کد خبر: ۱۴۴۶۶۱
۱۵۷ بازدید
۷ دیدگاه (۴ تایید شده)

«بی‌اعتنایی به ریشه»

۱۴۰۴/۷/۳
۱۳:۱۵

هم‌نشینی با پیشکسوتان آموزش، به‌ویژه آنان که سال‌ها در کلاس‌های ساده اما سرشار از شوق و دانایی زیسته‌اند، همیشه تجربه‌ای است سرشار از درک، درد و درس. 

وقتی پای صحبت یک معلم بازنشسته می‌نشینی، گویی ورق‌ زدن کتابی است که هر برگش، رد پای نسلی را در خود دارد. از صدای گچ روی تخته گرفته تا برق نگاه دانش‌آموزی که برای نخستین‌بار معنای «فهمیدن» را چشیده. اما در دل این روایت‌ها، زخمی هست که هنوز تازه است؛ دردِ نادیده گرفته شدن.

این تنها حکایت یک نفر نیست؛ صدای فروخورده‌ی نسلی‌ است که عمرشان را نه در حساب سود و زیان، که در کاشتن بذر دانایی صرف کرده‌اند. و امروز، در روزگاری که باید ثمره‌ی آن تلاش‌ها را با احترام ببینند، با دیواری از بی‌توجهی و سکوت روبه‌رو شده‌اند.

آنان چیزی فراتر از مزایا و تشویق‌نامه می‌خواهند. تشنه‌اند به احساس ارزشمندی؛ به اینکه هنوز هم، حتی در سکوت بازنشستگی، حضورشان دیده شود. می‌خواهند مطمئن شوند نهالی که روزی با عشق کاشته‌اند، هنوز هم در چشم نظام آموزشی، سبز و مهم است.

ما اما، به‌عنوان نسل امروز، باید این بغض‌ها را بشنویم. صدای آنانی باشیم که در سایه‌سار وجودشان قد کشیدیم. فراموش نکنیم: اگر امروز درختی شده‌ایم، ریشه در مهرِ آن معلمانی داریم که در سکوت کلاس‌های ساده، برایمان باران شدند…

ما، چراغ بودیم

در تاریکیِ جهل و نادانی؛

حالا که خاموش نشسته‌ایم،

کاش کسی ببیند

چین‌های پیشانی‌مان

هنوز هم

بوی عشق می‌دهد...

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۰۴/۷/۳ ۲۲:۳۳

دوستان خوبم،

حرف دل شما رو، از نگاه یه بازنشسته نوشته ام؛

فقط با زبانی کمی متفاوت.

۰۴/۷/۳ ۱۷:۳۶

خداوند به همه معلمان بازنشسته طول عمر باعزت عنایت کند و شما جناب کاووسی را پایدار بدارد

۰۴/۷/۳ ۱۴:۴۲

از قصه می گویی و از غصه نمی گویی ؟ از لذت یادگیری می گویی و از ذلت تبعیض نه ؟ در کشوری که یک بنگاهی بیسواد درس نخونده در صدر نشیند و دکترای جامعه کاسه گدایی به دست بگیرد و در ته نیز جا پیدا نکند . شما چه انتظاری از پیشرفت و توسعه دارید . آقای دکتر یک بنگاهی بیسواد : منزل ویلایی دارد . شاسی بلند خارجی سوار می شود . باغ ویلا هم دارد . هر سال حداقل ۵ سفر خارجی تفریحی همراه با خانواده دارد . هر چه از امکانات و تجهیزات زندگی لازم دارد فورا تهیه می کند و زندگی اشرافی و پر زرق و برقی دارد . شما با مدرک دکتری با ۳۵ سال خدمت در آموزش و پرورش از امکانات و مستعلات زندگی چی داری ؟ سالانه چند سفر خارجی داری ؟ آخر هفته در کدام باغ ویلا جوجه سیخ می کنی ؟ درآمد ماهانه ات کفاف خرجی ماه می کند ؟ چه خوردویی سوار میشی ؟ همون ماشین اس دی ۲۰ سال پیش را داری ؟ و ... دلت به چه چیزی خوشه ؟ به اینکه چند نفر را باسواد کردی ؟ و ....

۰۴/۷/۳ ۱۴:۳۱

آقای دکتر دیده شدن یک بحث دیگری است که قلم رسای شما گفته شد . اما مهم تر از دیده شدن زخم کهنه تبعیض و ناعدالتی است که خانواده آموزش و پرورش هم در درون و هم در بیرون سازمان پرسنل را آزرده خاطر و ناامید کرده است . خود شما از پیشکسوتان آموزش و پرورش هستید و در درون این تبعیض و ناعدالتی و نابرابری قرار دارید . با مدرک دکتری به حداقل ها قناعت کرده اید البته مجبور به قناعت هستید چون راه دیگری ندارید . معلمان بعد انقلاب تا کنون همواره از تبعیض و بی عدالتی نالیده اند و فریاد آنان به جایی نرسیده است .همیشه با صفات و عناوین قلمبه و ... فریب خورده اند . افسوس این عمر که در بی عدالتی سپری شد .

اخبار روز