کد خبر: ۳۴۳۹۵
۴۰۷۷ بازدید
۷ دیدگاه (۵ تایید شده)

جدیدترین تصاویر از سیدسجاد حججی / ماجرای ملاقات با امام (ره) در پاریس و نامه امام به مردم میانه

۱۳۹۳/۱۱/۱۴
۲۰:۴۹

روز شانزدهم بهمن 1357 ، مردم میانه به تبعیت از رهبر کبیر انقلاب تظاهرات با شکوهی به حمایت از دولت موقت برگزار و در میدان آزادی(یوخاری چارراه) اجتماع کردند .

حجت الاسلام و المسلمین حججی با ارسال نامه ای به حضرت امام به نمایندگی از اقشار مختلف مردم شهرستان میانه، ورود معظم له را تبریک گفتند و در بخشی از آن ، گزارش مختصری از فعالیتها و فداکاریهای مردم این خطه را به عرض ایشان رساندند . حضرت امام نیز در دو مرحله ، روزهای هفدهم و بیست و هشتم بهمن 1357 در نامه ای محبت آمیز ، نسبت به مردم میانه اظهار لطف و مرحمت کردند . متن کامل این دو نامه بدین شرح است :

نامه اول

بسمه تعالی
خدمت ذی شرافت سیدالاعلام و ثقه الاسلام آقای سید سجاد حججی میانه ای دامت افاضاته
مرقوم محترم که نسبت به ورود اینجانب به ایران نوشته بودید واصل شد و از ابراز محبتی که نموده بودید ، تشکر حاصل گردید . از این که مورد حمله و هجوم مزدوران واقع شده و مصدوم گردیده اید ، بسیار متاثر شدم . از خدای تعالی شفای کامل آن جانب و قطع دست اجانب را از کشورهای اسلامی بخصوص کشور ایران خواستارم و امید است از دعای خیر فراموشم ننمایید .


والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته . به تاریخ 8/1/99 13 ، روح الله الموسوی الخمینی(صحیف امام،ج6،ص73)

 نامه دوم         
                                                                                                                                                         
بسمه تعالی
خدمت اهالی محترم شهرستان میانه و توابع ایدهم الله تعالی
طومارها و نامه های متعددی از شما به وسیله جناب مستطاب سیدالاعلام و حجت الاسلام آقای حاج سید سجاد حججی دامت افاضاته ، در مورد ورود اینجانب و همبستگی نسبت به نهضت مقدس اسلامی ملت ایران واصل گردید .
از اظهار محبت شما متشکرم و امید است ان شاء الله تعالی این همبستگی و اتحاد را همیشه حفظ نموده تا به خواست خدای تعالی به پیروزیهای بیشتری در راه اهداف مقدسه شریعت مقدسه نایل گردیم .
سلام اینجانب را به عموم اهالی و بالخصوص پدران و مادران داغدیده ابلاغ نمایید . از خدای تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم .


والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته به تاریخ نوزدهم شهر ربیع المولود1399 ، روح الله الموسوی الخمینی(همان،ج6،ص183)

منیع : روایتی از انقلاب اسلامی در میانه

******************

ماجرای  ملاقات سیدسجاد حججی با امام خمینی در پاریس

روز دوم ذیقعده 1398 که مصادف با 1357/7/13 بود حضرت امام خمینی به دنبال فشارهای رژیم بعثی عراق این کشور را به سوی کویت و در نهایت کشور فرانسه، ترک کرد، و در دهکده‌ای به نام نوفل‌لوشاتو استقرار یافت. وقتی این خبر را شنیدم شور و هیجان سراپای وجودم را فرا گرفت. نتوانستم در میانه بمانم و به دوستان گفتم که من باید خودم شخصا به حضور حضرت امام در فرانسه برسم و وظیفه‌ی شرعی شما و خودم را از محضر ایشان جویا شوم.

با توکل به خدا به شهر تهران آمدم تا گذرنامه و ویزا تهیه کنم و در آن ایام این کارها واقعا دل و جرئت می‌خواست. به هر کس می‌گفتم مسخره‌ام می‌کرد. چند روز در تهران بودم روزی به مدرسه‌ی مروی رفتم، در حیاط مقابل حجره‌ها قدم می‌زدم تعدادی از آقایان را دیدم که در جلو حجره‌ای نشسته‌اند و به صحبت‌های روحانی گوش می‌دهند. گفتم او چه کسی است؟ گفتند: آقای کروبی. من تا آن زمان ایشان را نمی‌شناختم و در آن‌جا با هم آشنا شدیم. رفتم جلو سلام و احوال‌پرسی کردم و گفتم می‌خواهم به فرانسه بروم و او هم از این کار من تعجب کردند.

