کد خبر: ۱۳۹۶۷۳
۵۴ بازدید
۰ دیدگاه (۰ تایید شده)

نقش شانس در زندگی

۱۴۰۳/۹/۲۴
۱۷:۰۷

می‌گویند شانس به آدم رو می‌کند. فقط باید کمی بیشتر تلاش کنید. همان‌طور که قول معروفِ منتسب به سنکا، فیلسوف رومی، می‌گوید: «وقتی آمادگی با فرصت مناسب همراه شود، شانس درِ خانه را می‌زند». ضرب‌المثل دیگری هم از قرن شانزدهم هست که می‌گوید: «بخت مساعد فرزند پشتکار است». حتی لویی پاستور، شیمی‌دان فرانسوی نیز در سال ۱۸۵۴ همین را می‌گفت: «شانس به کسی روی می‌آورد که آمادگی‌اش را داشته باشد»

در زندگی ممکن است برای آدم‌های خوب اتفاقات بد و برای آدم‌های بد اتفاقات خوب بیفتد. حوادث رخ می‌دهند، بیماری‌ها پیش می‌آیند و بدشانسی‌ها به هر کس که شد روی می‌آورند. از این‌نظر، بی‌ترتیبیِ دنیا با مفهوم عدالت کاری ندارد. می‌توانیم تلاش کنیم برخی پیامدهای منفی این بی‌ترتیبی را رفع کنیم و اگر در موردی خوش‌شانسی آوردیم، شاکر باشیم، ولی نباید خودمان را گول بزنیم که کار دنیا همیشه عادلانه است.

پذیرش نقشِ حیاتی شانس در زندگی اهمیت پشتکار افراد را در دستیابی به اهدافشان تأیید می‌کند. این تفسیر با دیدگاه سنکا یا پاستور دربارۀ شانس که آمادگی و تلاش به تغییر سرنوشت می‌انجامد کمی متفاوت است. بسیاری از تصمیماتی که بر ما تأثیرگذارند عنصری از شانس و بی‌ترتیبی در خود دارند و چه‌بسا این تصمیمات ارتباط چندانی با قابلیت‌ها یا صلاحیت ما نداشته باشند. به قول مایکل سادِر، جامعه‌شناس آمریکایی، ما غالباً خودمان را برای چیزهایی سرزنش می‌کنیم که می‌توان به شانس نسبت داد: «کارگروه استخدام تقاضای کار ما را گُم کرده و نتوانسته‌ایم استخدام شویم، ولی ما همیشه فکر می‌کنیم لقمۀ بزرگ‌تر از دهمانمان برداشته‌ایم و شکستمان را به عدم شایستگی‌مان نسبت می‌دهیم.

استفن مارچ، نویسندۀ کانادایی، در بحث مشاغل مرتبط با حوزۀ هنر و سرگرمی (که غالباً خوش‌شانسی پیش‌شرط موفقیت محسوب می‌شود) معتقد است که «پشتکار محاصره‌کردن شانس است». ما نمی‌توانیم بی‌ترتیبی و شانس را مهار کنیم، ولی می‌توانیم با افزایش تعداد فرصت‌ها برای دستیابی به نتیجه‌ای خاص احتمال اینکه شانس روی خوشش را نشانمان بدهد بیشتر کنیم. می‌توانیم، به قول معروف، «هرچه در چنته داریم بیرون بریزیم». همچنین، با پشتکار، و افزایش شانسمان، می‌توانیم اهمیت استعداد را نیز بیشتر کنیم و نقش مهارت را پررنگ‌تر نشان دهیم.

فورتونا، الهۀ شانسِ رومیان باستان، چرخ بخت‌و‌اقبال را می‌چرخاند و بعضی را به عرش و دیگران را به فرش می‌رساند. آن‌که به عرش می‌رود ممکن است به فرش برسد و بالعکس. او از گرداندن بخت ما انسان‌های فانی لذت می‌برد و اکنون که ۲۰۰۰ سال گذشته هنوز چرخش را می‌چرخاند. خیلی‌ از ما تصور می‌کنیم می‌توانیم منطق نتیجه‌ای را که از چرخِ گردان او حاصل می‌شود درک کنیم و نحوۀ چرخش آن را حدس بزنیم. ولی امور همیشه به توازن نمی‌رسند. شانس همیشه به ما رو نمی‌کند.

با پذیرش و درک بهتر شانس، می‌توانیم در جریان زندگی هم‌زیستی بهتری داشته باشیم. می‌توانیم جهان را آن‌گونه که هست ببینیم.

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

اخبار روز