کد خبر: ۱۶۴۱۸
۱۰۵۷ بازدید
۰ دیدگاه (۰ تایید شده)

تهمت بیت آیت‌الله منتظری به حاج احمد خمینی(ره)

۱۳۹۲/۸/۲۱
۱۸:۱۳

 

 

در مراسم سالگرد فوت آیت‌الله منتظری فرزند وی در سخنرانی خود تهمت‌هایی را به حاج احمد خمینی زد که در نوع خود بی سابقه بوده است.

خبرگزاری فارس: تهمت بیت آیت‌الله منتظری به حاج احمد خمینی(ره)

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از سایت وطن آنلاین، مراسم چهارمین سالگرد درگذشت آیت‌الله حسینعلی منتظری در 3 جلسه و همزمان با سومین روز ماه محرم در حسینیه اعظم نجف‌آباد اصفهان و با حضور جمعی از مسئولان این شهر برگزار شد. در این مراسم احمد منتظری فرزند آیت‌الله منتظری و حجت‌الا‌سلام‌ هادی قابل؛ عضو حزب منحله جبهه مشارکت به سخنرانی پرداختند.

در این جلسه افراد معلوم الحالی به ایراد سخنرانی پرداختند و کینه های خود را -از ابتدای انقلاب و بویژه سال 88- نسبت به نظام و مسئولین در غالب مفاهیم دو پهلو و مقایسه با دیگر حکومت ها به نظام اسلامی بیان کردند و خود را در جایگاه حق قرار می دادند و نظام را مجرم خواندند.

در این جلسه که کار از سخنرانی و پرسش و پاسخ فراتر گذاشته شد؛ نامه تاریخی 6 /1/68 حضرت امام نیز زیر سوال رفت و به حجت الاسلام احمد آقا خمینی تهمت زدند.

به گزارش خبرنگار ما سخنرانی های این مراسم که سرشار از هجمه و حمله علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی بود بی حاشیه نیز نبود چرا که در قسمتی از این مراسم فرزند آیت الله منتظری به سوالات حاضران پاسخ گفت که یکی از سوالات و پاسخ آن با هجمه ها و تهمت های گسترده به حاج احمد خمینی (ره) فرزند مظلوم بنیان گذار انقلاب انجامید.

حال سوال اینجاست دستگاه های اجرایی چرا اجازه برگزاری میتینگ های سیاسی را به افراد معلوم الحال می دهند ؟ و آیا دفتر حفظ و نشر آثار حضرت امام پاسخ اینگونه تهمت ها و فرافکنی ها را می دهد؟

ماجراهای رخ داده در مراسم سالگرد منتظری

در این مراسم یکی از حاضران از فرزند آیت الله منتظری پرسید: حاج آقا منتظری! خواهش کرده‌اند واضح و شفاف به این سوال پاسخ بدهید. شما به عنوان نزدیک‌ترین فرد به فقیه عالیقدر آیا این که می‌گویند حضرت آقا رحمه‌ا... (آیت الله منتظری ) با قاطعیت می‌گفتند: نامه 06/1 صحت ندارد و به امام (خمینی – ره - ) منسوب نیست آیا واقعیت دارد؟ آیا خودشان قاطع می‌دانستند که این نامه از حضرت امام نیست؟ اگر می‌دانستند چرا نمی‌گفتند تا رفع شبهه گردد؟

احمد منتظری فرزند آیت الله منتظری در پاسخ به این سوال اظهار داشت: وقتی نامه 06/1 را آوردند، آن نامه را آقای انصاری کرمانی آورد، خب ایشان خیلی متعجب شد که چنین نامه‌ای از چنین شخصیتی صادر شده است و نمی‌خواست که قبول کند که نویسنده آن مضامین استاد سابق ایشان، همرزم ایشان، دوست صادق ایشان (خیلی با هم غیر از استاد و شاگردی، این دو بزرگوار خودمانی بودند) و این متن را نمی‌خواست باور کند که ایشان نوشته‌اند