هنوز نتواسنته بودم گذرنامه بگیرم. به ناچار به شهر قم آمدم، به دفتر حضرت امام رفتم و با برخی از اعضای دفتر موضوع را در میان گذاشتم تا مرا یاری و راهنمایی کنندو یا اگر یک نفر همراه و هم سفر پیدا شد با هم به فرانسه برویم، ولی هیچ‌کدام میسر نشد و آن‌ها با حیرت و تعجب گفتند آقای حججی شما فرد شجاع و با شهامتی هستی. در این موقعیت بسیار حساس چه کسی جرئت می‌کند. با شما همراه شود. رفتن به فرانسه کار آسانی نیست.

با توکل به خدای متعال به تهران برگشتم. چندروز دیگر در تهران به دنبال ویزا و گذرنامه بودم تا این که هم شهری‌ای پیدا شد و به من کمک کرد و در مدت کوتاهی ویزا و بلیت برای فرانسه آماده شد. آن وقت‌ها تهران - پاریس هواپیمای مستقلی نداشت. بایستی ساعت‌ها منتظر می‌ماندیم تا هواپیما از خاور دور می‌آمد، در فرودگاه مهرآباد می‌نشست و بعد مسافران فرانسه را سوار می‌کرد و به آن کشور می‌برد.

بالاخره بعد از چند ساعت انتظار، هواپیما فرودآمد و من با لطف و عنایت الهی سوار هواپیما شدم و این در حالی بود که اصلا امید و باور نداشتم سوار هواپیما شده، از کشور خارج بشوم؛ چون به من گفته بودند با توجه به سوابقی که دارم به من اجازه خروج نمی‌دهند و هر لحظه ممکن است دستگیرم کنند. یادم هست هنگامی که منتظر هواپیما بودم در سالن انتظار، یکی از آقایان روحانی را زیارت کردم که به سفر حج مشرف می‌شد (وی بعد از پیروزی انقلاب، نماینده‌ی مرم هشتپر در مجلس شورای اسلامی شد و با هم در مجلس فعالیت می‌کردیم) از من سئوال کرد که شما هم به زیارت خانه‌ی خدا می‌روی؟ گفتم نه من عازم دیدار با کعبه‌ی زنده هستم . تعجب کرد و من توضیح دادم و گفت به پاریس برای زیارت حضرت امام خمینی می‌روم. خیلی تأسف خورد و گفت اگر زودتراطلاع می‌یافتم از سفر حج منصرف گشته، با تو هم سفر می‌شدم چون حجم مستحبی است.

به هر حال بدون هیچ مشکلی از کشور خارج شدم. پس از چند ساعت به فرانسه رسیدیم. در فرودگاه پاریس از هواپیما پیاده شدم. مات و مبهوت مانده بودم که خدایا کجا باید بروم. نه آدرسی داشتم نه آشنایی می‌شناختم ناگهان یک ایرانی را دیدم. جلو رفتم سلام کردم و گفتم شما ایرانی هستید؟ گفت، بلی: گفتم من از ایران آمده‌ام می‌خواهم به خدمت امام خمینی برسم. او مرا به هتلی راهنمایی کرد تا آن شب را در آن‌جا استراحت کنم. از قیمت اجاره‌ی اتاق پرسیدم، گفتند یک شب حدود پنج هزار تومان است. گفتم برادر عزیز، من این قدر پول ندارم، حتی اگر عبا و قبایم را هم بفروشم نمی‌توانم هزینه‌ی یک شب را تهیه کنم. از آن‌ها خواستم تا تاکسی برایم بگیرند تا مرا به دفتر حضرت امام در پاریس برساند. سوار تاکسی شدم. معلوم نبود راننده تاکسی مرا به کجا می‌برد. حدود یک ساعت در راه بودیم تا این که راننده، ماشین را نگه داشت و با دست به طرف چپ اشاره کرد که یعنی دفتر امام خمینی آن‌جاست.

