پسوندهای ترکی می توان به راحتی لغات ترکی را در هر زبانی استخراج کرد. .................. این مساله مختص ترکی نیست و در فارسی هم همین است. [/quote] در فارسی اگر تمامی افعال و اسما و اعداد را ازبر باشید و کنه و ریشه هنه چیز را مسلط باشید چطوری می خواهید واژه پنجره را تحلیل کنید؟ النگو چی؟ پلنگ و دوقلو و الک و کرنش و حوله چی؟ منظور بنده این است که تقریبا تمام لغات ترکی قابل تجزیه و خرد شدن تا تک هجا هستند ولی لغات فارسی در بسیاری موارد بصورت چند هجایی بناچار باید بپذیریم که فارسی هستند بدون اینکه منطق و قاعده ای پشتش باشد و اگر روزی زبانهای قانونمندی مانند عربی یا ترکی، کنه لغتی را مالک شوند مجبوریم آن امانت را پس دهیم. [/quote] دوقلو لغتی ترکی به معنی زائو است گه ب اشتباه در فارسی و با معنی دیگر استفاده شده است
۹۴/۴/۱۹ ۱۹:۵۴
[quote name="کارشناس دیگر"] [quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="کارشناس ادبیات"] ملاحظه می فرمایید که با شناختن افعال و اسما و پسوندهای ترکی می توان به راحتی لغات ترکی را در هر زبانی استخراج کرد. .................. این مساله مختص ترکی نیست و در فارسی هم همین است. [/quote] در فارسی اگر تمامی افعال و اسما و اعداد را ازبر باشید و کنه و ریشه هنه چیز را مسلط باشید چطوری می خواهید واژه پنجره را تحلیل کنید؟ النگو چی؟ پلنگ و دوقلو و الک و کرنش و حوله چی؟ منظور بنده این است که تقریبا تمام لغات ترکی قابل تجزیه و خرد شدن تا تک هجا هستند ولی لغات فارسی در بسیاری موارد بصورت چند هجایی بناچار باید بپذیریم که فارسی هستند بدون اینکه منطق و قاعده ای پشتش باشد و اگر روزی زبانهای قانونمندی مانند عربی یا ترکی، کنه لغتی را مالک شوند مجبوریم آن امانت را پس دهیم. [/quote] آوردن چند مثال بی ریشه در فارسی و چند کلمه ریشه دار ترکی نمی تواند حکم کلی باشد همانطور که می توانم بگویم در فارسی کلمات خودرو ، رایانه ، اندیشه دارای ریشه اند اما در ترکی کلمات ایینه (سوزن)، آغاج (درخت) و قاپی (در) فاقد ریشه اند. البته من در مقابل حضرتعالی جدل و مغلطه نمی کنم و اذعان دارم که ترکی قویتر و ریشه دارتر هست. [/quote] آقاجون چرا همینکه اسم ترکی میاد یه عده از خود ترکها شروع میکنند به علم کردن فارسی؟ چرا هزار تا در مورد فارسی میزنند و علیه ترکی میگنند اینجوری کارشناس بازی درنمیارید؟
۹۴/۴/۱۹ ۱۴:۵۶
[quote name="کارشناس دیگر"] [quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="کارشناس ادبیات"] ملاحظه می فرمایید که با شناختن افعال و اسما و پسوندهای ترکی می توان به راحتی لغات ترکی را در هر زبانی استخراج کرد. .................. این مساله مختص ترکی نیست و در فارسی هم همین است. [/quote] در فارسی اگر تمامی افعال و اسما و اعداد را ازبر باشید و کنه و ریشه هنه چیز را مسلط باشید چطوری می خواهید واژه پنجره را تحلیل کنید؟ النگو چی؟ پلنگ و دوقلو و الک و کرنش و حوله چی؟ منظور بنده این است که تقریبا تمام لغات ترکی قابل تجزیه و خرد شدن تا تک هجا هستند ولی لغات فارسی در بسیاری موارد بصورت چند هجایی بناچار باید بپذیریم که فارسی هستند بدون اینکه منطق و قاعده ای پشتش باشد و اگر روزی زبانهای قانونمندی مانند عربی یا ترکی، کنه لغتی را مالک شوند مجبوریم آن امانت را پس دهیم. [/quote] آوردن چند مثال بی ریشه در فارسی و چند کلمه ریشه دار ترکی نمی تواند حکم کلی باشد همانطور که می توانم بگویم در فارسی کلمات خودرو ، رایانه ، اندیشه دارای ریشه اند اما در ترکی کلمات ایینه (سوزن)، آغاج (درخت) و قاپی (در) فاقد ریشه اند. البته من در مقابل حضرتعالی جدل و مغلطه نمی کنم و اذعان دارم که ترکی قویتر و ریشه دارتر هست. [/quote] اتفاقا حرفهای شما مغلطه است هرچند خودتان منظوری نداشته باشید. برای اینکه می گویید: [b]"در فارسی کلمات خودرو ، رایانه ، اندیشه دارای ریشه اند اما در ترکی کلمات ایینه (سوزن)، آغاج (درخت) و قاپی (در) فاقد ریشه اند." [/b] شما یا باید در هر دو زبان در مورد "خودرو ـ رایانه ـ اندیشه" قیاس کنید یا در هر دو زبان روی سه واژه "ایینه