کد خبر: ۵۳۳۸۳
۲۰۴۸ بازدید
۲۴ دیدگاه (۲۱ تایید شده)

دوستان ((پنجشنبه نشین سیاست)) طریقت بحث و مهمان نوازی این نیست با آبروی سیاست بازی نکنید

۱۳۹۴/۱۰/۱۱
۱۶:۳۷

                                                                                  بسمه تعالی 
                               ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم       از بد حادثه اینجا به قرار آمده ایم 

اینجا صدای تیک تاک ساعت انتخابات ؛صدای آونگ ساعتی که خفتگان و مردگان این دیار را بیدار می کند . از خرد و کلان کباده سیاست کشیده ؛پا به عرصه وجود نهاده و به صدای خوش این آونگ گوش جان نه ؛ سر جان می دهند آری اینجا میانه شهر سیاست زده ایست که رمه چموشش فقط با صدای این ساعت اجماع می شود .
حال بازار این انتخاب نستوه که گرم می شود همه و همه میدان داری  انتخاب را می کنند و خود را دایه دار میدان سیاست طی چندین سال گذشته دانسته و از بطن مادر سیاست تا نوه و نتیجه اش خود را سهیم می دانند .
ماهم که صم و بکم عرصه این روزهای سیاست بوده ایم ؛ فعلمان سکوت  ولی دلی آکنده از حرفهای داشتیم که مادر تقدیر فقط راهمان را به نخلستان های کوفه و چاه مقتدایمان علی (ع) هدایت می کرد . دلم می خواست همت اربعین حسینی (ع) را داشتم و پا برهنه طریقت نجف را دوباره می پیمودم ولی اینبار نه به قصد زیارت بلکه  به قصد بوسیدن تمام سنگهای آن چاهی که نوای مقتدایم درآن طنین انداز بود.
در بدر کوچه های سیاست به دعوت یکی از رفیقان در خانه(( پنجشنبه نشین های سیاست)) را کوفتم همان که کنارش پارچه فروشی دارد ؛ در باز شد و جوانی خوش رو استقبالم کرد و پذیرایم شد .فضا همان فضای بود که همیشه تنفسش کل ریه هایم را جلا می داد میدان پرسش و پاسخ بود.
اما پرسش و پاسخ های که بیشتر مطالعه ای پشتوانه نداشت شاید حالا بهتر فهمیدم که چرا بیشتر مسئولین فقط دوست دارن به خبرنگاران پاسخگو باشند چون طرف حداقل در تمام زد و خورد های سیاسی شهر حضور دارد و می فهمد یک من ماست چقدر کره می دهد و هی نمی گوید ولی گفت و علی گفت بلکه برپایه مستندات لب به سخن می گشاید .
 عده ای را دیده ام که دندان تیز کرده بودند تا بدرند میانداران عرصه انتخاب را وحال انکه درد و درمان پی طیب گشتن ندارد و مریض باید دفتر چه بدست پی درمان بگردد . گفتند و شنیدیم درجه تبمان شد هزار آخر انصاف نصف دین است و ندانسته قاضی شدن نامردیست ؛سعه صدر نماینده حاضر مرا یاد سخنی از فرماندار حاضر انداخت که فلانی پدر صعه صدر را در آوردی. فقط توهین بود ؛تخریب و سناریوی که نویسندگانی از قبل کارگردانیش کرده بودند دبیر جلسه که  برگفته مخالفان صحه می گذاشت و بی انحصار زمانی عقاید مخالفانه اش را بر جمع تلقین می داد. سوال کنندگان نیز گزینشی بودند آقای دبیر انگار بافتنی می باخت یکی رو دوتا زیر اسم ها را می نگریست و هرکس باب میلشان بود انتخاب می کردند به نحوه ای که یکی از حضار ثابت جلسه که همراه دیرینشان بود معترض این حرکت شد یعنی انگار سناریو نویس ضریب خطا در نظر نگرفته بود .
انگار قانع شدنی در کار نبود کارزار جنگ با عرصه انتخاب اشتباه افتاده بود و هرکس می آمد می زد ((اوخ ویران گیدر نی ویران گلیر))  بیشتر سوالات حتی بوی تمسخر هم می داد و پرازیت های داخل جلسه که همه اش توهین و الفاظی دور از شان نماینده حاضر در جلسه بود.
بمب سکوت گلویم را می درید وقتی که میدان دار جلسه که حاصل بارش های نم نم افراد جلسه بدل به بهمنی توفنده شده بود و لب به سخن گشود.
 انحصار مقتدای جلسه که تعیین خط هم می کرد حتی برای نماینده حاضر ؛ طللوع گرفت همه 3 دقیقه وقت سوال داشتند آنهم نه هرکس گزینه اشی بود ولی برای او  محدودیت زمانی نداشتند ؛حال اگر سخن شیرین بود دل آرام می گرفت و اعتراضی نداشتم ؛ ولی تراوشات افکار 50 ساله بایگانی شده در ذهن فرسوده او آزار دهنده بود افکاری که اگر فکر بود تا اکنون انزواری یه اتاق سه در چهار را انتخاب نمی کرد بلکه درهای روشنایی را به وسعت شهر میانه می گشود. افکاری  که تاریخ انقضایش به وسعت تعداد رای های عرصه انتخابات او بود .از انحصار داد میزد ولی انگار یادش رفته بود که خود موج این انحصار بوده و هست والان هم اگر کاری می کند رفع عذاب وجدان است ولا غیر . اگر به حقانیت  بیانش ایمان داشت تمام انحصارهای ادوار زندگیش را  در نطفه خفه می کردند پس خود او نیز محکوم به محافظه کاریست  انگار یادش نبود خودش نیز از نسل همان ریش سفیدان خفته تاریخ میانه است .