با عجله از تاکسی پیاده شدم و بدون این که وسایلم را بردارم و کرایه تاکسی را بدهم به طرف دفتر امام در آن سوی خیابان رفتم. دیدم یک دونفر ایرانی هستند از آن‌ها سئوال کردم دفتر آقا این جاست؟ گفتند بلی. با خوشحالی برگشتم تا وسایلم را بردارم دیدم راننده‌ی تاکسی منتظر من است کرایه‌اش را دادم و برگشتم؛ داخل دفتر شدم.

در آن جا شیخی نشسته بود پس از سلام و احوال‌پرسی خودم را معرفی و ماجرا را تعریف کردم. ایشان بلند شد برایم یک استکان چای آورد و پذیرایی کرد. ایشان هم آقای حجة‌الاسلام فردوسی‌پور بودند که در آن‌جا با وی آشنا شدم و گفتم که لطف کنید حضرت آقا هر کجا تشریف دارند مرا به آن‌جا بفرستید. ایشان نیز بلافاصله ماشینی فراهم کردند و مرا به آن به دهکده‌ی نوفل لوشاتو انتقال دادند.

وقتی به اقامتگاه حضرت امام وارد شدم؛ معظم‌له در اندرونی خانه تشریف داشتند. اولین افرادی را که دیدم آقایان دکتر یزدی، قطب‌زاده، بنی‌صدر و شهید حاج مهدی عراقی بودند. پس از سلام و احوالپرسی خودم را معرفی کردم. آن‌ها مرا نشناختند و حتی یک مقدار هم مشکوک شدند. بلند شدم به آشپزخانه رفتم.

وضع آن‌جا خیلی به هم ریخته بود. ظرف‌ها و استکان‌ها را شستم و آن‌جا را مرتب کردم. از آشپزخانه بیرون آمدم در بالکن نشسته بودم که دیدم مرحوم آیت‌الله اشراقی؛ داماد حضرت امام از اندرون بیرون آمد، تا مرا دید شناخت و با سلام و علیک گرمی از من استقبال کرد و گفت آقای حججی، شما کجا پاریس کجا؟ آن وقت بنده و سوابقم را برای آن آقایان که مرا نمی‌شناختند معرفی کرد و واقعا بنده را شرمنده ساخت، بعد من به آقای اشراقی گفتم که سلام بنده را به حضور حضرت امام برسانید و عرض کنید هر وقت اجازه دادند به حضورشان مشرف بشوم.

ایشان به اندرون رفت وبعد از اندکی برگشت و گفت که حضرت امام اجازه دادند به حضورشان برسم. بلافاصله با یک دنیا شور و شوق و هیجان وقتی به خدمت‌شان شرف‌یاب شدم دست‌شان را بوسیدم و بی‌اختیار گریه کردم. بعد از این که آرام گرفتم گزارش سفر واوضاع و احوال ایران، آذربایجان و شهر میانه را به حضورشان ارائه دادم.

سلام مردم و علمای شهرستان میانه را به ایشان رساندم و عرض کردم که قاطبه‌ی مردم ایران آماده‌ی فداکاری و جان‌بازی در راه آرمان‌های بلند حضرت عالی هستند و در نهایت، حضرت امام نیز بنده را مورد تفقد و محبت قرار دادند و از مردم میانه تشکر کردند. آن روز که بنده به زیارت حضرت امام توفیق یافتم مصادف با دوم ذی‌الحجه بود و عده‌ی دیگری از دانشجویان ایرانی مقیم کشورهای خارجی هم در آن‌جا حضور پیدا کردند که حضرت امام برای آن‌ها سخنرانی کردند. یادم می‌آید که موضوع بحث ایشان هم بیشتر درباره‌ی روی کارآمدن دولت آشتی ملی به نخست‌وزیری آقای جعفر شریف امامی بود.

منبع : سایت اطلاع رسانی انقلاب اسلامی

****************

حجت الاسلام و المسلمین حججی میانجی از عاشقان و دوستداران حضرت امام

حجت الاسلام و المسلمین حاج سید سجاد حججی میانجی از جمله روحانیون مبارزی است که از آغاز نهضت اسلامی ایران به جمع مبارزان و شاگردان انقلابی حضرت امام پیوست. او جزو اولین روحانیانی بود که به مرجعیت حضرت امام ایمان آورد  و درست یک هفته پس از رحلت آیت‌الله بروجردی در تاریخ 1340/1/17 برابر بیستم شوال 1380 ق، از حضرت امام اجازه امور حسبیه گرفت. و افتخار قدیمی‌ترین و اولین اجازه نامه از رهبر کبیر انقلاب را به خود اختصاص داد.(1)

این در حالی بود که بسیاری از طلاب و فضلای همردیف او در درک مرجعیت امام مشکل داشتند و اغلب در شک و تردید به سر می‌بردند. البته این طیف اگرچه اشخاص محترم و فاضلی هم بودند، اما، حتی پس از پیروزی انقلاب هم نمی‌توانستند مرجعیت امام را قبول کنند و تنها به رهبری سیاسی ایشان بسنده کرده بودند.

