گاهی برای فهم موضوع برای خردسال ها مثال هایی میزنند که بعدا که بچه بزرگ میشه با خودش میگه عجب کودنی بودما !
حالا شرح برخی البته برخی از مدیران ما عین کودکی این بچه هاست وقتی بزرگ بشن با خود میگن ....
و اما داستان ما :
شده توی یک شهر غریب مسافر باشی و حموم عمومی لازم باشه و هی بگردی پیداش نکنی بعد حرص بخوری که آخه ....و نهایت با آشفتگی بری زیر چادر گرم تن به مُردن بدی !؟
شده در شهری غریب ماشینت خراب شه و تا صبح منتظر باز کردن در مکانیکی باشی و هی از آینه ماشین عقب جلو رو بپایی تا صبح بدمد ؟! و بیاد و بگه ببخشید مامانم فوت شده اومدم رو کرکره آگهی بزنم و برگردم و بشینی دو زانو بغل کنی و به حال خودت .....
خوب اینا که مشکلی نیست بلاخره حل میشه . دیر یا زود . یه حمومی با دلاک خوب و یک مکانیک سیار از فرشته ها به دادت میاد و ....
حالا فکر کن اومدی میانه همه چی روبراهه الا به چیزی .... اونم نیافتن سرویس بهداشتی عمومی ... حالا میتونی بگرد ی و پیدا کنی پرتقال فروش را ؟!!
پیشنهادمان به فرماندار محترم :
حالا که لوله کشی فاضلاب دایر شده در حداقل چهار مکان زیر سرویس کانکس بزارید . مشابه اش تبریز گذاشتند برید ببینید ....
میدان معلم .
تقاطع سراسیاب با خیابان بانک ملی پارک کودک قدیم .
ترمینال قدیم ....
و جاده ترانزیت پست زینبیه و .... چند جای دیگه ....
ببینید چه چیز پیش پا افتاده ای را آرزو میکنیم ؟! یه روزای دعوای ما نداشتن فرودگاه و رادیو و ..... بود حالا ببین از کجا به کجا شده ایم ... حق این شهر و شهروندان محترم این نیست ... اما ...