ـ آغاج ـ قاپی" مقایسه کنید. با اینهمه بنده دو توضیح دارم: 1 ـ با 10 لغت یا 100 لغت نمی توان روی یک زبان قضاوت کرد بلکه بررسی تمامی لغات یک زبان می توان ما را به نتیجه لازم رهنمون سازد. ترکی یک زبان با قواعد و قوانین پیچیده آوایی و سازه ای است که پان فارسیست ترین انسان یعنی کسروی می گوید: زبان ترکی علیرغم گستردگی و قانونمندی، بسیار پیچیده است و باید زبانی آسان و کم حجم مانند فارسی را عمومی و حتی جهانی کنیم. 2 ـ برای دو سری مثال شما همزمان در هر دو زبان مقایسه کنیم هرچند اعتقاد دارم با یک گل بهار نمی شود اما چون مثال زدید توضیح می دهم: * "خودرو ـ رایانه ـ اندیشه": خودرو= خود+رو (2 هجایی با 2 ریشه تک هجایی). معادل ترکی اش: بینت= بین+ت (2 هجایی با ریشه تک هجایی) رایانه= رای + انه (دستگاهی با رای و اندیشه!) (واژه 3 هجایی با ریشه تک هجایی). معادل ترکی اش: بیگی سایار= بیل+گی+سای+ار (واژه 4 هجایی با ریشه تک هجایی) اندیشه= اندیش+ـه (مربوط به اندیشیدن) (واژه 3 هجایی با ریشه 2 هجایی). معادل ترکی اش: دوشون و دوشوم از ریشه تک هجایی دوش به معنای تصور و خیال و فکر. با اینهمه ممکن است شما 100 لغت ریشه دار تک هجایی بیآورید که در ترکی هنوز 2 هجایی اند لیکن نگاه به تمام زبان مبناست نه نگاه به قسمتی از زبان. ** و اما لغات تک هجایی: "ایینه ـ آغاج ـ قاپی" اولا: معادل این کلمات یعنی "سوزن ـ درخت ـ درب" غیر از درب مگر تک هجایی اند یا ریشه دارند؟ ثانیا: در ترکی این لغات دارای ریشه تک هجایی اند: "آغاج" از ریشه آغماق به معنای تعالی و صعود به معنای چیزی بلندقامت. آغا به معنای مرد نیز در ترکی از همین ریشه به معنای بلندقامت است. "ایینه" یا "ایگنه" در ترکی از ریشه "ایگ" به معنای سر نوک تیز است که پسوند اسم ساز "نه" آنرا به اسمی دیگر تبدیل کرده است. مانند پسوند نه در آینا. "قاپی" در ترکی از ریشه قاپماق به معنای بستن است و قاپی، قاپاق ، قاپیق ، قاپقا هم خانواده اند.
۹۴/۴/۱۹ ۱۳:۲۸
[quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="کارشناس ادبیات"] ملاحظه می فرمایید که با شناختن افعال و اسما و پسوندهای ترکی می توان به راحتی لغات ترکی را در هر زبانی استخراج کرد. .................. این مساله مختص ترکی نیست و در فارسی هم همین است. [/quote] در فارسی اگر تمامی افعال و اسما و اعداد را ازبر باشید و کنه و ریشه هنه چیز را مسلط باشید چطوری می خواهید واژه پنجره را تحلیل کنید؟ النگو چی؟ پلنگ و دوقلو و الک و کرنش و حوله چی؟ منظور بنده این است که تقریبا تمام لغات ترکی قابل تجزیه و خرد شدن تا تک هجا هستند ولی لغات فارسی در بسیاری موارد بصورت چند هجایی بناچار باید بپذیریم که فارسی هستند بدون اینکه منطق و قاعده ای پشتش باشد و اگر روزی زبانهای قانونمندی مانند عربی یا ترکی، کنه لغتی را مالک شوند مجبوریم آن امانت را پس دهیم. [/quote] آوردن چند مثال بی ریشه در فارسی و چند کلمه ریشه دار ترکی نمی تواند حکم کلی باشد همانطور که می توانم بگویم در فارسی کلمات خودرو ، رایانه ، اندیشه دارای ریشه اند اما در ترکی کلمات ایینه (سوزن)، آغاج (درخت) و قاپی (در) فاقد ریشه اند. البته من در مقابل حضرتعالی جدل و مغلطه نمی کنم و اذعان دارم که ترکی قویتر و ریشه دارتر هست.
۹۴/۴/۱۹ ۱۲:۳۳
[quote name="کارشناس ادبیات"] ملاحظه می فرمایید که با شناختن افعال و اسما و پسوندهای ترکی می توان به راحتی لغات ترکی را در هر زبانی استخراج کرد. .................. این مساله مختص ترکی نیست و در فارسی هم همین است. [/quote] در فارسی اگر تمامی افعال و اسما و اعداد را ازبر باشید و کنه و ریشه هنه چیز را مسلط باشید چطوری می خواهید واژه پنجره را تحلیل کنید؟ النگو چی؟ پلنگ و دوقلو و الک و کرنش و حوله چی؟ منظور بنده این است که تقریبا تمام لغات ترکی قابل تجزیه و خرد شدن تا تک هجا هستند ولی لغات فارسی در بسیاری موارد بصورت چند هجایی بناچار باید بپذیریم که فارسی هستند بدون اینکه منطق و قاعده ای پشتش باشد و اگر روزی زبانهای قانونمندی مانند عربی یا ترکی، کنه لغتی را مالک شوند مجبوریم آن امانت را پس دهیم.