در اواسط سال 1357 که انقلاب اسلامی به مراحل سرنوشت‌ساز خود رسید، دو تفکر عمده در کشور حاکم شد و به طور جدی در مقابل هم قرار گرفتند. یکی تفکر انقلابی حضرت امام بود که به سرنگونی شاه و رژیم سلطنتی تاکید داشت. دیگری تفکر مرحوم آقای شریعتمداری و آقای بازرگان بود که فقط به «انتخابات آزاد و عمل به قانون اساسی» عنایت داشتند و سرنگونی رژیم و شاه را به مصلحت کشور و ملت نمی‌دانستند. در اوایل شروع نهضت چون تفکر دوم در ظاهر خوشایند، معقول و کم هزینه جلوه می‌نمود، طرفداران بسیاری داشت و حضرت امام و یاران صدیق او در تنگنا و فشار بودند، چه از ناحیه رژیم و چه از درون حوزه و هم سلکان خود، ولی در اثر قاطعیت امام خمینی و فداکاری و روشنگری روحانیون انقلابی، مثل آقای حججی در سرتاسر ایران و به خصوص در آذربایجان، تفکر امام فراگیر و مورد پسند و استقبال مردم قرار گرفت. فرهنگ «خون بر شمشیر پیروز است» فراگیر شد و در نهایت به سقوط شاه و رژیم دو هزار و پانصد ساله منتهی شد. حقا که اگر تلاش و فداکاری و ایثار شاگردان امام نبود، به یقین امروز هم ملت ما گرفتار محمدرضا شاه بود.

در طول دوران ستم‌شاهی نامه‌های متعددی میان حضرت امام، حاج آقا مصطفی و آقای حججی رد و بدل شده که هر کدام نشان از ارتباط نزدیک و صمیمی او با رهبر کبیر انقلاب دارد و این نامه‌ها در مجموعه‌های اسناد انقلاب و جاهای دیگر به چاپ رسیده است.

لکن اخیراً نامه‌ی دیگری از ایشان به حضرت امام، برای اولین بار منتشر شد که حاکی از عمق این ارتباط و از شدت اهتمام و اعتقاد قلبی آقای حججی به راه امام و انقلاب است. این نامه در تاریخ 13 آبان 1344، درست یک سال پس از تبعید امام به ترکیه و نجف در آن فضای اختناق ستم‌شاهی توسط آقای حججی به زبان عربی نوشته شده و از شهرستان میانه به نجف پست شده، ولی در بین راه توسط اداره اطلاعات شهربانی توقیف  و در آرشیو ساواک بایگانی می شود. محتوای نامه از جهاتی منحصر بفرد است و در میان شاگردان امام و روحانیون مبارز چنین نامه ای مشاهده نشده است.

این نامه پس از گذشت 42 سال در سال 1386 در مجموعه نفیس 22 جلدی «امام خمینی در آینه اسناد ساواک»، چاپ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، جلد پنجم، ص 435 به همراه دستخط ، متن عربی و ترجمه فارسی منتشر شده که «حال و هوای آن دوران را در روح و جان هر خواننده‌ای به تصویر می‌کشد. در اینجا متن ترجمه فارسی آن تقدیم خوانندگان می‌شود تا نسل حاضر  و آینده بدانند که شاگردان مکتبی حضرت امام در گوشه گوشه این سرزمین اسلامی چگونه از رفاه و آسایش خویش گذشتند و برای ما یک دنیا استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی توأم با عزت، شرف، امنیت ، آسایش و رفاه به ارمغان آوردند.

ترجمه فارسی نامه:

بسم الله الرحمن الرحیم محضر مقدس مجاهد بى نظیر و مفتى اعظم آیت‌‏الله الکبرى العظمى الخمینى روحى فداه دام ظله العالى.