وی گفت: به طور اتفاقی من چند روز قبل از این نامه، نامه‌ای را دیده بودم که حاج آقای خمینی نوشته بود به دفتر تبلیغات قم و با این جمله شروع می‌شد که : امام فرمودند: جناب آقای فهیم کرمانی باید از تولیت مدرسه کرمانی ما برکنار شود و آقای کشمیری و یک کس دیگری (آقای جان ...) به جای آقای فهیم کرمانی باشند. امضا کرده بود احمد خمینی. این نامه را من برداشتم و وقتی کنار نامه 06/01 گذاشتم دیدم کاملاً خط آن یکی است یعنی آن دو نامه را یک نفر نوشته است و این را بردم خدمت آقا (آیت الله منتظری) و ایشان دید و تصدیق کرد که بله این دو نامه را یکی نوشته است.

پسر آیت الله منتظری افزود: طبق آن قانونی که رهبر انقلاب (امام خمینی) نوشته بودند در وصیت‌نامه که در حیات من چیزهایی را به من نسبت می‌دهند و حتی در فوت من هم بیشتر نسبت می‌دهند و این نامه‌ها در صورتی از من است که یا در صدا و سیما پخش شده باشد و یا با خط و امضای من باشد به تصدیق کارشناسان! که اخیراً من دیده‌ام گفته می‌شود که ما از دادگاه ویژه پرسیدیم که این خط امام هست؟ تایید کرده‌اند که بله با این که امام فرموده‌اند تطبیق کارشناسان و نه تطبیق دادگاه ویژه روحانیت! و کارشناسانی که این دو خط را دیده‌اند، خط شناسان همه تایید می‌کنند که این خط امام نیست و در زمان حیات ایشان هم از صدا و سیما پخش نشده و بنابراین نمی‌شود گفت که منتسب به ایشان است.

احمد منتظری در ادامه ادعاهای خود اظهار داشت: این نامه را وقتی آیت‌الله منتظری جواب می‌دهند یعنی در تاریخ 07/01 جواب نامه را آقای منتظری می‌نویسند و در 08/01 آقای خمینی جواب می‌دهند که این نامه اخیر در صدا و سیما پخش می‌شود و این دو نامه هست که می‌شود استناد کرد طبق آن گفته وصیت‌نامه ایشان که این‌ها از امام صادر شده است و از آقای منتظری صادی شده ولی نامه 6/01 چون خط حاج احمد آقا است به تصدیق کارشناسان من حاضرم هر کارشناسی می‌گوید بیاید و با هم بررسی می‌کنیم، این را تایید نمی‌کند که از امام باشد و می‌گویند خط حاج احمد آقا است و دادگاه ویژه روحانیت هر وظیفه‌ای دارد کارشناس خط نیست، هر کاری می‌کنند حالا یا به جا یا نابه‌جا. ولی مسلم این است تطبیق خط کار او نیست و کارشناس خط نیست.

تحلیلی در باب نامه تاریخی امام به آقای منتظری

بنا بر این گزارش مسلم است که فرزند آیت الله منتظری امروز نامه تاریخی 6/1/68 را زیر سوال می برد چرا که بزرگترین ضربه را به حیثیت آیت الله منتظری زده و او را از رهبری محروم کرده، طبیعی است که وی چنین عکس العملی داشته باشد.

اما فرزند آیت الله منتظری یا دچار فراموشی شده یا می خواهد خود را به فراموشی بزند چرا که خود آیت الله منتظری در جایی پس از ماجرای نامه 6/1 اظهار داشت: «در این دو سه ماه آخر، چه مسایلی پیش آمده بود و چه گزارش‌هایی به ایشان داده بودند که ذهن امام را ملکوک کرده و ایشان را عصبانی کرده بود و زمینه شد برای نامه 6/1/68، من نمی‌دانم».