وحال عذاب آور ترین قسمت بحث زمانی بود که حاصل پرسش ها را جمع بندی می کرد کاملا تک رایانه و دیکتاتور مابانه هدفی جز تخریب نبود و حرفهایی که فقط تحمیل افکار به شخص مقابل بود بجای شفاف سازی چیزی نبود جز تشعشع برگهای زرین خیانتی که خود او هم پای آن را امضا زده بود و مرتبا خود را شاهد بر حق آن جریانات ندا می داد از انحصار هاشمی ها داد می زد و حال آن که شما بودید و ایشان 20 سال بر تخت قدرت تکیه زده بود .
طوری که حتی موقع نگارش قلمم هم تمایلی به ذکر خاطرات تلخ تاریخ سوخته میانه در عرصه سیاست نداشت و نام این آقایان عذابش میداد 
آشفته برخواستم و زحمت 10 دقیقه فرصتم را به قلم میدهم که او بیان کند  چون زبان قاصرم یارای بیان نداشت.
 و حال چند توصیه دوستانه :
1.برای ساختن بنایی ماندگار اولا زیر ساختی درست و اساسی لازم است برای بحث و به جنجال کشیدن اشخاص اطلاعاتی دقیق از تمام پروژه ها و شنیدن سخنان کارشناسان امری الزامی هست بسیاری از سوالات شما این بود که هیچ اطلاعاتی راجب آن طرح پروژه نبود و حتی در بیشتر موارد از مسایل روتین شهر نیز اطلاع نداشتید حقیر در بیشتر جلسات فرمانداری حضور دارم و بر برخورد نمایندگان و مسئولین امر واقف هستم و در مقابل جواب کارشناسان و مسئولین امر دیگر را می شنوم و بعد قضاوت می کنم گاها تحقیق و تفحص را نیز ضمیمه کار می کنم در جلسه شما شخص چنان بر شنیده ها قضاوت می کرد که انگار از بطن مادر متخصص امر بوده حال انکه سخنش مبنای  نداشت.
2. شمشیر از رو بستن شما برای جنگ با مهمانان جلسه البته فکر می کنم مهمان شب گذشته شما کاملا برنامه ریزی شده دعوت شده بود چون متن ها آماده؛ توهین ها برنامه ریزی شده ؛و بازار تخریب بسیار گرم بود  باعث می شود آبروی سیاست میانه برود و فرهنگ جواب گویی در نطفه خفه شود ما طلب کار کسی نیستیم بلکه دوس داریم هادی راه باشیم و انتخاب کننده مردم هستند 
3.  ادبیات و لحن برخورد شما با نماینده حاضر در جلسه گاها از حیطه ادب و احترام خارج می شد و انگار با مشتریان پارچه فروشی صحبت می کنید  تا نماینده ای با پشتوانه 45000 رای پس بهتر بود به عنوان میزبان که انتظار از جنابتان بسیار از دیگران هست فقط 3 دقیقه قانونی تان را پر و بیشتر شنونده بودید  و از عامل بودنتان بر این جلسه لذت می بردید نه اینکه وقت مردم را با بحث های دو طرفه ای که حاصلش جدالی بی پایان و یاداوری تاریخ سیاه خودتان و دوستانتان بود تلف نمی کردید .
4. انحصار ؛ حصاری است که شما از افکار کهنه تان دور خود کشیده اید نه مددی نه هاشمی و...هر وقت از حصار تن رها شدید به ملکوت اعلای خواهید پیوست و موج موج عاشق و دلداده خواهید داشت از جنس دردی که احساس کرده اید ولی انحصار درون جلسه شما داد می زد. فضا به جوانان بدهید افکار شما بایگانی شده در انتهای قفسهای بایگانی میانه . 
5. سخن اخر اینکه ادب شرط عقل است حقیر نماینده یک خبرگزاری و حضور در یک جلسه با مبنای سیاسی را از ملزومات خود می دانستم و سوای این مباحث مهمان جنابتان بودم مکررا پرسشتان مبنی بر اینکه شما با چه کسی اماده یا برای چه آمده اید فقط به خاطر این که با نظراتتان مخالف بودم در شان یک میزبان نبود من رفتم و شما را با افکارتان در یک اتاق سه در چهار با میز و صندلی و آشپزخانه تان تنها می گذارم 
تاریخ میانه شما و من را در پستوی بایگانیش ؛بایگانی و پرونده مان را اول به قضاوت باری تعالی بعد به قضاوت مردمی آگاه به وسعت میانه تقدیم می کند 
                                                                                                 من الله توفیق امین کریم پور
 