۹۴/۴/۱۹ ۱۲:۰۵
[quote name="کارشناس ادبیات فارسی"] آنچه افعال فارسی را چند هجایی آورده اید یک یا دو هجایی اش هم هست. شما گفته اید: چیخ (بالا برو = 4) ، یئن (پایین برو = 4) ، آش (بلندی را رد کن = 6)، قالخ (بپا خیز = 3) ، ایت (گم شو =2). و من می گویم: چیخ (درآ =2) ، یئن (زیر رو = 2) ، آش (بگذر = 2)، قالخ (خیز = 1) ، ایت (گم شو =2). [/quote] باسلام. نیک می دانید که این افعال شما معادل با آن افعال ترکی نیست. اجازه دهید همینها را جمله ای عرض کنم تا اشتباهتان را متوجه شوید: پله نی چیخ (پله را بالا بیا؟ یا پله را درآ؟) پله نی یئن (پله را پایین برو؟ یا پله را زیر رو؟) آش می شود: بلندی را بالا برو و پایین بیا و کئچ می شود: بگذر قالخ می شود بپا خیز و دور می شود خیز. قالخ حالت تحکمی و دستوری دارد و دور فعلی نرم و لطیف است.
۹۴/۴/۱۹ ۱۱:۴۳
ای کاش معلمان و دبیران(علی الخصوص ادبیات فارسی) نیز به حد کافی با زبانمان آشنایی داشتند و دانش آموزان را از شیرینی ها و هنرهای زبان ترکی آگاه می کردند.
۹۴/۴/۱۹ ۱۰:۲۲
دستت درد نکنه مهندس از دوستان عزیزی هم که نظر کارشناسی داده و موجب روشنتر شدن موضوع شده اند تشکر میکنم واقعا استفاده کردیم
۹۴/۴/۱۹ ۰۲:۱۹
ملاحظه می فرمایید که با شناختن افعال و اسما و پسوندهای ترکی می توان به راحتی لغات ترکی را در هر زبانی استخراج کرد. .................. این مساله مختص ترکی نیست و در فارسی هم همین است.
۹۴/۴/۱۹ ۰۲:۱۴
آنچه افعال فارسی را چند هجایی آورده اید یک یا دو هجایی اش هم هست. شما گفته اید: چیخ (بالا برو = 4) ، یئن (پایین برو = 4) ، آش (بلندی را رد کن = 6)، قالخ (بپا خیز = 3) ، ایت (گم شو =2). و من می گویم: چیخ (درآ =2) ، یئن (زیر رو = 2) ، آش (بگذر = 2)، قالخ (خیز = 1) ، ایت (گم شو =2).
۹۴/۴/۱۸ ۲۰:۰۰
ادبلی میشه شما خودتو معرفی کنید؟ کامتتهاتون خیلی خوبه
۹۴/۴/۱۸ ۱۸:۱۰
استاد بزرگوار من همکلاسی دبیرستانی تان هستم. پاسخ به سوالاتتان 100 برابر پربارتر از مقاله است. از خواندن پاسخهایتان هیجان زده می شوم. خدا شما را حفظ کند. هوش شما از همان بچگی سرشار بود. به دوستی تان افتخار می کنم.
۹۴/۴/۱۸ ۱۸:۰۳
[quote name="اسماعیل"] مهندس برام همیشه یه سووال هست که چطور در ترکی باشماق ، توخماق یا قازماق که شکل مصدری دارند اسم شده اند؟ [/quote] این سه ، هم خانواده نیستند و پسوند ماق در آنها یکی نیست به شرح ذیل: 1- نه باشماق مصدر است و نه باش به معنای سر است بلکه به معنای منتهای چیزی است مانند داغین باشی، کوچه نین باشی. مگر کوچه سر دارد؟ منظور انتهاست. در دیوان لغات الترک دیده بودم که باشناق چیزی مانند کلاهک فلزی است که بر سر نیزه سوار می کردند. بعدا که نعلین به کفش تبدیل شده بخاطر شباهت، این ابزار را هم باشناق گفته اند که به باشماق تبدیل شده است. 2- در ترکی پسوندهای مختوم به قاف داشتیم مانند ماق، ناق، لاق که به مرور زمان تع قاف حذف شده است مانند قوورماق که قوورما شده، آیداق که آیدا شده. ولی بعضی ها مانده، مانند دیرناق، قولاق، قازماق. در واقع قازماق همان قازما هست و ماق مانند ناق پسوند اسم ساز است نه مصدرساز.
۹۴/۴/۱۸ ۱۷:۴۳
دروداستاد بزرگوار، به خود میبالم که می توانم نوشته های پر زحمت شما را مطالعه کنم و نزد خود حفظ نمایم بسیار آموزنده هستند. همیشه قدر شناس زحماتتان هستیم. تشکرات فراوان.