این سخن و همچنین موضعگیری‌های خود آیت الله منتظری در دوران حیات امام، به روشنی نشان می‌دهد که وی لااقل در دوران باقی مانده از عمر امام، تردیدی در این که نامه 6/1 از امام بوده، نداشته است؛ لیکن به تدریج، تشکیک‌های دیگران از یک سو و ضربه‌های روحی‌ای که از ناحیه این نامه به ایشان وارد شده از سوی دیگر، سبب شده که در انتساب نامه شک کند و بگوید: «به هیچ وجه نمی‌توانم قاطعانه بگویم که این نامه از ایشان (امام) است» یا در جای دیگر بگوید: «ما در این که دست خط این نامه –و همچنین برخی از نامه‌هایی که این اواخر، به نام امام منتشر شد- از امام باشد تردید داریم.» در تحلیل دیگری نظرشان این است که: «بر فرض این نامه را امام، شخصا نوشته باشند، یقینا گزارش‌های غلط و خلاف واقع، از ناحیه افراد خاص در صدور آن، موثر بوده است».

آیا محتوای و ماهیت نامه مشکل دارد؟

آیت الله منتظری در بخش‌هایی از خاطرات خود، علاوه بر تشکیک در این که نامه 6/1 دست نوشته امام(ره) باشد، به نقد متن و محتوای آن پرداخته است. وی در قسمتی از این خاطرات گفته است: «... متن آن هم با واقعیات، جور درنمی‌آید و مضطرب است».

و در جای دیگر گفته: «واقع امر، این است که با توجه به شناختی که من از مرحوم امام دارم و سال‌های زیاد، با ایشان معاشر بوده‌ام با هیچ وجه نمی‌توانم قاطعانه بگویم که این نامه از ایشان است. من سال‌ها با ایشان محشور بوده‌ام و ایشان فردی با تقوا و عارف بودند و در این گونه مسایل، احتیاط می‌کردند و حاضر نبودند به کسی ظلم شود...».

در بخش دیگر نیز در تحلیل مفصل‌تری آورده است: «امامی را که چهل سال بود من می‌شناختم و با او معاشر بودم، کسی نبود که به خود اجازه دهد مسلمانی را علنا تهمت زند، و با خدا همکاری نموده، حکم قعر جهنم برای افراد صادر نماید و تهمت‌های ناروا و شاخداری را، که دیگران برای اغراض سیاسی خود به هم می‌بافند، بازگو نماید. لحن نامه به قدری تند و مشتمل بر خلاف واقع بود که با آن تقوا و روحیه عارفانه‌ای که چهل سال بود ما از ایشان شناخته بودیم، هیچ گونه تناسب نداشت. در این نامه، به من نوشته شده: «در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید»! در حالی که اولا، ایشان در بحث نماز جمعه از تحریرالوسیله، مساله 9، نوشته‌اند: «فمن تو هم ان الدین منفک عن السیاسه فهو جاهل لم یعرف الاسلام و لاالسیاسه؛ هر کس توهم کند که دین از سیاست جداست، او جاهل است و نه اسلام را شناخته و نه سیاست را.» بنا بر این، اگر ایشان به کسی بنویسد در سیاست دخالت نکن، بدین معناست که به کسی بگوید دین نداشته باش. چهار تا بچه ساکن یک مدرسه در قم، با یک نام عوضی که روی آنان گذاشته‌اند، حق دارند در سیاست دخالت کنند و حوزه علمیه قم را ، با عظمتی که داشت، بازیچه سیاست‌های غلط خود قرار دهند و من، که چهل سال است در متن سیاست هستم، با همه سوابق مبارزاتی که دارم، حق ندارم در سیاست دخالت کنم. ثانیا، مگر ایشان چهل و هشت ساعت بعد از نامه 6/1/68 در نامه 8/1/ که به نام ایشان از رسانه‌ها پخش شد، ننوشتند: همه می‌دانند که شما حاصل عمر من بوده‌اید و من به شما شدیدا علاقه‌مندم... شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظریات شما استفاده کنند؟ آیا مقصود ایشان این بوده که نظام در شکیات و سهویات نماز از من استفاده کند؟ یا این که به مناسبت حکم و موضوع، به دست می‌آید که مقصود استفاده نظام در مسایل مربوط به سیاست داخلی و خارجی کشور و مطابقت آنها با موازین اسلامی می‌باشد.