پس از اداى شکر و حمد براى خداوند با زبانم و تمام جوارحم و سپاس او به خاطر دریافت بشارت تشرفتان به سرزمین علم و فضل و دانش نجف‏اشرف در کمال صحت و سلامتى که هزاران سلام و درود بر صاحب و ساکن آن سرزمین باد.

بهترین تبریکات و سلام‌هایم را به حضور محضر مقدس و جان گرامى تان ایده الله وانصره تقدیم مى‌نمایم.

اى جان من! بسیار از خداوند متعال دعا و مسئلت مى‌کنم تا دو باره قدوم گرامى‌تان به وطن‌تان و مرکز علم، قم باز گردد. این ایام که اشک چشمان من و دیگر مخلصان شما به خاطر طولانى شدن غیبت تان جارى است،شکایت تنها به خدا مى بریم و در همه حال به او توکل مى‌کنیم و این فریاد و دعاى من است؛ اى باز گرداننده یوسف به یعقوب(ع) بر ما ترحم فرما و این دعا و استغاثه ما را به حق محمد و آله الطاهرین، با باز گرداندن، یوسف عزیز به ما استجابت فرما و چشمان ما را به دیدن جمال خجسته اش روشن بگردان! یا رب‏العالمین.

مولاى من! به راستى که خداوند متعال همان‌گونه که همه انبیا و فرستادگان خود را آزمایش نمود و سپس آنان را جانشین خویش در روى زمین نمود، شما را نیز بعد از امتحان به عنوان جانشین ولى و حجت اش حضرت صاحب الزمان (عج‌‏اللّه‏ فرجه الشریف) انتخاب فرمود و شما را در دل‌ها و چشم‌هاى همه مخلوقاتش از مسلمانان و حتى از ستمگران و فاسقان محبوب و عزیز کرد، خداوند به شما در ازاى خدمت‌تان به اسلام و مؤمنین و منتظرین بهترین پاداش‌ها عنایت فرماید و چه نیک پاداشى دارند جهادگران. به راستى که اسلام و احکام آن را زنده نمودى، خداوند در دو جهانت زنده نگه دارد، چرا که نام مسلمانان را در هر بقعه و سرزمینى، بلند کردى و درخت قرآن کریم را با مجاهده ی عظیمت آبیارى فرمودى. به راستى که از ریحانه فاطمه زهرا(علیهاالسلام) و از نسل و تبار رسول اکرم اسلام (ص) و چون دلاور فرمانده کربلا، سیدالشهدا(ارواح العالمین له الفداه) هستى و بر راه جدت حسین‌(ع) رفتى و در این راه جانت را، فکر و اندیشه‌ات را، نور چشمت، فرزند بزرگت مصطفای مجاهدت را و جمیع اهل و عیال و مال و منال خویش را در راه خدا تقدیم نمودى! (خداوند ایشان [حاج آقا مصطفی] را ذخیره اى براى ما و خلف صالحى براى شما و فقیه عالم و با عملى براى همه مسلمانان و مؤمنان با عمل بویژه براى این حقیر مخلص قرار دهد.) و علاوه بر همه این‌ها، تمام خانواده و دارایى ات را در راه خدادادى و ثابت نمودى که مصداق گفته امام مبارزان حسین بن على‌(ع) هستى که فرمود: ترکت الخلق طراً فى هواک و أیتمت العیال لکى أراک (به هواى تو از همه خلق بریدم و اهل و فرزندانم را براى دیدن تو بى سرپرست رها کردم.) ان شاءالله خداوند متعال این خدمت بزرگ اسلامى را از شما و همه خادمان اسلام قبول فرماید و به آن برکت دهد.

