هر سال اهالي روستای قوشه بلاغ در آخرين ماه بهار قبل از اينكه شروع به چيدن علفها بكنند در یکی از روزهای پنجشنبه اواخر خرداد به صورت دسته جمعي به ((اويوخلو)) ميروند و در آنجا گوسفند يا بزي را قورباني مي كنند و از گوشت آن آبگوشت لذيذي ((اويوخلو شورباسي)) مي پزند ومابقي گوشت را در بين فقیران تقسيم مي نمايند. در اين روز مردم لباسهاي نو مي پوشند و از اول صبح سر كار نمي روند تعدادي از اهالي كه به شهرهاي ديگر كوچ نمده اند نيز خود را به اين مراسم ميرسانند...
پس از خوردن آبگوشت زنان و دختران دسته دسته براي زيارت قله اويوخلو روانه قله ميشوند ودر آنجا فطيري را كه به همين منظور پخته میشود به سنگهاي اويوخلو مي مالند و براي برآورده شدن آرزوهايشان آن را بين ديگران تقسيم مي كنند و به درگاه خدا دعا مينمايند . سپس از قله پايين آمده و اين بار نوبت پسرها و جوانان ميشود كه اين كار را تكرار مي نمايند ...
در اين روز ريش سفيدان روستا براي حفاظت از مزارع و باغها فردي را به عنوان ((قوروقچو)) انتخاب مي كنند و وظايف وي را به او مي گويند و حق الزحمه ايشان را نيز تعيين مينمايند. به هر حال اين مراسم از قديم الايام بوده و اكنون نيز برگزار ميگردد . گفتني است كه يك روز قبل از رفتن به اويوخلو چارچي روستا بر بالاي بام چار ميكشد و مردم را به شركت در اين مراسم دعوت مينمايد . اگر كسي قبل از اين مراسم كار چيدن علوفه را آغاز كند براي او خوش يمن نخواهد بود.




فلسفه اویوخلو :مي گويند در قديم مردي شب هنگام مي بيند كه دو رشته آتش به رنگهاي آبي و سبز از قله اويوخلو به سمت آسمان كشيده شده است و هر چه به مردم اين آتشها رانشان مي دهد كسي قادر به ديدن آنها نمي گردد . و از آن زمان به بعد آنجا به عنوان نشانگاه مورد احترام مردم روستا قرار ميگيرد . من از پدر بزرگم بارها شنيده بودم كه مي گفت در اويوخلو گنج بزرگي نهفته است اين را همه مي گفتند ولي به احترام مقدس بودن آن كسي اقدام به يافتنش نمي كرد تا اين كه روزي يكي از اهالي روستا به هنگام شخم زدن در اين مكان گويا گنج گرانبهايي را پيدا ميكند... بعدها نيز عده اي طمعكار به قصد زيرخاكي دو عدد تخته سنگ را كه از نظر اهالي بسيار مقدس بودند از پيكره ي اويوخلو جدا نموده و با خود برده اند ...بگذريم اوخلو ازدير باز براي ما مقدس بوده و تا ابد نيز مقدس خواهد بود