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۹۴/۱۰/۱۳ ۱۶:۱۲

نوکرم سنه

۹۴/۱۰/۱۳ ۱۳:۳۰

آفرین هزاران آفرین بربزرگمردسیاست میانه

۹۴/۱۰/۱۳ ۱۰:۲۲

وقتی خبر جلسه مذکور را شنیدم خوشحال شدم و وقتی حبر حضور نماینده در این جمع را شنیدم خوشحالتر 

به رغم تمام کاستی های شهرمان عده ای ÷ا به عرصه سوال از مسئولین گذاشته اند تا بیت اول  شعر توسعه یعنی" مردم ÷رسشگر"را سروده اند و نماینده شهرمان نیز این جمع را محترم شمرده و بیت دوم"مسئولین ÷اسخگو" را زمزمه کرد  چرا که در نظام مقدس جمهوری اسلامی هیچ کسی غیر ÷اسخگو نیست 

مردم برسشگر و مسئولین باسخ گو

 

هر حرکت نوی کاستی بسیار خواهد داشت هم از طرف سوال کننده و هم از طرف جواب دهنده 

بس بیاییم در تکمیل این حرکت مقدس هم قدم شویم 

از دستندر کاران این حرکت میمون تشکر میکنم  و دست همکاری به سوی آنها دراز میکنم تا در هرچه بربارتر شدن سوالات  و به چالش کشیدن مسئولین  قدمی با افتخار در کنارتان بردارم 

سباس ، سباس 

۹۴/۱۰/۱۳ ۱۰:۱۰

تحقق اقتصاد بدون نفت و یا اقتصاد ÷وبا  با اقتصاد مبتنی بر مالیات محقق میشود نگو غلطه که کلی کارشناس جهانی روش  توافق دارن