۹۴/۴/۱۸ ۱۷:۲۶
[quote name="ادبلی"] [quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="ادبلی"] با سلام وتجدید احترام میانا(میانه)بمعنای( اورتا)=شاید بخاطر حدفاصل بودن بین تهران ومرزبازرگان بوده باشد. میانا(میانه):((مین یانا))==مین (هزار)+یان(سمت-جهت –سو)مثل: اویان ،بویان،+صدای(آ)در آخرمثل:زنجانا،توکانا،کتابا،بازار(ا)و..... میانه: متوسط، معدل، حد وسط، میانه، درجه عادى، میانگین، حد وسط (چیزى را) پیدا کردن، میانه قرار دادن، میانگین گرفتن، روى هم رفته، بالغ شدن average intermediate ==>: میانه، متوسط، در میان آینده، مداخله کننده، در میان واقع شونده، واسطه، میانجى میانه، متوسط، وسطى، واقع دروسط، حد وسط، میانه روى، اعتدال [/quote] ادبلی قارداش! میانه شهری هزاران ساله است که از 400 روستا حتی یک روستای فارس زبان هم ندارد. شهرهای اطرافش همگی ترک و استان های اطرافش همگی ترکند و همانطور که نباید برای یافتن معنی نیویورک سراغ واژگان فارسی برپیم برای یافتن معنی میانه هم نباید فارسی بیاندیشیم. [/quote] استاد نایبی عزیز قبول بکنید: معمولا شاگردها در مقابل استاد یه دلهره ای دارند.وخودشان را به این در وآن در میزنند تابلکه جوابی که دارند:درست ویا نزدیک به درستی بوده باشد.علی ایحال آنچه به نظر می رسد اين نام برگرفته از يک نام کهن از زمان مادهاست. تعدادی از شهرها و آباديهاي زمان مادها بصورتهاي مختلف «ماد ، مار ، ماي» بوده است.. مييانا (ميانه) در اصل مايانا بوده است كه تركيبي از «ماي» و «آنا» به معناي «ماد بزرگ» يا «ماد مادر» است. و در زمان ساسانيان به آذربايجان، ماي نيز گفته مي شد. [/quote] ادبلی قارداش! 1- استادی برازنده من نیست. لطفا چنین، خطابم نکنید. 2- بله درست است. ریشه اماکن زیر یکی است و به مادها مرتبط است: مای، میانه ، مراغه ، ماکو ، ماهنشان ، ماهی آباد ، مایان ، مرند
۹۴/۴/۱۸ ۱۶:۵۲
مهندس برام همیشه یه سووال هست که چطور در ترکی باشماق ، توخماق یا قازماق که شکل مصدری دارند اسم شده اند؟
۹۴/۴/۱۸ ۱۶:۲۱
[quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="ادبلی"] با سلام وتجدید احترام میانا(میانه)بمعنای( اورتا)=شاید بخاطر حدفاصل بودن بین تهران ومرزبازرگان بوده باشد. میانا(میانه):((مین یانا))==مین (هزار)+یان(سمت-جهت –سو)مثل: اویان ،بویان،+صدای(آ)در آخرمثل:زنجانا،توکانا،کتابا،بازار(ا)و..... میانه: متوسط، معدل، حد وسط، میانه، درجه عادى، میانگین، حد وسط (چیزى را) پیدا کردن، میانه قرار دادن، میانگین گرفتن، روى هم رفته، بالغ شدن average intermediate ==>: میانه، متوسط، در میان آینده، مداخله کننده، در میان واقع شونده، واسطه، میانجى میانه، متوسط، وسطى، واقع دروسط، حد وسط، میانه روى، اعتدال [/quote] ادبلی قارداش! میانه شهری هزاران ساله است که از 400 روستا حتی یک روستای فارس زبان هم ندارد. شهرهای اطرافش همگی ترک و استان های اطرافش همگی ترکند و همانطور که نباید برای یافتن معنی نیویورک سراغ واژگان فارسی برپیم برای یافتن معنی میانه هم نباید فارسی بیاندیشیم. [/quote] استاد نایبی عزیز قبول بکنید: معمولا شاگردها در مقابل استاد یه دلهره ای دارند.وخودشان را به این در وآن در میزنند تابلکه جوابی که دارند:درست ویا نزدیک به درستی بوده باشد.علی ایحال آنچه به نظر می رسد اين نام برگرفته از يک نام کهن از زمان مادهاست. تعدادی از شهرها و آباديهاي زمان مادها بصورتهاي مختلف «ماد ، مار ، ماي» بوده است.. مييانا (ميانه) در اصل مايانا بوده است كه تركيبي از «ماي» و «آنا» به معناي «ماد بزرگ» يا «ماد مادر» است. و در زمان ساسانيان به آذربايجان، ماي نيز گفته مي شد.
۹۴/۴/۱۸ ۱۶:۱۵
میانه را قبلا از خودتون خوندم که گفتید میانا ، مای آنا هست یعنی ماد بزرگ.
۹۴/۴/۱۸ ۱۵:۴۳
[quote name="ادبلی"] با سلام وتجدید احترام میانا(میانه)بمعنای( اورتا)=شاید بخاطر حدفاصل بودن بین تهران ومرزبازرگان بوده باشد. میانا(میانه):((مین یانا))==مین (هزار)+یان(سمت-جهت –سو)مثل: اویان ،بویان،+صدای(آ)در آخرمثل:زنجانا،توکانا،کتابا،بازار(ا)و..... میانه: متوسط، معدل، حد وسط، میانه، درجه عادى، میانگین، حد وسط (چیزى را) پیدا کردن، میانه قرار دادن، میانگین گرفتن، روى هم رفته، بالغ شدن average intermediate ==>: میانه، متوسط، در میان آینده، مداخله کننده، در میان واقع شونده، واسطه، میانجى میانه، متوسط، وسطى، واقع دروسط، حد وسط، میانه روى، اعتدال [/quote] ادبلی قارداش! میانه شهری هزاران ساله است که از 400 روستا حتی یک روستای فارس زبان هم ندارد. شهرهای اطرافش همگی ترک و استان های اطرافش همگی ترکند و همانطور که نباید برای یافتن معنی نیویورک سراغ واژگان فارسی برپیم برای یافتن معنی میانه هم نباید فارسی بیاندیشیم.
