چه تقابل عجیبی ست ...
به دنیا می آییم ولی به آخرت می رویم ؛
آری برای رسیدن به آخرت باید از دنیا گذشت ...
آقای شهردار : بارها از مشکلات شهر نوشتیم ولی در بعضی مواقع جوابی دریافت ننمودیم . خبرنگار استان از شما پرسید گفتید پیمانکار کوتاهی کرده است ! گفتیم در این شهر به ازای هر نفر حداقل یه چاله هست امید داشتیم رفع شود! آقای شهردار کاری به مسیرهای دیگر ندارم هر روز حداقل دوبار از مسیر خیام جنوبی می گذرید از منزل به دفتر و برعکس ! البته با ماشین ویتارا ! آیا در ان ماشین چاله ها را احساس می کنید یا خیر؟
آقای شهردار نمی دانم وقتی با ماشین شاسی بلند شهرداری از معلم شمالی وقتی به خیام جنوبی عبور می کنید از آن آبرو تقاطع چه احساسی می کنید؟
آقای شهردار از جنابعالی نمی خواهیم مشکل ترافیک شهر را با ایجاد خیابانهای جدید حل نمایید ؟ نمی خواهیم فضای سبز را توسعه بدهید ؟ نمی خواهیم برای خیابانها آسفالت ریزی کنید ! نمی خواهیم برای میادین شهر مجسمه نصب کنید ! نمی خواهیم آب نما نصب کنید چون آن آب نمایی که نصب شده است هنوز هم کار نکرده خراب شده است !
آقای شهردار باور کنید با کمترین هزینه می توان مردم این شهر ، مردم خونگرم و شهیدپرور و ولایت مدار را از دست چاله های ایجاد شده نجات داد! چه اجری بهتر از اینکه مردم را نجات بدهیم . آقای شهردار نمی دانم با خود چه فکری می کنید همین بی توجهی مجموعه شهرداری باعث شده است که رانندگی در این شهر سخت باشد ! این چاله را رد کنیم به چاله دیگر می رسیم ! چرا؟ آقای شهردار قبلا هم گفتم اگر چند ساعتی مهمان بنده باشید و در شهر چرخی بزنیم شاید تمامی کارهای خود را رها و تمامی پرسنل خود را برای رفع چاله ها بسیج کنید! ای کاش کمی هم بهتر از اینها بودیم !
آقای شهردار چرا این همه انتقاد می کنیم !