نصر: خبر جدیدتکراری با آمار و ارقامی متفاوت ، 20 کشته و 33تن زخمی تلفات سانحه جاده های کشور را به صورت زیرنویس اعلام می کند، اما با سایر خبرها تفاوت اساسی دارد.
رویه ای همیشگی است که بمحض رخ دادن سانحه ای دنبال مقصر می گردیم. زلزله ای رخ می دهد بفکر نوسازی می افتیم ، سیلی راه می افتد سیل بندی می سازیم و کوهی فرو می ریزد کارگروهی تشکیل می شود و ستاد حوادث غیرمترقبه ای که تا سالها فقط روی کاغذ است ، با بوق و کرنا در نیمه شب فعال می شود و مسئول پیگیری رویداد می شود.
مثل همیشه بازار داغ است. بازار داغ احساس مسئولیت ها، پیگیری ها، تسلیت های منتشره شده ، سیاه پوشیدن ها و غوغای کاربران مجازی و در این میان خوش بحال شمع فروشان.
اما داغ 20 جوان وطن شاید با بقیه فرقی داشته باشد، داغی سوزان و فروزان. نه برای من و شما که فردای روز این حادثه را فراموش می کنیم. بلکه برای 20 مادری که تا زنده اند شنیدن دوباره لحظه ای صدای فرزندانشان رویا شد و امروز دوباره چشمان گریانشان سوژه ناب دوربین ها.
اینکه پای چولاق این جاده های بیرحم همواره می لنگد قصه ای تازه نیست و فرقی ندارد این جاده ها در آذربایجان باشد یا کرمان، تهران باشد یا خوزستان و سرتاسر وطنم. فرقی ندارد این راهها هر روز کشته می دهند و هموطنی از دست می رود و ما فقط افسوس می خوریم. اما تا به کی باید دوباره شاهد تلفات جبران ناپذیر این جاده های بی رحم باشیم و داغ مادر ، پدر ، خواهر و برادری که عزیزشان را در سانحه تصادف از دست داده اند تازه شود؟
چرا هیچ مسئولی جانانه یقه اش را برای امن کردن این جاده های بی سر و سامان ، این ناوگان فرسوده حمل و نقل پاره نمی کند؟ چرا جان شیرین فرزندانمان این قدر ارزان است؟ چرا همواره نقش رانندگان در تصادفات پررنگ تر است تا جاده و وسلیه حمل و نقل؟
برای من که صحنه تصادف چهارمعلم شهید در اسفندماه ۹۳جاده میاندوآب - میانه هنوز در خاطرم تازه است، شما 20 برادرشهید سربازم نیز بزرگمردان شهیدی هستید که دل در گرو امنیت و آرامش مردمان کشورم داشتید و مرخصی تان تا به ابد امضا شد. بغض بی پایانم نثار ایمان، مهدی، علی ، ماجد و سایر شهدای سرباز ایران.....
رامین مهاجری