۹۴/۴/۱۸ ۱۵:۳۱
با سلام وتجدید احترام میانا(میانه)بمعنای( اورتا)=شاید بخاطر حدفاصل بودن بین تهران ومرزبازرگان بوده باشد. میانا(میانه):((مین یانا))==مین (هزار)+یان(سمت-جهت –سو)مثل: اویان ،بویان،+صدای(آ)در آخرمثل:زنجانا،توکانا،کتابا،بازار(ا)و..... میانه: متوسط، معدل، حد وسط، میانه، درجه عادى، میانگین، حد وسط (چیزى را) پیدا کردن، میانه قرار دادن، میانگین گرفتن، روى هم رفته، بالغ شدن average intermediate ==>: میانه، متوسط، در میان آینده، مداخله کننده، در میان واقع شونده، واسطه، میانجى میانه، متوسط، وسطى، واقع دروسط، حد وسط، میانه روى، اعتدال
۹۴/۴/۱۸ ۱۴:۱۵
[quote name="محمدصادق نائبی"] [quote name="ادبلی"] ضمن تقدیر ،احترام وسپاس از این حرکت ارزشمند وبا کسب اجازه از استاد گرانمایه جناب آقای نایبی:((ازکتاب يکهزار واژه اصيل تركي در پارسي)) باسلام وتجدید احترام میانا(میانه)بمعنای اورتا=شاید بخاطر حدفاصل بودن بین تهران ومرزبازرگان بوده باشد. میانا(میانه):(مین یانا):مین (هزار)+یان(سمت-جهت –سو)اویان ،بویان،+صدای(آ)در آخرمثل:زنجانا،توکانا،کتابا،بازار(ا)و..... میانه: متوسط، معدل، حد وسط، میانه، درجه عادى، میانگین، حد وسط (چیزى را) پیدا کردن، میانه قرار دادن، میانگین گرفتن، روى هم رفته، بالغ شدن average intermediate ==>: میانه، متوسط، در میان آینده، مداخله کننده، در میان واقع شونده، واسطه، میانجى *قاووق(بادکنک):قوْو (قوْوماق = راندن ، جهاندن قوْووق (بادكنك) ((پیله مج-سولوق))*خارج ازکتاب * اُردك =اؤرده ك = اؤرته ك = اؤرت (اؤرتمك = پوشاندن) + اك (اك) = پوشش ، پرنده اي كه در بدن خود پوششي روغني براي جلوگيري از نفوذ آب به بدنش دارد. *آئينه = آينا = آي (ماه) + نا (اك) = ماه وش ، ترکيب آينا مانند دُرنا و قيْرنا *اُتاق= اوْتاق = اوْداق = اود(اودماق = آتش زدن)+ اق(اك) = جاي گرم ؛ اودا = منزلگاه ، اوتاغه (ه.م) ؛ اجاق (ه.م) محرّف اين كلمه است. *بشكه= بوْشقا = بوْش (خالي) + قا (اك) = توخالي ، تودار *سراغ= سوْراق = سوْر (سوْرماق = پرسيدن) + اق (اك) = پرس و جو ، سؤال ، احوالپرسي ؛ سراغ گرفتن = پرس و جو كردن ازحال كسي ؛ سوْرماق در معناي فوق در تركيه مورد استفاده قرار مي گيرد و تركان آذري بجاي آن سوْروشماق را استفاده مي كنند. *گوجه= گؤوجه و گؤيجه = گؤي (سبز) + جه (اك) = سبزه ، آلوچه سبز ، اين اسم بعدها با آمدن گوجة قرمز بصورت گوجه فرنگي و حتي گوجه بدان تعلق مي گيرد. جالب اينكه به آلوچه ، گوجه سبز مي گويند درحاليكه گوجه خودش در معناي سبز است. فعلاً تركها علاوه بر گؤيجه ، بامادور (فرانسوي) هم مي گويند. * اُتو= اوتو = اوت (اوتمك = پاك كردن ، زدودن ناپاكي ، به آتش گرفتن پشم و مو) + و (اك) = وسيلة صاف كردن چين و چروك ؛ اوتويه دوشمك = به اتو افتادن = تغيير ماهيت دادن *میانا(میانه):(این توضیح در اینجا خارج از کتاب استادآورده شده است) با توجه به شواهد و مدارك تاريخي، اين حوزه تمدني حدود قرن هفتم قبل از ميلاد تحت استيلاي اقوام مانايي (ماناها و مايانا) قديمي ترين دولت معتبر ايراني بوده كه قلمروي نسبي شان از يك سو به شهر كنوني تبريز و درياچه اروميه و از سوي ديگر تا حدود كرمانشاه و قسمتي از كردستان مي رسيده است. اين مردمان همچون مادها كه در دوران بعد، اين نواحي را با نام ماد كوچك (ماد آتروپاتن يا آذربايجان) تحت سلطه داشتند، شاخه اي از اقوام آريايي بودند، اما با اين تفاوت كه نسبت به سلسله مورد نظر از قدمت تاريخي بيشتري برخوردار بودند. ميانه كه به عربي آن را ميانج مي نامند، از شهرهاي مهم و قديمي آذربايجان است . براساس اعتقاد برخي باستان شناسان ظاهراً نام ميانه (ميانا) بر خلاف آنچه تصور مي شود، ارتباطي به قرار گيري آن مابين شهرهاي زنجان و تبريز ندارد و اين لقب تنها برگرفته از نام اقوام مانايي است. *گوورچین: گوی(سبز)+ چين (پرنده) لاجين = آلاچين = آلا (ابلق ، دورنگ) + چين (پرنده) = پرندة دورنگ ، پرنده اي شكاري ، از اقوام ترك نواحي بلخ ، نام خانم ؛ چين در آخر گونه هاي پرندگان ديده مي شود. مانند: گؤيرچين (كبوتر) ، سيغيرچين (پرستو) ، بيلديرچينو باليقچين (مرغ ماهيخوار)) [/quote] ادبلی قارداش سلام. معما را حل کردید. ممنونم. بنده کتاب پاژگان ترکی در فارسی را در سال 1380 در اینترنت پخش کرد. تنها ابهام باقی مانده " میانه " هست. معنای میانه؟! [/quote]
