میانه جزو معدود شهرستان های غیرمرکزاستانی است که از نعمت وجود دو نماینده در مجلس شورای اسلامی بهره مند است. جالب این که شهرهایی مثل قزوین، زنجان، زاهدان، سنندج، کرمان، گرگان، همدان، ساری و حتی کرج نیز علی رغم وسعت و جمعیت بیشتر و مرکزیت استانی تنها دو نماینده دارند. آغاز این دونمایندگی در میانه به دوران قبل از انقلاب برمی گردد. با وجود امتیازات غیرقابل انکار دونمایندگی، وضعیت ناخوشایندی که در دوره های مختلف، میانه ای ها را آزرده خاطر نموده، ناهمگونی، عدم تعامل و اختلافی است که اغلب بین دو نماینده مجلس به طور سنتی وجود داشته است. بنابراین ریشه این ناهمخوانی جدی، اما به واقع طنزگونه، در تاریخ میانه نهفته است که در طی زمان با فراز و نشیب و تشدید و تخفیف روبرو شده است. با این که دود این آتش به چشم نمایندگان هم می رود ولی آنان که را که در نهایت در این معرکه سر و دست می شکند، مردم میانه اند. متعاقب آن مشکلات پابرجا می ماند و به جای پیشرفت با سیری نزولی و مسیری قهقرایانه مواجه می شویم.
آفات این عدم تعامل را می توان در چندین بند زیر خلاصه کرد:
· تشکیل جبهه، دو و چنددستگی
زمانی که دو نماینده به جای در کنار هم بودن، در مقابل هم قرار می گیرند، اطرافیان و طرفداران شان نیز تبعاً در مقابل هم صف آرایی خواهند کرد و آنان که بی طرف و یا با هر دو مخالف اند، ممکن است جبهه سوم و چهارمی تشکیل دهند. برخی ها هم از این آب گل آلود طمع صید ماهی خودشان را می کنند و جبهه های متعدد دیگری شکل می گیرد و وضعیت شهر می شود همان شلم شوربایی که انتظارش را نداشتیم. جامعه ای پر از فلش های رنگارنگ گیج کننده که هزاران جهت صحیح و نادرست را نمایشگرند.
· کاهش اعتماد، ایجاد بدبینی
اختلاف به هر دلیلی که باشد در دیدگاه مردم ناپسند و حساسیت زاست. مردم معمولاً توجه ندارند عامل این عدم تعامل چیست و کیست؟ آنها به جای اتلاف وقت و حوصله برای پیدا کردن مقصر و بی تقصیر، با سوال چرا عدم تعامل؟!؟ دنبال پاسخ و منتظر رفع این اختلاف اند. آنها آفات و آسیب های این عدم تعامل را با تمام وجود درک و انتظارشان نبودن این اختلاف است و نه بودن آن و دنبال مقصر گشتن. از این رو بدبینی مردم به هر دو نماینده غیرمتعامل به طور طبیعی ایجاد و با مرور زمان تشدید می شود. بنابراین هیچ یک از نمایندگان نباید انتظار داشته باشد که مردم دیگری را مقصر و وی را مبرا بدانند. به عبارت دیگر، آتش این اختلاف از سوی هر کسی هم شعله ور شده باشد، دامن هر دو را می گیرد. طبیعی تر آن است که مردم بدبین و بی اعتماد به همین دلیل به این راحتی هم به چهره های جدید نامزد مجلس به سختی و با وسواس اعتماد می کند. به زعم آنها روبرو خاله و پشت سر چاله است.
· ناهم افزایی
دو بردار مخالف مساوی از لحاظ تئوریک برآیندشان صفر است. حتی اگر نیروی یک بردار را هم بیشتر فرض کنیم، به اندازه بردار مخالف از نیروی آن کم خواهد شد. با در نظر گرفتن هم افزایی دو نیروی همسو می توان تصور نمود که تفاوت برآیند دو بردار همسو با غیرهمسو قابل مقایسه نیست.
· تبدیل مدیریت استراتژیک به مدیریت های مقطعی
مردم با مشاهده عدم پیشرفت در امور شهرستان و درگیری های غیرضروری، افسوس اعتمادی را می خورند که به دو نماینده کرده اند و دور بعدی در صدد تصحیح اشتباه خود و انتخاب چهره ای جدید خواهند شد. بنابراین مدیریت ها کوتاه و مقطعی شده و جایگزین یک مدیریت ثابت، مداوم و دوراندیشانه می شوند. بنابراین، آفت اعمال سلیقه های مختلف افراد در مسایل شهرستان تبدیل به انحراف و بی برنامگی در مدیریت کلان شهری می شود. کارهای مثبت بلند مدت و دیربازده آغاز یا دنبال نمی شود یا ناتمام رها می گردد.
· انحراف از وظایف نمایندگی
همین فرصت کوتاه برای نمایندگی سبب می شود که نمایندگان به جای تفکر مدیریت راهبردی شهرستان، به سمت کارهای مقطعی و پیگیری مطالبات سطحی روزمره مردم سوق یابند؛ همان اموری که بعضاً خارج از وظایف نمایندگی است. متقاعد کردن مردم ناراضی و بدبین ممکن است حتی بعضاً به مبادرت نمایندگان به کارهای دور از شأن و سطح پایین نیز منجر شود.
