سخن گفتن از شهدا آسان نیست، اما بازگو کردن مظلومیت آنها آوینی ها می خواهد تا روایت هایی از فتح قلل ایمان و عشق را تداعی کند. مقصود شاهنامه خوانی نیست، چرا که خون رنگینشان ناب ترین شاهنامه های دنیای وجود را آفریدند. سرخی خونشان ، سرخی بیرق کشورم را رنگین کرد که به برکت آن، تا دنیا دنیاست این بیرق سرفراز خواهد ماند.
آنها برافراشتند و رفتند، تازه وظیفه ما آغاز شد . اما اینگونه؟!
چندین ماه است که همین است. حتما باید همایشی بین المللی باشد و کسی بیاید تا به یاد عزیزشان بیافتیم. انگشت اتهام به سوی هیچ کس نیست. وجدان ما، خدا و شهدا.
مسیر هر روزمان و چندین ماه که تغییری نیست!!! نمیدانم چرا با وجود این همه چشمان عقاب بین، این موضوع هنوز طعمه شکار خوبی نبوده تا به دام بیافتد.متاسفانه امروزه بازار خرید حرکتهای ارزشی کساد تر از معمول شده و جایش را به پست مدرنیسم داده است.
حال در می یابم چرا هنگام دعا دیگر دل نمی لرزد.
شهدای مظلوم زینبیه، مظلومان جاودانه تاریخ...شرمنده ایم.
**ديروزمان در كنار بهترين بندگان خدا گذشت . بي آنكه معني همجواري با خورشيد را دريابيم و از عظمت عشق گلواژه اي بچينيم . ما مدينه عشق را به چشم ديديم و فاصله خاك تا افلاك را با عروج شهدا اندازه گرفتيم ...اينك خبر از قافله اي نيست كه به خانه خورشيد رهنمونمان كند وشهر عشق كجاست كه پيچك زخم به تنمان بپيچد و ما را تا ستاره ها بالا ببرد .
يافتن خود در اين وانفساي زندگي به دنبال شهدا دويدن ميخواهد...مي رويم تا شهدا پيدايمان كنند ...
امروز رسالت شهدا با ماست وكشيدن اين رسالت بر دوش، كم از اجر شهادت نيست **
فرشتگان خونین بال دبیرستان زینبیه میانه هم از این دسته آدم ها بودند که مطالعه زندگیشان بهانه ای است برای غواصی نسل امروز و فردا در ژرفای همت بلندشان ...*از وبلاگ شهدای زینبیه میانه1*
یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم که:
"بعد از شهدا چه کردیم "
نگاه آنها به ماست.
1.http://zeynabiye-miyana.blogfa.com