۹۴/۴/۱۸ ۱۳:۵۲
[quote name="شاهمحمدی"] آقای مهندس گفته اید در ترکی کلمات 3 هجایی نداریم و بیشتر تک هجایی و خیلی کمترش 2 هجایی هست درحالیکه این کلمات 3 هجایی هستند. البته تعدادشان زیاد هست و فقط نمونه عرض می کنم: توسباغا ، ایلدیریم ، قارانلوق ، قافلانتی [/quote] من نگفتم در ترکی، واژه سه سیلابی وجود ندارد بلکه گفتم واژه سه سیلابی تجزیه ناپذیز وجود ندارد. به عبارتی اگر لغت سه سیلابه دیدید بدانید قابل خرد شدن به یک یا دو سیلاب است. همین لغات شما را تجزیه شیمیایی می کنیم تا عناصرش را کشف کنیم: توسباغا: این لغت در اصل تاسباغا هست. تاس و تاش در ترکی همان داش به معنای سنگ است و باغا در ترکی حیوان دوزیست است مانند قورباغا. پس توسباغا یعنی دوزیست سنگی یا همان سنگ پشت. ایلدیریم: در اصل ییلدیریم هست مرکب از ییل+دیر+یم از فعل ییلماق به معنی درخشیدن. ییلیز یا ایلدیز یا اپلدوز هم به معنی درخشان از همین خانواده هست. قارانلوق: از ریشه قارا به معنای سیاه و قارا نیز از ریشه قار به معنای مزدحم و متراکم. قافلانتی: در اصل قاپلانتی از ریشه قاپلان به معنای پلنگ و پسوند مکان ساز تی. قاپلان نیز از ریشه قاپ هست. ملاحظه فرمودید که تمام این سه سیلابه ها تک سیلابه بودند.
۹۴/۴/۱۸ ۱۳:۴۱
[quote name="شاهد"] خواهشمند است بفرمائید درترکی چرابه دکتر دحتروچکمه چحمه ودکمه دومه ودوکی دوی واکبر احبروچک چح وتراکتور تراختور میگوئیم. [/quote] در ترکی چنین چیزی نمی گوییم بلکه لهجه کوچه بازاری هست. اینکه ابراهیم را ایبی، ایبیللی یا ایبیش بگویند دلیل نمی شود که در ترکی ابراهیم را ایبیللی می گویند. در فارسی هم چنین زبان محاوره ای وجود دارد.
۹۴/۴/۱۸ ۱۳:۱۳
آقای مهندس گفته اید در ترکی کلمات 3 هجایی نداریم و بیشتر تک هجایی و خیلی کمترش 2 هجایی هست درحالیکه این کلمات 3 هجایی هستند. البته تعدادشان زیاد هست و فقط نمونه عرض می کنم: توسباغا ، ایلدیریم ، قارانلوق ، قافلانتی
۹۴/۴/۱۸ ۱۲:۴۷
خواهشمند است بفرمائید درترکی چرابه دکتر دحتروچکمه چحمه ودکمه دومه ودوکی دوی واکبر احبروچک چح وتراکتور تراختور میگوئیم.
۹۴/۴/۱۸ ۱۲:۳۳
ماننا ها هیچ ربطی به آریایی زبانها ندارند.
۹۴/۴/۱۸ ۱۲:۱۱
با خواندن چنین مطالبی، شاخک بعضی همشهریان خائن می جنبه که خودشیرینی کنند و بگند زبان ملی در خطره.
۹۴/۴/۱۸ ۱۱:۱۶
[quote name="ادبلی"] ضمن تقدیر ،احترام وسپاس از این حرکت ارزشمند وبا کسب اجازه از استاد گرانمایه جناب آقای نایبی:((ازکتاب يکهزار واژه اصيل تركي در پارسي)) *قاووق(بادکنک):قوْو (قوْوماق = راندن ، جهاندن قوْووق (بادكنك) ((پیله مج-سولوق))*خارج ازکتاب * اُردك =اؤرده ك = اؤرته ك = اؤرت (اؤرتمك = پوشاندن) + اك (اك) = پوشش ، پرنده اي كه در بدن خود پوششي روغني براي جلوگيري از نفوذ آب به بدنش دارد. *آئينه = آينا = آي (ماه) + نا (اك) = ماه وش ، ترکيب آينا مانند دُرنا و قيْرنا *اُتاق= اوْتاق = اوْداق = اود(اودماق = آتش زدن)+ اق(اك) = جاي گرم ؛ اودا = منزلگاه ، اوتاغه (ه.م) ؛ اجاق (ه.