اعتراض نماینده به روشهای مالیاتی میانه بوده که با کمترین اغماض و بیشترین سختگیری های ممکن توسط دارایی میانه انجام میشه 

در صورتی که در قانون دست گیرندگان مالیات بازه و با هزار تبصره میشود مالیات را سبکتر کرد و این روند در میانه برعکس بوده و کسی تا کنون لب به اعتراض نگشوده است 

ولی نماینده شما در ÷ی اعتراض اکسر تولید کنندگان و تاجران میانه به این موضوع معترض بوده و در راستای حل آن چندین جلسه با مسئولین استانی و منطقه ای برگذار کرده اند 

منتقد آگاه و منصب باشیم 

۹۴/۱۰/۱۲ ۱۸:۱۷

باید بپذیریم که اگر دست را توی جیبمان می گذاریم و صدای انتقاد سر می دهیم بدون آنکه گامی جهت توسعه و مشارکت عمومی برداریم همه را مقصر دانسته و انتظار حل تمامی امور بدست نماينده را داریم کمال بی انصافی است ، انتقاد زمانی سازنده خواهد بود ، عادلانه ، مستدل و گره گشا باشد.. چرا اینگونه تصور می شود همه کارها را نماينده باید انجام دهد. پس پسندیده تر آن است دوستان با انتقاد سازنده و ارائه راهکار به ایجاد یک همدلی همگانی کمک کنند تا حداقل نتیجه ای از این همه وقت و هزینه صرف می شود حاصل گردد . انتقاد کنیم نه انتقام بگیریم ، راهکار عملی و قابل اجرا پیشنهاد کنیم و اگر هم اعتقادی به این امر نداریم و یا حس وطن دوستی ما کم رنگ است از تخریب اذهان و ایجاد تفرقه دوری کنیم 

۹۴/۱۰/۱۲ ۱۵:۲۲

از توجه و برداشت شخصی شما ممنونم

گاهی جابجایی الفاظ یادگاری می شود از ما برای توجه شما 

در ضمن من خورشید را به شما نشان داده ام سر انگشتم مانده و دوس ندارید جلوتر بروید

۹۴/۱۰/۱۲ ۱۵:۱۳

ممنونم داداش گلم احسنت به سعه صدر بالایی شما

من از جمعی که خود رو منتقد می دونه انتقاد پذیر بودن رو انتظار دارم

۹۴/۱۰/۱۲ ۱۱:۵۹

با سلام به نظر اینجانب برپایی چنین جلسات و پرسش و پاسخ از مسولین کم کار و به چالش کشیدن آنان حرکت خوبی است خصوصا مسولینی که عوام فریبی کرده و با مردم صادق نیستند. ای کاش فرهنگ نقد و انتقاد سازنده در شهرمان نهادینه شود. و برخیها متوجه شوند که مردم پیگیر مطالبات خود بوده و انتظار خدمت بدون منت را دارند و ...

۹۴/۱۰/۱۲ ۱۱:۴۷

برادر عزیزم سخن شما را می فهم شما یک خبرنگار هستید در حرفه خبرنگاری از این بد اخلاقی با خبرنگارن زیاد می شود شما عزیزان که تجربه ای در این حرفه دارید باید باعث شوید این نوع جلسات بدون ایراد و مشکل برگزار شود انشالله در برنامه های بعدی از حضور شما استفاده های زیادی بکنیم هدف حل مشکلات و پیشرفت منطقه می باشد در خصومت شخصی دوست عزیز 

۹۴/۱۰/۱۲ ۱۰:۱۰

با استناد به کدام منبع نشان میانه را گله ی گوسفند می دانید؟ چموش بودن این رمه را هم از نگاه کردن به تصویر همان کلید دریافته اید؟ حتی وجوذ تصویر رمه ی گوسفند بر روی کلیدی نمادین، جمله ی موهن جنابعالی را توجیه نمی کند.