و ثالثا، من یک فرد عامی نیستم که بخواهم از ایشان تقلید کنم. الحمدالله از نظر معلومات به حدی رسیده‌ام که نخواهم تقلید کنم، و خود آن مرحوم با وجود فقها و مراجع بزرگ تقلید، مرا «فقیه عالی قدر» خطاب کردند، و تقلید بر شخص مجتهد عالم به وظیفه خود، حرام است. این مساله‌ای است که هر کس بویی از علم و فقاهت به مشامش رسیده باشد، آن را می‌داند».

قطعی بودن صدور نامه 6/1/68 از امام(ره)

دلایل فراوانی وجود دارد که ثابت می‌کند نامه یاد شده، قطعا از امام(ره) صادر گردیده و تشکیک آقای منتظری و هوادارانش در این باره ارزشی ندارد. اینک به برخی از این دلایل اشاره می‌کنیم:

خاطره آیت الله مشکینی از ماجرای نامه

پس از صدور نامه مذکور، آقایان خامنه‌ای، مشکینی، هاشمی و امینی برای پیشگیری از ارسال و حداقل، عدم انتشار آن، خدمت امام رسیده‌اند و امام، به رغم اصرار آنها، با ارسال نشدن نامه موافقت نکردند. تنها موافقت کردند که موقتا منتشر نشود. در واقع، پس از تمکین آقای منتظری از دستور امام و اعلام کناره‌گیری از قائم مقامی رهبری، امام، دستور می‌دهند نامه یاد شده منتشر نشود. گفتنی است که سه نفر از حاضران در آن جلسه، در پاسخ به درخواست حجه الاسلام و المسلمین آقای سید حسن خمینی، گزارش ملاقات یاد شده را نوشته‌اند و متن آن موجود است. از جمله آیت الله مشکینی که در پاسخ خود، ضمن اشاره به جلسه یاد شده، نوشته است: «... صحبت در اطراف انتشار و عدم انتشار نامه مزبور بود و از معظم له درخواست عدم انتشار یا تخفیف مفاد آن می‌شد، و اگر کسی در آن حال، سخنان ایشان را درباره آقای منتظری می‌شنید، نه فقط یقین می‌کرد نامه، نامه ایشان است، بلکه یقین می‌کرد که ایشان در نوشتن نامه، ارفاق نموده و رعایت برخی مصالح را کرده است... به هر حال، بنده می‌دانم و شهادت می‌دهم که نامه فوق الذکر، نامه معظم له و مطالب آن، منظور ایشان بوده».

چرا امام تکذیب نکردند؟!

موضوع برکناری آقای منتظری از رهبری، بزرگترین حادثه سیاسی و یا یکی از بزرگترین حوادث سیاسی تاریخ انقلاب اسلامی است. آیا می‌توان باور کرد که چنین حادثه عظیمی در برابر دیدگان امام، مستند به یک نامه مجعول شود و ایشان سکوت نماید؟!

اگر آن گونه که آقای منتظری احتمال داده، نامه یاد شده از امام نبوده، چرا وقتی آقای منتظری، در پاسخ آن به ایشان نوشت که: «مرقومه شریفه مورخ 6/1/68 واصل شد...» و این نامه از رسانه‌ها پخش گردید، امام اعلام نکرد که نامه مذکور را من ننوشته‌ام؟

چگونه آیت الله منتظری خود را ملزم به دستورات امام در نامه دانست ؟

فقیه باهوشی مانند آقای منتظری، که خود اعتراف می‌کند نامه 7/1/68 را در پاسخ به نامه 6/1/68 امام و با فکر خود نوشته و نه با املا و اصرار آقایان نوری و دری، چرا همان وقت، متوجه نشد که متن نامه منتسب به امام، مضطرب است و اضطراب آن، حاکی از آن است که امام، آن را ننوشته؟ بلکه به امام نوشت که: «مرقومه شریفه مورخ 6/1/68 واصل شد...»