م) محرّف اين كلمه است. *بشكه= بوْشقا = بوْش (خالي) + قا (اك) = توخالي ، تودار *سراغ= سوْراق = سوْر (سوْرماق = پرسيدن) + اق (اك) = پرس و جو ، سؤال ، احوالپرسي ؛ سراغ گرفتن = پرس و جو كردن ازحال كسي ؛ سوْرماق در معناي فوق در تركيه مورد استفاده قرار مي گيرد و تركان آذري بجاي آن سوْروشماق را استفاده مي كنند. *گوجه= گؤوجه و گؤيجه = گؤي (سبز) + جه (اك) = سبزه ، آلوچه سبز ، اين اسم بعدها با آمدن گوجة قرمز بصورت گوجه فرنگي و حتي گوجه بدان تعلق مي گيرد. جالب اينكه به آلوچه ، گوجه سبز مي گويند درحاليكه گوجه خودش در معناي سبز است. فعلاً تركها علاوه بر گؤيجه ، بامادور (فرانسوي) هم مي گويند. * اُتو= اوتو = اوت (اوتمك = پاك كردن ، زدودن ناپاكي ، به آتش گرفتن پشم و مو) + و (اك) = وسيلة صاف كردن چين و چروك ؛ اوتويه دوشمك = به اتو افتادن = تغيير ماهيت دادن *میانا(میانه):(این توضیح در اینجا خارج از کتاب استادآورده شده است) با توجه به شواهد و مدارك تاريخي، اين حوزه تمدني حدود قرن هفتم قبل از ميلاد تحت استيلاي اقوام مانايي (ماناها و مايانا) قديمي ترين دولت معتبر ايراني بوده كه قلمروي نسبي شان از يك سو به شهر كنوني تبريز و درياچه اروميه و از سوي ديگر تا حدود كرمانشاه و قسمتي از كردستان مي رسيده است. اين مردمان همچون مادها كه در دوران بعد، اين نواحي را با نام ماد كوچك (ماد آتروپاتن يا آذربايجان) تحت سلطه داشتند، شاخه اي از اقوام آريايي بودند، اما با اين تفاوت كه نسبت به سلسله مورد نظر از قدمت تاريخي بيشتري برخوردار بودند. ميانه كه به عربي آن را ميانج مي نامند، از شهرهاي مهم و قديمي آذربايجان است . براساس اعتقاد برخي باستان شناسان ظاهراً نام ميانه (ميانا) بر خلاف آنچه تصور مي شود، ارتباطي به قرار گيري آن مابين شهرهاي زنجان و تبريز ندارد و اين لقب تنها برگرفته از نام اقوام مانايي است. *گوورچین: گوی(سبز)+ چين (پرنده) لاجين = آلاچين = آلا (ابلق ، دورنگ) + چين (پرنده) = پرندة دورنگ ، پرنده اي شكاري ، از اقوام ترك نواحي بلخ ، نام خانم ؛ چين در آخر گونه هاي پرندگان ديده مي شود. مانند: گؤيرچين (كبوتر) ، سيغيرچين (پرستو) ، بيلديرچينو باليقچين (مرغ ماهيخوار)) [/quote] ادبلی قارداش سلام. معما را حل کردید. ممنونم. بنده کتاب پاژگان ترکی در فارسی را در سال 1380 در اینترنت پخش کرد. تنها ابهام باقی مانده " میانه " هست. معنای میانه؟!
۹۴/۴/۱۸ ۱۱:۱۲
[quote name="جاوید احمدزاده"] آقای مهندس سلام گوجه در ترکی پامادور نیست؟ [/quote] بامادور فرانسوی هست. گوجه خودش ترکی هست و گؤیجه یا گؤوجه مرکب از اسم گؤی یعنی سبز و پسوند معروف جه هست و معنی اش می شود: سبزچه یعنی میوه سبز کوچک. که در اصل به آلوچه سبز می گفتند و بعدا با آمدن گوجه فرنگی های سبز و کال، این اسم روی آن ماند.
۹۴/۴/۱۸ ۱۰:۵۸
ضمن تقدیر ،احترام وسپاس از این حرکت ارزشمند وبا کسب اجازه از استاد گرانمایه جناب آقای نایبی:((ازکتاب يکهزار واژه اصيل تركي در پارسي)) *قاووق(بادکنک):قوْو (قوْوماق = راندن ، جهاندن قوْووق (بادكنك) ((پیله مج-سولوق))*خارج ازکتاب * اُردك =اؤرده ك = اؤرته ك = اؤرت (اؤرتمك = پوشاندن) + اك (اك) = پوشش ، پرنده اي كه در بدن خود پوششي روغني براي جلوگيري از نفوذ آب به بدنش دارد. *آئينه = آينا = آي (ماه) + نا (اك) = ماه وش ، ترکيب آينا مانند دُرنا و قيْرنا *اُتاق= اوْتاق = اوْداق = اود(اودماق = آتش زدن)+ اق(اك) = جاي گرم ؛ اودا = منزلگاه ، اوتاغه (ه.م) ؛ اجاق (ه.م) محرّف اين كلمه است. *بشكه= بوْشقا = بوْش (خالي) + قا (اك) = توخالي ، تودار *سراغ= سوْراق = سوْر (سوْرماق = پرسيدن) + اق (اك) = پرس و جو ، سؤال ، احوالپرسي ؛ سراغ گرفتن = پرس و جو كردن ازحال كسي ؛ سوْرماق در معناي فوق در تركيه مورد استفاده قرار مي گيرد و تركان آذري بجاي آن سوْروشماق را استفاده مي كنند. *گوجه= گؤوجه و گؤيجه = گؤي (سبز) + جه (اك) = سبزه ، آلوچه سبز ، اين اسم بعدها با آمدن گوجة قرمز بصورت گوجه فرنگي و حتي گوجه بدان تعلق مي گيرد. جالب اينكه به آلوچه ، گوجه سبز مي گويند درحاليكه گوجه خودش در معناي سبز است. فعلاً تركها علاوه بر گؤيجه ، بامادور (فرانسوي) هم مي گويند. * اُتو= اوتو = اوت (اوتمك = پاك كردن ، زدودن ناپاكي ، به آتش گرفتن پشم و مو) + و (اك) = وسيلة