در ضمن، علاوه بر غلط هایی املائی و نگارشی پرشمار، شعر حافظ را هم اشتباه نوشته اید. 

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم   از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم

قرار را از کجا آورده اید؟ 

۹۴/۱۰/۱۲ ۰۳:۰۷

سلام عرض میکنم خدمت آقای کریمپور عزیز بنده هم کمی ناراحت شدم ولی باید صبر میکردین این برنامه تازه شروع شده تا بیاید و در میانه جایش بیفتد طول خواهد کشید امیدوارم ناراحت نشده باشین بازم تشریف بیارین تشریف فرمایی شما باعث خوشحالی من میشیم.....موفق باشین

۹۴/۱۰/۱۲ ۰۰:۰۶

افتخار میکنم که استادی بزرگ متنم را خوانده و این سعادت مرا بس است

این شیرین ترین 17 ای بود که در زندگیم تجربه کردم

کاش قابل شاگردیتان بوده ام

۹۴/۱۰/۱۱ ۲۲:۲۰

می توانم ادعا کنم اکثر نوشته های دست به قلمان میانه را می خوانم و برخی نقد ها را حضوری یا غیر حضوری خدمتشان می گویم -و نیز نقد هایشان بر برخی مطالب دست و پا شکسته خودم با جان و دل می پذیرم -نوشته های کریم پور هم از این قاعده مستثنی نیست . و اینکه ما به این گونه نوشته های تحلیلی و نقد گونه البته برای اتفاق های مهم نیاز مندیم . این از نوشته های حرفه ای امین کریم پور است با اعلام اینکه انتقادات زیادی بر آن وارد است و سو گیری حرفه ای نویسنده بر آن سایه افکنده به همان کسوت معلم تحقیق و پژوهش نمره 17 نمره این گزارش میدانی انتقادی و تحلیلی است و اینکه تو می توانی ...

۹۴/۱۰/۱۱ ۲۱:۵۵

برادر گرام نمیدانم نمیگرید چه می گویم یا مقاومت می کنید طرز برخورد و ادبیات جلسه صحیح نبود علت رفتن را هم باز مبگوییم صاحب منزل راضی به بقا نبود و ما رفتیم

۹۴/۱۰/۱۱ ۲۰:۳۲

من هم در آن جلسه حضور داشتم

واقعا رفتار آقای بهمنی به عنوان یک میزبان بسیار زننده بود

جلسه روال عادی خود را داشت که با زیاده خواهی و بزرگ بینی آقای بهمنی به نتیجه نرسید

ایشان هم به عنوان یک عضو آن جلسه باید مثل بقیه در 3 دقیقه سوال خود را مطرح می کردند نه اینکه حرفهای خودشان را به خرد بقیه بدهند و بی ادبانه با نماینده یک شهرستان صحبت می کردند

۹۴/۱۰/۱۱ ۱۹:۴۴

جناب آقای کریمپور عزیز این یک برنامه نو و تازه ای است که در شهر ما دارد اجرا می شود شما بجای رفتند از مجلس بهتر بود می ماندید آخر جلسه پیشنهادات خود را به مجریان برنامه می دادید تا باعث بهتر برگزارشدن برنامه های بعدی بشوید باید از هر ایده و فکر نو استقبال نمود و با حل مشکلات آن باعث موفقعیت ان شد.

 تفاوت فکر و پول: تفاوت سکه و ايده در اين است که اگر من يک سکه و شما نيز يک سکه داشته باشيد و سکه هايمان را با هم جابجا کنيم، باز هر کدام از ما يک سکه خواهيم داشت. اما اگر شما يک ايده و من يک ايده داشته باشم و آنها را با هم مبادله کنيم، هر کدام داراي دو ايده خواهيم بود. جهان و محيط اطرافمان در حال تغيير است. در چنين شرايطي هيچ چيز خطرناکتر از دل بستن به کاميابيهاي ديروز نيست! بيشتر از توجه به سكه هاي ديگران، به ايده ها و افكارشان توجه كن. الوين تافلر  

