علیرضا علویتبار اخیراً در گفتوگویی با هفتهنامهی سازندگی چهار جریان فکری اصلی ایران را شامل راست رادیکال، راست محافظهکار، راست مدرن و چپ مدرن دانستهاست.
این چهار جریان برآمده از چهاردهه فعلوانفعالات درون جمهوریاسلامی هستند و در عرصهی سیاست امروز محوریت داشته و مابقی در حاشیهاند. مثلاً امکان اینکه چپهای رادیکال (احزاب توده و فدائیانخلق و...) و چپهای سنتی (همفکران حجتالاسلام سیدسجاد حججی در میانه و...) وجود داشتهباشد اما در حاشیه باشند وجود دارد. به باور او وقتی بناست تست واقعی چپوراستبودن گرفتهشود باید به سراغ مقولاتی چون برابری زن و مرد، برابری مذهبی و میزان مقیدبودن حکومت در اقتصاد رفت و معیارهایی ایرانی چپوراستبودن را تبیین و تدوین کرد.
تعمیم این طیفبندی تا میانه با اندکی درنگوتأنی امکانپذیر بوده و تفکیک اصولگرا-عملگرا کمک زیادی در این تسهیم خواهد نمود.
در طیف راست مدرن چهرههای کاملاً محافظهکاری مانند حسین هاشمی و مجید (ایرج) علیزاده و تقریباً همهی هیئتامنای حسینیهی رزمندگان وجود دارد و هرچه به سمت عملگرایی حرکت میکنیم نخست با چهرههایی همچون مظفّر اجلّی مواجه میشویم و سپس به ستاد اخیر روحانی در میانه و علیرضا آریامنش و سایرین میرسیم.
شاید بتوان هفتهنامهی قافلان را با کمی تسامح در این پیکره جا داد.
راست مدرن نزدیک به لیبرالیسم بوده و حقوق مدنی و حقوق سیاسی را بهرسمیت میشناسد اما سر حقوق اقتصادی و اجتماعی بحث دارد. اساساً دعوای لیبرالها و چپهای مدرن دربارهی سومین مرحلهی حقوق از اینجا و با طرح این پرسش آغاز میشود که آیا میتوان برای شهروندان حقوق اقتصادی و اجتماعی قائل شد یا خیر!؟
تفاوت دیگر چپ و راست مدرن اینجا ظاهر میشود که راست مدرن معمولاً از حکومت حدأقلی minimal state دفاع میکند امّا چپهای مدرن از حکومت مقیّد با اختیارات محدود و کارکرهای متنوّع، که البته نمیتوان وقع چندانی به این تفاوت اخیر در میانه نهاد.
در وضعیت فعلی بهنظر میرسد چپ مدرن غیرمتشکلترین جریان فکری و سیاسی میانه باشد؛ هرچند تکچهرههایی هستند که تئوریهایی را مطرح میکنند اما تشکّلی برای دفاع از این ایدهها وجود ندارد.
مجید قرهداغی (مهدوینیا)، دکترفریدون عزیزی، دکترعلی پزشکی و... اعضای مؤسس حزب پیشگامان توسعه در میانه بودهاند که دو دههی گذشته جز تشکیلاتیترین و منسجمترین نهادهای سیاسی روئیده از دوخرداد بود امّا با رویکارآمدن دولت نهم و بالاخص وقایع سال 88 فتیلهی این حزب کماکان پایین نگهداشتهشده و رمق و رغبتی نیز برای نوسازی و بازسازی آن دیده نمیشود.
ناگفته نماند مجوز حزب پیشگامان از حزب مشارکت ایران اسلامی پیشتر اخذ شده و دورهی طلایی کارهای تشکیلاتی و کلاسهای این حزب و شاخهی شهرستانی حزب مشارکت در دورهی فرمانداری اروجعلی محمدی بر تارک تاریخ سیاسی میانه همچنان خواهد درخشید.
در این میان نباید حضور چهرههای وابسته به نهضتآزادی و جبههیملی و نیروهای ملیمذهبی موسوم به طیف دبیرستان سروش از جواد محسنی تا رضا علیخانی و سمپادهای مهندس کیافر را نادیدهانگاشت. ضمن اینکه محمدعلی نجفی، قائممقام حزب اتحاد ملت شاخهی میانه در گفتوگو با قافلان از آغاز فعّالیت و تحرکات حزب اتحاد در شهرستان سخن بهمیان آوردهاست.
واقعیّت ایناست که یک جریان راست نیز در میانه -که در برخی رسانهها بهنام راست رادیکال، افراطی یا تندرو معروف است- وجود دارد. این طیف را میتوان با جبههی پایداری مقایسه کرد. امامجمعهی جدید میانه و شیخ شعبان داداشی و بخشی از نیروهای سپاه و بسیج در این ائتلاف شرکت دارند. جریان راست محافظهکار هم بههمین وضعیت است. این جریان میان روحانیت بهخصوص روحانیت مبارز و جامعهی مدرسین و همچنین حزب مؤتلفه و بازار، مرزها را حفظ کرده و البته مواضع این اصولگرایان راست محافظهکار از زمان مرحوم آیتالله شیخ هادی نیری، احمدی میانجی و حاجآقا عبداللهی تا امروز –حاج خلیل داداشی، محمد علیزاده، حسین ابوالقاسمزاده و...- به مواضع راست رادیکال نزدیک است؛ البته در طرف دیگر راست محافظهکار، عملگرایان قرار دارند که فعالیتهایشان حتی تا مرز همکاری با بخشهای عملگراتر از راست مدرن پیش میرود. این طیف از جناح راست تکیهگاه اجتماعی و مشخّصی از دینودانشیهای سابق و ستاد اقامهی نمازجمعه تا نمارگزاران قدیمی مسجدجامع و برخی دیگر از مساجد و هیآت دارد.
فارغ از این تعاریف و مصادیق باید بهجابهجایی افراد نیز توجّه ویژه داشت. برای مثال محمّدحسین بهبودی که در دورهای کاملاً نزدیک به جریان راست بود در سالهای اخیر تا قرارگرفتن نامش در لیست مورد حمایت خاتمی موسوم به امید -با وجود تمام حاشیههای انتخابات 94 میانه- پیش رفت. پس نباید از دقت بر جابهجایی افراد در جریانها غفلت کرد. مثال دیگر، افراد موسوم به گروه فشار در دههی هفتادند که امروز در اردوگاه راست محافظهکار یا حدأکثر مصلت-عملگرا دستهبندی میشوند و جای خود را به گروههای فشار جدید از جریان راست رادیکال دادهاند. ظرفیت نوظهوری که اگر مورد بیتوجی قرار گیرد و در چارچوبها نگنجد بهعنوان باندی درون جریان فکری راست رادیکال فاجعه خواهد آفرید.
به گمان ما راه ترمیم و شکاف پیشآمده بین نظم سیاسی و نظم مدنی در جامعهی بستهی میانه که فضای مانور سیاسیاش را محدود و افق نگاهاش را کوتاه میسازد، برای دستیابی به فضای تازه و متفاوت و استنشاق هوای تازه آلترناتیوی از احزاب پراگماتیست و ارزشیست. تنها باید چراغ برداشت و آنها را دید.
پینوشت:
گفتوگوی علیرضا علویتبار با هفتهنامهی سازندگی: ائتلاف راست مدرن و چپ مدرن ادامه مییابد، شمارهی5، سهشنبه 27تیر1396، سال یکم، ص20