صاف كردن چين و چروك ؛ اوتويه دوشمك = به اتو افتادن = تغيير ماهيت دادن *میانا(میانه):(این توضیح در اینجا خارج از کتاب استادآورده شده است) با توجه به شواهد و مدارك تاريخي، اين حوزه تمدني حدود قرن هفتم قبل از ميلاد تحت استيلاي اقوام مانايي (ماناها و مايانا) قديمي ترين دولت معتبر ايراني بوده كه قلمروي نسبي شان از يك سو به شهر كنوني تبريز و درياچه اروميه و از سوي ديگر تا حدود كرمانشاه و قسمتي از كردستان مي رسيده است. اين مردمان همچون مادها كه در دوران بعد، اين نواحي را با نام ماد كوچك (ماد آتروپاتن يا آذربايجان) تحت سلطه داشتند، شاخه اي از اقوام آريايي بودند، اما با اين تفاوت كه نسبت به سلسله مورد نظر از قدمت تاريخي بيشتري برخوردار بودند. ميانه كه به عربي آن را ميانج مي نامند، از شهرهاي مهم و قديمي آذربايجان است . براساس اعتقاد برخي باستان شناسان ظاهراً نام ميانه (ميانا) بر خلاف آنچه تصور مي شود، ارتباطي به قرار گيري آن مابين شهرهاي زنجان و تبريز ندارد و اين لقب تنها برگرفته از نام اقوام مانايي است. *گوورچین: گوی(سبز)+ چين (پرنده) لاجين = آلاچين = آلا (ابلق ، دورنگ) + چين (پرنده) = پرندة دورنگ ، پرنده اي شكاري ، از اقوام ترك نواحي بلخ ، نام خانم ؛ چين در آخر گونه هاي پرندگان ديده مي شود. مانند: گؤيرچين (كبوتر) ، سيغيرچين (پرستو) ، بيلديرچينو باليقچين (مرغ ماهيخوار))
۹۴/۴/۱۸ ۱۰:۰۷
آقای مهندس سلام گوجه در ترکی پامادور نیست؟
۹۴/۴/۱۸ ۰۱:۲۳
سایین و حورمتلی معلم ، نائبی جینابلاری سلاملاییرام وظیفه گوردوم آنا دیلیمیزین اویرتمسینه گوره ، سیزه اوزل شکیلده میننت داریغیمی بیلدیرم.تانری آمانیندا ساغ و باشی اوجا اولاسیز.
۹۴/۴/۱۷ ۲۲:۳۵
Like , Like , Like
۹۴/۴/۱۷ ۲۱:۵۸
[quote name="پزشکی"] قاووق (بادکنک) از قاوماق یعنی دنبال کردن شاید بخاطر اینکه موقع بازی می دوند. اؤردک (اردک). نمی دانم آینا (آئینه). لابد از آی به معنای ماه اوتاق (اتاق). نمی دانم بوشقا (بشکه). حتما از بوش یعنی ظرف توخالی سوراغ (سراغ). نمی دانم گوجه (گوجه). نمی دانم اوتو (اطو). اوتمک یعنی کندن پر مرغ. ولی چه ربطی دارد؟ میانا (میانه) ؟ گؤیرچین (کبوتر) ؟ [/quote] فقط "بشکه" را درست گفتید هرچند "آینا" هم از ریشه "آی" به معنای تابندگی و سفیدی است ولی پسوند خاصی دارد به نام "نا" که در کمتر کلمه ای می توان یافت مانند دورنا (دُرنا).
۹۴/۴/۱۷ ۲۱:۵۷
[quote name="پزشکی"] آقای نائبی از مقاله تان خیلی خوشم آمد ولی منظورتان از اینکه لغات ترکی دارای ریشه و لغات فارسی فاقد ریشه هست چیست؟ الان در فارسی می توانم به پرنده اشاره کنم که به پر و پرواز مربوط است ولی قوش در ترکی از کجا آمده؟ [/quote] آقای پزشکی با یک گل، بهار نمی آید. من قبل از هر دو زبان از قید "غالبا" استفاده کردم: "غالبا" لغات زبان ترکی ریشه تک هجایی "دارد" "غالبا" لغات زبان فارسی ریشه فعلی "ندارد". این ادعا در مقایسه تمامی یک لغتنامه است نه با چند مثال نقض. مثلا می گویند: "تابستان زنجان از تابستان میانه خنکتر است". حال من 10 روز را مثال می زنم که در آن روز دمای میانه کمتر از زنجان بوده است ولی آیا منظور این است؟ معدل سه ماهه تابستان مبناست.
۹۴/۴/۱۷ ۲۱:۳۸
قاووق (بادکنک) از قاوماق یعنی دنبال کردن شاید بخاطر اینکه موقع بازی می دوند. اؤردک (اردک). نمی دانم آینا (آئینه). لابد از آی به معنای ماه اوتاق (اتاق). نمی دانم بوشقا (بشکه). حتما از بوش یعنی ظرف توخالی سوراغ (سراغ). نمی دانم گوجه (گوجه). نمی دانم اوتو (اطو). اوتمک یعنی کندن پر مرغ. ولی چه ربطی دارد؟ میانا (میانه) ؟ گؤیرچین (کبوتر) ؟
۹۴/۴/۱۷ ۲۱:۳۴
آقای نائبی از مقاله تان خیلی خوشم آمد ولی منظورتان از اینکه لغات ترکی دارای ریشه و لغات فارسی فاقد ریشه هست چیست؟ الان در فارسی می توانم به پرنده اشاره کنم که به پر و پرواز مربوط است ولی قوش در ترکی از کجا آمده؟

اخبار روز