· اتلاف وقت و انرژی
مشغولیت نمایندگان به خنثی کردن توطئه متقابل، جبران تخریب ها و خسارات احتمالی، پاسخگویی به مسایل غیرضروری و پیامدهای بی شمار دیگر ناشی از عدم تعامل، سبب فرسودگی و اتلاف وقت و انرژی هر دو نماینده در جهاتی غیرضروری می شود.
· عدم تمرکز بر وظایف محوله
عدم آرامش روحی و درگیری با مسایل آزاردهنده غیرضروری، تمرکز هر دو نماینده در انجام وظایف اصلی شان در مجلس و در شهر را به هم زده و انجام شایسته وظایف نمایندگی با اختلال جدی مواجه می شود.
· تک نوایی، تکروی و ناهماهنگی
در طرح مسایل، برنامه ریزی ها و نیز پیگیری مطالبات مردم، تکروی و ناهماهنگی صورت می گیرد. اقدام غیرهماهنگ از جهت دونماینده برای یک کار واحد، علاوه بر تعجب برانگیز بودن برای مرجع مرتبط، گیج کننده و سوال برانگیز می شود و آنها نمی دانند پاسخگوی کدامیک باید باشند و کدامیک را اقدام کننده معرفی کنند. ناهماهنگی موجب می شود نمایندگان از دیدگاه خود هر موردی را با اهمیت یافتند به دنبال آن بروند. بدون در نظر گرفتن آن که آیا دیگری نیز اقدامی در آن جهت کرده است یا نه.
· رواج بی حرمتی و تهمت
اطرافیان و طرفداران نمایندگان برای طرفداری یا توجیه رفتار ستادی و نیز متقاعدکردن افراد به ویژه در تقابل با گروه مقابل ممکن است از حالت پاسخگری منطقی خارج و به درگیری های خارج از چارچوب احترام در فضاهای واقعی و مجازی منتهی شود. چه بسا ممکن است در این بین همدیگر را به دروغ هم متهم کنند و در مسیر تلاش برای مقصر نشان دادن دیگری، فضایی پر از افترا و اتهام شکل گیرد و به اختلافات دامن زده شود. رفتارهای غیراخلاقی و به دور از شأن انسانی به روالی عادی و روشی تعریف شده برای پاسخ گویی تبدیل و ترویج می شود.
· رقابت ناسالم و حیثیتی
اختلاف مانع اصلی در عدم مبادرت به کارهای گروهی و عدم تقویت روحیه کار جمعی است. برای بردن رقابت و ثبت فتوحات به نام خود و کم کار نشان دادن دیگری، مسابقه ای ناسالم رقابتی - حیثیتی شروع و گاه به پایانی سبک، کودکانه و خنده دار به انجام می رسد.
· انتصابات جناحی، تأخیر در عزل و انتصابات و ناشایست سالاری
انتصابات در ادارات، نهادها و ...، منحصر به دایره فعالین ستادی یا فرصت طلبان و توبه کاران مصلحتی منحصر می شود. از سویی انتصابات منسوب به جناح مقابل، غیرقابل پذیرش برای جناح دیگر است. بنابراین اقدام متقابل بر معرفی یک هم جناحی آغاز و از طرفی مقاومت درون مجموعه ای هم سبب کشدار شدن و تأخیر طولانی در انتصابات و بلاتصدی ماندن مدید یک مسولیت خطیر می شود. در نهایت کشمکش های فرسایشی ممکن است به انتصابی نادرست، مصلحتی و ناشایسته منجر شود.
· ایجاد روحیه فرسودگی و خستگی در نماینده و متعاقباً مردم
فعالیت در بستری پر از اصطکاک، پیامدی غیر از خستگی و فرسودگی برای هر دو نماینده و مردم ندارد. تلاش ها پس از یک دوره شدیداً پر تنش فروکش می کند و فعالیت ها محدود به دوران پس از انتخاب و قبل از انتخابات آتی می شود. نماینده و مردم خسته، روحیه ادامه این وضعیت را از دست داده و به شدت به روزمرگی دچار می شوند. انتظار برای خاتمه دوران نمایندگی وضعیتی قابل پیش بینی است که یک دوران رکود خطرناک را برای شهر در پی دارد. در این دوران بی مادری، مردم تنها و تنها برای گذر روزگار اجباراً با زن بابا می سازند.
· تخریب جایگاه نمایندگی
اختلافات سطح پایین، اقدامات تلافی جویانه سبک، روش های توجیه کننده نامناسب، کشمکش های غیرضروری و همه مواردی که در بالا ذکر شد سبب سقوط جایگاه نمایندگی می شود که به افول ابهت و اهمیت این جایگاه در پیشگاه مردم می انجامد. این مساله موجب می شود که در دوره بعدی افرادی برای کسب این مقام دندان تیز کنند که خود را کمتر از نمایندگان فعلی ندانند در حالی که بایستی خود را با جایگاه واقعی یک نماینده و یک نماینده ایده آل مجلس بایستی مقایسه کنند.
به امید صلاح و اصلاح
سلیمان جمشیدی
12 شهریور 1394