نمیدانم از کجا شروع کنم ؟ ... شاید در تاریخ هجوم مغول و چنگیز را خوانده باشید . شایدم خواندید و نتوانستید تصور کنید چه اتفاق دردناکی بوده! شاید نتوانستید اما دور نیست که به عینه ببینید . برای درک آن ویرانی میتوانید ساعتی در شهر بگردید و رد پای چنگیز و مغول را در جای جای این شهر به عینه ببینید .
از کدام بگویم ؟
- ویرانی دیوار تازه ساخت ممد استا که ماهانه حقوقش کمتر از نان روزش است ؟
- تخریب کرکره تازه نصب جعفر مکانیک ! که برای نون در آوردنش تا سینه در روغن فرو میرود ؟
- اسپری نویسی سنگ فرش تازه فرش شده احبر آپاراتی که پول بنا نداشت ده روز خودش کار کرد و پدرش در آمد ؟
- پوستر پوشانی سیمانکاری تازه حسن تاکسی که هم صبح تاکسی میراند و هم شب در تاکسی میخوابد به امید قرصی نان !؟
- یا اسپری نقاشی سنگ و کوه خدا که از دست این بنده طبیعت کُش عاصی و عصبی هست . از کدام بگویم ؟ از کدامیک بگویم ؟ از نفرتی که در دل مردم کاشتند یا از مظلو نمایی کاندیدای کهنه کار ؟ یا داوطلب عجول که دوست دارد حتی پشت کت من پوستر بچسباند؟ از کدام ؟ از اون دیدگاه فمنیستی آن کاندیدای ناشی که زنان شهر و روستا را امیدواهی میدهد ؟ از کدام بگویم از دوان دوان دویدن های کهنه کاران یا شتابزده بودن جوانان خوش مرام ؟
از ویرانی تنها منظر زیبایی این شهر در جاده تبریز و زنجان که جمعه ها محل گذر و سیاحت مردم بد بخت این شهر بود یا از جدول های تازه رنگ شده ای که در گرفتاری و درد کرونا تنها منظر زیبایی بود که از قاب شیشه ای خودرو میشد دید و لذت برد که به پوستر پوشانی دفن شده است ؟! از کدام ؟
از کاندیداهای تُرد و شکستنی یا از کهنه کاران زیرک و یقه بسته ای که امروز دولا که نه سه لا میشوند برایت ؟
اینها آرام و متین نیامدند نه نه اشتباه نکن ! هجوم آوردند .... وار از پایتخت از شهرهای بزرگ و پیوستند قشون وار از شهر به هم برای (عمران شهر ) و بخاطر( توسعه شهر ). یعنی برای خاطر من و تو ! ( فعلا همین قدر بپذیر)
- نمایندگان اداوار قبلِ شورای شهر و نمایندگان دوران مکرر مجلس شورای اسلامی و داوطلبان جدیدی که شیفته خدمت و خدمتگزاری اند آمدند اما با تیشه و دشنه و پمپ رنگ و گاری پوستر ! هنوز نرسیده ... نه تابلویی ماند و نه جدول کانیویی نه دری و نه دیواری ! شهر را با خدمات ارزنده شان پوستر پوش کردند تا جایی که روی تابلو های مسیر یاب هم تو به او رهنون میشوی نه به خانه و خیابان خودت !! دنیایی تازه خلق کردند . اینها همانهایی هستند که در سخنرانی هایشان باد در گلو انداخته از شهر الکترونیکی سخن میگویند . حرفی که صمد به آن میخندد و ممد به آن پوزخند میزند و بز آب دهن ... گاو لکد میزند ! حرافانی که نه در حرف بلکه در عمل شهر را آب کشیدند !
چه خبر است ؟ با ایل و طایفه امده اید ! چی شده بعد از سالها دوری از شهر خود احساس تعلق کرده اید ؟ دلتان سوخته به مردمنجیب شهر ؟ یا نه بازنشسته شدید یا بیکار و ... بهتون برنخورد اگر چندین ساله هی بامرامید با ما .
به دل نگیریدفورا.... قصد من شوخی بود .
کدام خدمت بالاتر از این از شما بر می آمد که ما را از نعمت حضورتات معاف میکردید از تخریب شهرمان دست بر میداشتید ؟! دوان دوان در روستاها میگردید و در پس کوچه های شهر میچرخید و می پرسید که مشکل مان چیست ؟! و وقیحانه لیست میکنید ؟ که چه کنید ؟!
وای که من نمیدانستم چقدر خوشبختم !! نمیدانستم این همه آدم با فرهنگ و با شعور حامی من بوده اند ! چه بافرهنگ و دلسوزید ! اشکم در نیاد از فرط خوشبختی !
حرف دارم بسیار زیاد با آنانی که قبلا بودند اما بود و نبودشان برای من شهروند تره خرد نکرد. اثر نداشت که هیچ باعث شرمم هم بود . حرف دارم با آنانی که بازنشسته که شدند هوس کردند بر من منت بزارند و بیایند و از من نمایندگی کنند !
حرف دارم با آنانی که به طمع هایی آمدند و پا روی شانه من بگذارند و خود را بالا بکشند ! جقدر وقیحانه به من خندیدند .
خوشا به حال آنانی که در این سیاه بازار آشفته تایید نشدند و البته ناخواسته در ویران کردن شهر هم سهیم نگشتند . چه بسیار خوش شانس بوده اند . من ممنون آنانم که تایید نشدند . سپاسگزارشانم که نیامدند و شهرم را تخریب نکردند .
چه شده است مدعیان آباد کردن شهر به درو دیوار اماکن خصوصی هم رحم نکردند ؟! کی اجازه داده از دیوار مردم بالا بروند ؟ دیگر کجا امن ماند ؟
چه شده است در تایید صلاحیت ها اینقدر شل شدید که ویرانگر شهر هم تایید صلاحیت گرفت ؟
حال جناب فرماندار آقای دکتر مشایخی از حضورتان درخواستی داریم .
- اولا اجازه ندید شهردار به هزینه من بدبخت پاکسازی کند . من نوسازی ندادم هزینه تخریب چی ها را بپردازم .
- ثانیا کاندیداها را دعوت کنید از کهنه و قدیمی تا نو و نوارش کارتک بدید دستشان خودشان پاک کنند جه منتخب باشد جه غیر منتخب باشد .
ثالثا لطفا هزینه تخریب بگیرید و به حسابشان المانی در شهر بسازید بنام مخربان انتخابات و اسامیشان را در زیر المان حک کنید تا باشد به یادها بمانند .
تبلیغات آدابی دارد ... رفتار اجتماعی درست الگوبی دارد . شهر ما بی امان به ویرانی میتازد . روزهای آخر ترس آن دارم که در هر گذری پشت پیراهن و کتمان پوستر بزنند .
من از رای دادن به شورای شهر و نمایندگان مجلس منصرف شدم . شما رای بدید .