۹۴/۱۰/۱۱ ۱۹:۳۶

دوست عزیز آقای رشیدی در بحث خبرنگاری بارها و بارها ما امتحان خود پس داده ایم سپر بسیاری تهمت ها بوده ولی در آزمون افکار مردم سربلند بوده ایم

بحث من در این متن کلیات جلسه و نگریستن با دید سوم شخص بود

بعضی از شبهاتتان را قبول دارم ولی در کلیات شما را به تحقیق و تفحص بیشتر دعوت می کنم چون تازه به عرصه رسانه پا گذاشتید حقیقت من باعث آقای دکتر اصلا کاری ندارم با جلسه و نحوه آن و مدیریتش بشدت در تناقض هستم

۹۴/۱۰/۱۱ ۱۹:۲۹

دوست عزیزم یکم اطلاعاتتون رو ببرن بالا مشکل حل میشه رو کلید میانه عکس رمه گوسفند هست منظورم من همان نشان میانه است وگرنه قصد توهین یا جسارتی نداشتم

۹۴/۱۰/۱۱ ۱۸:۵۴

با سلام و تشکر از جناب اقای کریم پور

همیشه یک خبرنگار باید در جستجوی واقعیات و انعکاس عادلانه و کامل مسائل و رخدادها باشد، خبر‌نگاران وظیفه شناس از هر رسانه‌ای که باشند باید تلاش کنند با صداقت در خدمت عموم باشند،خبر‌نگاران باید در جمع آوری، انعکاس و تفسیر اطلاعات و وقایع راستگو، عادل و شجاع باشند،از تبادل آزاد دیدگاه‌ها، حتی دیدگاه‌های مخالف حمایت کنند،صدای آن‌هایی را منعکس کنند که صدایشان شنیده نمی‌شود،خبرنگاران باید خود را از هرگونه وابستگی دور کنند و تنها به حقوق عمومی توجه داشته باشند،مردم را بایدتشویق کنند تا خواسته های خود از رسانه های خبری مطرح کنند و به گوش مسئولان برسانند،واز توهین نمودن به مردم پرهیز نمایند چون سرمایه اصلی همین مردم می باشند،دوست عزیز اکثرا سوالات سوالاتی بودند که یک عمر است در ذهن مردم می باشند ولی متاسفانه بازهم جواب منطقی داده نشد جناب آقای کریمپور نماینده ای که نداند مسئول روابط عمومی اش چه کسی است و از همراهان خود بپرسد دیگر چه باید بگوئیم یا در مورد مدرک دکترا خود بگوئید مدرک من را وزارت علوم تائید نکرده است ولی وزارت کشور اجازه داده که از عنوان دکتر استفاده کنم باز چه بگوئیم یا نماینده ای که خود عضو کمسیون اقتصاد مجلس می باشد در زمان تصویب بودجه به دولت اجازه می دهد که در آمدهای مالیاتی جایگزین درآمدهای نفتی باشد و چند درصد از در آمدهای دولت از طریق مالیات باشد آن زمان فکر نمی کرد که به مردم فشار می آید حالا دارد به سیاست های مالیاتی اعتراض می کند و هزاران سوالات دیگر که همیشه بی پاسخ مانده است جناب کریمپور وظیفه شما به عنوان یک خبرنگار جمع بندی سوالات و پرسیدن آن با روش حرفه ای خبرنگاری از آقایان تا شاید جواب منطقی به سوالات داده شود .

۹۴/۱۰/۱۱ ۱۷:۳۳

نجوروووووورسن امین اقا.

۹۴/۱۰/۱۱ ۱۷:۱۵

از بی حرمتی ها گلایه دارید ولی مردم شهری را رمه خطاب می کنید. صفت چموش هم به ایشان می دهید. یا معنی رمه و چموش را نمی دانید که در این صورت نباید از آن ها استفاده می کردید و یا به معنایشان واقفید و با آگاهی تمام، مردم نجیب و پر افتخار میانه را رمه چموش می دانید. 

اخبار روز