آقا و سرورم! هر چند جسماً از شما دورم. ولى جان و دلم با شما و در کنار شماست. خداوند گواه این سخنم هست و بنده از آن روزى که شما را از کاشانه تان ایران به زور و ظلم اخراج کردند (به سان اخراج جد و پدرانتان علیهم السلام از وطن‌شان با ظلم و جور) ـ از آن روز ـ ارادتمند شما هستم. هرگونه وعظ و تبلیغى را حتى در داخل منازل و خانه ها بر ما ممنوع کرده بودند و منتظر چشم انتظار فرج و نجات و طلوع خورشید علوى هستیم تا ما را یارى داده و از این گرداب سختى و دردمان برهاند. در سال گذشته هم مانع ما براى تشرف به خانه خدا شدند و با وجود آنکه بعد از دو ماه زحمت همه مقدمات را فراهم نموده بودیم، در آخرین مراحل براى ما پاسپورت صادر نکردند به خاطر آنکه شما (یعنى من) از اصحاب خمینى هستى. خداى بزرگ را شکر مى گویم و باز هم از او سپاسگزارم. البته محدودیت‌ها و سختگیری‌هاى دیگرى هم تا همین امروز اعمال مى کنند. با این احوال باز هم خداوند را مى ستایم و شکر مى گویم که الحمدللّه‏ در صحت و عافیت به سر مى‌برید و آرزوى من هم همین است. اى روح اسلام و علما و طلاب! از آن روزى که از محافل ما رفته‌اى، زندگى، روح آزادى و رشادت نیز از مجلس ما و از وجود بسیارى از مردم رفته است. چرا که در واقع روح ما از ما رفته است و ما چشم انتظار آن روح رحمانى مى‌مانیم. در پایان از محضر جنابعالى و نیز از آقا مصطفى التماس غریق در حال مرگ دارم که در زیارتگاه‌ها و عبادتگاه‌هاى مقدس مرا از زیارت و دعاى خود جهت دریافت توفیقات دائمى الهى با اطاعت و رضایت‌جویى او فراموش نکنند. که خداوند براى من کافى است و او نیک یاورى است و با این عریضه دست شما را مى بوسم. همواره مؤید و منصور به روح القدس باشید.

ارادتمند سید سجاد حججى میانجى
10 رجب 85 ق [آذر 1344 ش]
آدرس: میانه

1) اجازه نامه [به آقاى سید سجاد حججى، در امور حسبیه‏]
زمان: 17 فروردین 1340/ 20 شوال 1380
مکان: قم‏
موضوع: اجازه در امور حسبیه‏
مخاطب: حججى، سید سجاد
[بسمه تعالى. حضرت مستطاب آیت اللَّه العظمى آقاى حاج آقا روح اللَّه خمینى- دام ظله العالى على رءوس الأنام. چون در مسائل شرعیه در محلى که اقامت دارم گاهى محل ابتلا مى‏شود، اگر صلاح مى‏دانید این جانب را مجاز فرمایید در تصدى امور حسبیه که شأن حاکم شرع انور است؛ و نیز در اخذ وجوه شرعیه و صرف در مصارف و در اخذ سهم امام- علیه السلام- و صرف آن در مصارف اقتصادى خودم و ایصال بقیه نزد آن جناب. بیست شوال هزار و سیصد و هشتاد. با تقدیم احترامات- سید سجاد حججى‏]

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏
جنابعالى مجاز هستید در مراتب مسطوره.
روح اللَّه الموسوی.

صحیفه امام، ج‏1، ص: 46

منبع : سایت جماران

**********************

تصاویری تاریخی به همراه زیر نویس وتوضیح مختصر

در آن ایام، معمولا مراسم راه پیمایی از مدرسه علمیه جعفریه آغاز می شد و از خیابان شمشیری(شهید بهشتی فعلی)به سمت مسجد چهار خانوار و از آنجا به سوی خیابان پادگان و هتل آسیا(مجیدی) و جاده ترانزیت و در نهایت در مقابل هتل سولماز وزمین پارک فعلی اجتماع بزرگ مردمی شکل می گرفت ، آنگاه سخنران که اغلب حاج آقا حججی بود شروع به صحبت می کرد و خواسته های مردم را مطرح می نمود.

منبع : انقلاب اسلامی در شهرستان میانه،عبدالرحیم اباذری،تهران ،مرکز اسناد انقلاب اسلامی،چاپ اول،پاییز 1381

تصاویر انقلاب اسلامی در میانه

مسیر راهپیمایی:جاده ترانزیت(تهران –تبریز) از سمت هتل مجیدی (متل خیام) به سوی هتل سولماز

تصاویر انقلاب اسلامی در میانه

همان مسیر دریک روز برفی.مرحومین حاج شیخ هادی نیری ،آقا میرزا ابومحمد حجتی  وآقا شیخ علی کتانی  به خاطر کهولت سن در داخل ماشین ودر جلوی راه پیمایی حضور دارند.راننده ماشین نیز عبدالرزاق اباذری است.

