سنگ وچکش
ای آراسته در کمال
ای یک کلاس وجند بایه را جمع کرده در اتاق
گرد وغبار غم نشسته بر گریبان
تورا می ستایمت
تویی سبر بلایا
غم واندوه هرچه هست
آموزش وبرورش بر تو هدیه داده است
می فهم تورا
با تو همدردم در این راه
انسانیم ودر عشق خدا
عاشقیم دلبسته این کلاسها
چند پایه غذای روح ماست
سنگیم وچکش استاد سنگ تراش
مرحم جسم وجان ماست
زمان را گشته با اونبردیم در این راه
پادشاه خودیم ولشکر ما دانش آموزان
شق القمر زنده کرده ایم به یاد
بیست وچهار ساعت را
در یکان به صفر
در دهگان به دو
صدگان به یک
جمع صدوبیست
کرده ایم در هفته با پنج پایه غیر استاندارد
از خانه وخانواده
بریده ایم وآمدهایم به این راه
خوشی وشادی در نگاه دانش آموزان
زنده را زنده می کند در یاد ما
به نیش کنایه ومرحمت بزرگان
عادت کرده ایم بسیار
می ستایمت ای معلم چند بایه تورا
ای از یاد رفته ومانده به راه
می گویند با بیل به جنگ بلدوزر رفته ای
ای خوش سیمای گرد وغبار گرفته بر صورت
لاک پشت باش ودر لاک خود پنهان
به راه خود ادامه بده
به بای خرگوش نکن خود را گرفتار
هویج ضرر دارد بر تو در این راه
سازگار نیست به معده تو این غذا
پی نانی زمان بسیار خرج کن
در کلاسهای جند پایه
راه رفتن بسیار
غمین مباش که تورا کنند رسوا
همین بس که خدا را داری به همراه