صبح جمعه 24 خرداد با اکیپ رای گیری جهت اخذ رای بطرف بسیط از روستاهای بخش کندوان راه افتادیم و تا روستای آرموداق با مینی بوس رفتیم ولی از آرموداق به طرف بسیط جاده طوری نبود که ادامه دهیم و بناچار با یک نیسان دو کابین پیکاپ ادامه دادیم تا به روستا رسیدیم .
اندک اهالی آنجا اول با تندی به ما گفتند که برای چه آمده اید ؟ ما با شما کاری نداریم ؟ ما رای نمی دهیم . بر گردید......و وقتی گفتیم که مهمان شماهستیم مارا به خانه دعوت کردند و با احترام از ما پذیرایی نمودند و آرام آرام درد دل ها شروع شد که: فقط در انتخابات ما را یاد می کنند و به ما قول برق رسانی به روستا را می دهند ، کافیه یک شب بمانید تا تاریکی را حس نمایید ،(بدون یخچال بودن که دیگر جای خود دارد) و وقتی که ما آنها را دلداری و امید میدادیم که انشاءا... حتما برق به روستا می آید ،پیرمرد که چشمانش حکایت از دردی پنهان و دهها ساله در دلش داشت گفت که در انتخابات مجلس شورای اسلامی کاغذی به ما نشان دادند که بودجه برق رسانی به روستا را نشان میدادو ما خوشحال از این خبر تا امروز منتطر سیم برق مانده ایم ولی ........
ما نمی دانیم حل مشکل برق رسانی این روستا چگونه است .و از اولویت بندی و بودجه موجود روستاها برای برق رسانی نیز اطلاع دقیقی نداریم و میدانیم که چندین بسیط دیگر نیزداریم.ولی این را میدانیم که بهره مندی از نعمت برق حق تک تک مردم این مملکت می باشدو از مسئولین مربوطه می خواهیم برای برق رسانی به روستاها مسئله توجیه اقتصادی را کنار بگذارند و باور کنند که دعای مردم چنین روستاهایی است که مشکلات بزرگتر منطقه و مملکت را حل می کند.
خاطره محمد ابراهیمی از روز انتخابات 24 خرداد