تصاویر انقلاب اسلامی در میانه

همان مسیر،نزدیکی های هتل سولماز

تصاویر انقلاب اسلامی در میانه

حضور روحانیان میانه در راه پیماییها

تصاویر انقلاب اسلامی در میانه

مقابل هتل سولماز و زمین پارک محل تجمع تظاهر کنندگان ، حاج آقا حججی در حال سخنرانی

تصاویر انقلاب اسلامی در میانه

حضور فرهنگیان در راه پیمایی ها

تصاویر انقلاب اسلامی در میانه

حضور زنان میانه در راه پیمایی ها

تصاویری از انقلاب اسلامی در میانه

سخنرانی حاج آقا حججی در کنار مرحوم حاج شیخ موسی سلیمی

تصاویری از انقلاب اسلامی در میانه

مرحوم حاج حسن میانجی پدر اولین شهید انقلاب میانه، شهیدمحمد میانجی بر دوش مردم

تصاویری از انقلاب اسلامی در میانه

هنگام تصرف شهربانی(واقع در چهارراه پایین) توسط مردم.مرحوم حاج شیح هادی آقا نیری ومرحوم حاج میرزا قدرت اسکندری در طبقه دوم ساختمان حضور یافتند تا مانع تخریب ،غارت  اموال ومهمات وسلاح های شهربانی شوند.تابلو کنار خیابان آرم شهربانی است وروی آن نوشته:(پلیس در خدمت مردم)

تصاویری از انقلاب اسلامی در میانه

همبستگی ارتش با مردم میانه

تصاویر حضور مردم میانه در انقلاب

تصویری از حضور مردم

*********************

تصاویر قدیمی و جدید از سیدسجاد حججی

تصاویر

تصاویر

تصویر طاهر نائبیتصویر طاهر نائبیتصویر طاهر نائبیتصویر طاهر نائبی

تصاویر گرفته شده توسط "فردیناندو سی‌یانا" عکاس ایتالیایی در ماه های منتهی به بازگشت امام خمینی به ایران در بهمن 1357

تصویر طاهر نائبیتصویر طاهر نائبیتصویر طاهر نائبیتصویر طاهر نائبیتصویر طاهر نائبی

تصاویر ارسال شده توسط حجت الاسلام اباذری

تصویر طاهر نائبیتصویر طاهر نائبیتصویر طاهر نائبیتصویر طاهر نائبیتصویر طاهر نائبی

تصاویر جدید از صفحه شخصی بین الحرمین در میانالی

مطالب بیشتر :

به یاد پیر مجاهد - حاج سید سجاد حججی در نوفلوشاتو - عبدالرحیم اباذری

آشنائی با نمایندگان مجلس میانه ـ قسمت چهارم: حجه الاسلام والمسلمین سیدسجاد حججی

پاسخ حجه الاسلام والمسلمین عبدالرحیم اباذری به مقاله آشنائی با حجه الاسلام والمسلمین سیدسجاد حججی

روایتی از انقلاب اسلامی در میانه + تصاویر ماندگار مردم در آن روزها

باز هم روحانی مبارز میانه درخشید/به مناسبت پنجاه و دومین سال اخذ نخستین اجازه نامه از امام خمینی

نکاتی پیرامون مدرسه علمیه جعفریه - عبدالرحیم اباذری

 

گردآوری : طاهر نائبی

 

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۹۳/۱۱/۱۵ ۲۳:۴۴
آقای نایبی شما دیگه چرا مطالبو سانسور میکنی برادر.
۹۳/۱۱/۱۵ ۲۳:۱۵
آقای حججی از روحانیون مبارز وشجاع استان که وجود شریفشان باعث افتخار شهرستان میانه میباشد ایشان قبل از انقلاب مردم میانه راجهت مبارزه بسیار روشنگری نمودند در دورانی که نماینده مردم در مجلس وامام جمعه شهر بودند بسیار شجاعانه وجسورانه از حق مردم دفاع میکردند علی وار زندگی کردند بطوری که منزل مسکونیشان باسقف چوبی همان ساختمان قبل ازانقلاب میباشد
۹۳/۱۱/۱۵ ۱۴:۳۹
مجاهدتها و انقلابو حججی ها وسلیمیها کردن ...
۹۳/۱۱/۱۴ ۲۲:۰۲
خدا حفظشان کند. بدون شک ايشان از مشاهير ميانه اي هستند. حتي اگر برخي نويسندگان در اين باره شک کنند که ايشان جزو مشاهير هستند يا نه اصلا مهم نيست.زحمات ايشان قابل انکار نخواهد بود.

اخبار روز