چگونه آقای منتظری وقتی که نام 6/1/68 را ملاحظه کرد، نفهمید که این نامه، امام را همکار خدا قلمداد کرده و بر پایه تهمت‌های ناروا و شاخدار، حکم قعر جهنم را برای او صادر کرده است و به همین جهت، باید در صدور آن از امام، تشکیک کرد، و لااقل، در پاسخ آن نباید نوشت: «ضمن تشکر از ارشادات و راهنمایی حضرت عالی... خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرت عالی می‌دانم؛ زیرا بقا و ثبات نظام اسلامی، مرهون اطاعت از مقام معظم رهبری است»؟

آیا فقیهی مانند آقای منتظری، وقتی در آن نامه ملاحظه کرد که: «در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید»، نمی‌دانست که این سخن بدین معناست که امام به کسی بگوید «دین نداشته باش؟!»

آیا آقای منتظری، آن وقت، یادش نبود که وی یک «فرد عامی نیست که بخواهد از امام تقلید کند»، «شرعا نظر ایشان را بر نظر خود مقدم می‌داند» که در پاسخ نامه امام صریحا اعلام می‌نماید: «خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرت عالی می‌دانم...؟!» اما پس از گذشتن چند سال از این ماجرا، هنگام بازگو کردن خاطرات تلخ آن دوران، متوجه این نکته فقهی می‌شود که نامه 6/1/68 مبنای فقهی ندارد، و لذا باید درانتساب آن به امام، تشکیک کرد؟!

نهی امام به دلیل عدم صلاحیت منتظری بود

استدلال آقای منتظری به فتوای امام در مورد جدا نبودن دین از سیاست برای زیر سوال بردن نهی امام از دخالت وی در امور سیاسی صحیح نیست، زیرا تلازم دین و سیاست به این معنا نیست که هر کس هر چند صلاحیت لازم را هم نداشته باشد می‌تواند در امور سیاسی مربوط به سرنوشت جامعه اسلامی دخالت کند و امام وی را به دلیل عدم صلاحیت، از دخالت در امور سیاسی نهی فرموده است.

وقتی امام از آینده منتظری نیز خبر می دهد!

آیا سخنان بی اساس و متناقض آقای منتظری، در کتاب خاطراتش که بی‌تردید، ضربه به نظام اسلامی است- مصداق این فرمایش امام در نامه 6/1/68 نیست که ضمن رد کردن ادعای آقای منتظری در مقدم داشتن نظر امام بر نظر خود، خطاب به آقای منتظری، صریحا پیشگویی می‌فرماید که: «شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خرابتر می‌کند»؟

خاطره ای از سید حسن خمینی در مورد ماجرای منتظری

بنا بر این گزارش آیت الله ری شهری در کتاب "سنجه انصاف" خود که به بررسی وقایع مربوط به برکناری آیت الله منتظری پرداخته است در قسمتی از این کتاب به ماجرای قرائت نامه آیت الله منتظری خطاب به امام اشاره می کند و می نویسد که سید حسن خمینی از نوادگان امام نقل کرده است موقعی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی متن نامه را در اخبار ساعت 14 پخش کرد سید حسن خمینی نزد امام بود و کسی نیز در منزل نبوده و زمانی که امام خبر را شنیدن سه بار فرمودند : " خدا لعنت کند مهدی هاشمی را"

بنا بر این گزارش جریان فتنه در سال 88 با توهین به حضرت امام کار را به جایی رساند که در روز عاشورا به هتک حرمت این روز پرداخت و اکنون دوباره شاهد این هستیم که با نزدیک شدن به روزعاشورا جریان حامی فتنه 88 با توهین و تهمت به حضرت امام و بیت ایشان به دنبال تشنج در سطح کشور می باشد

 

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

اخبار روز