با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی فرصت بیشتری برای طرح مطالبات و معضلات عمومی چه از جانب عموم مردم و رای دهندگان و چه از سوی نامزدهای انتخاباتی که سودای رقابت برای تصاحب کرسی های مجلس را دارند فراهم می شود. یکی از موضوعات جذاب که توجه بیشتری را جلب می کند بحران بیکاری است که معمولا داوطلبان از آن بهره می گیرند و با قول افزایش فرصت های شغلی، برای جذب بیشتر آرا تلاش می کنند.
به عنوان یکی از مخاطبان سایت صدای میانه که امکان ارزشمندی برای طرح اخبار، مطالب دیدگاه ها و نظرات همشهریان را ایجاد کرده است قصد دارم در این مطلب، در حد یک مخاطب عام به طرح و تعریف برخی مفاهیم همچون اشتغال، تورم و تولید که نقش پررنگی در کیفیت زندگی ما دارند بپردازم و امیدوارم ضمن بررسی ارتباط و پیچیدگی آنها، این مطلب فرصت گفتگویی برای هم اندیشی بیشتری باشد که به توسعه درک مشترک از مشکلاتی که گریبانگیر جامعه است کمک نماید. بنابراین هر گونه نظر و کمک به تصحیح و تکمیل تعاریف موجب امتنان خواهد بود.
برای درک بهتر ارتباط تولید و تورم، انبوهی از مطالب تخصصی با یک جستجوی ساده اینترنتی در دسترس است، اما صرف نظر از مسائل مفصل و به صورت ساده و خلاصه می توان گفت اصولا افزایش تولید یکی از مهمترین اهرم های افزایش ارزش پول ملی است که می تواند باعث مهار تورم و افزایش قدرت خرید وجه رایج کشور گردد. از سوی دیگر رونق تولید، اصولا همراه با افزایش فرصت های شغلی خواهد بود. اما آیا افزایش فرصت های شغلی هم می تواند باعث بهبود و رونق تولید شود؟
آیا در تلاش برای افزایش فرصت های شغلی به لزوم مولد بودن آن ها نیز توجه می شود؟
فرصت های شغلی ایجاد شده محل خلق ارزش می شوند یا با هر فرصت شغلی جدید هزینه های حقوق نفر جدید نیز به هزینه های جاری اضافه می شود؟
اصولا برای پرداخت حقوق نفراتی که در فرصت های جدید شغلی استخدام می شوند چه منابع مالی در نظر گرفته می شود؟
آیا کار نفرات جدید می تواند برای سازمان به قدری سودده باشد که هم منبع پرداخت حقوق کارگر شود و هم محل درآمد برای سازمان؟
اگر کار نفرات جدید منجر به تولید و خلق ارزش نشود، هزینه های افزایش یافته تا چه حد می تواند منجر به تورم شود؟
آیا فرصت های شغلی، فرصت های کار و خلق ارزش اند یا فرصت های دریافت مزد و حقوق از بیت المال؟
به نظر در پاسخ به پرسش هایی از این قبیل لازم است نگاهی به تعریف و مفهوم کار، شغل و خلق ارزش داشته باشیم. ما انسان ها برای گذران زندگی به درآمد نیاز داریم و برای کسب درآمد به شغل.
مرکز آمار ایران، در سامانه ملی تعاریف و مفاهیم آماری، ((کار)) را چنین تعریف کرده است:
هر فعالیت اقتصادی فکری یا بدنی است که به منظور کسب درآمد (نقدی یا غیرنقدی) صورت پذیرد و هدف آن تولید کالا یا ارائه خدمت است.
سازمان بین المللی کار (ILO) نیز کار و شغل را چنین تعریف کرده است:
هر فعالیتی که توسط هر فردی با هر سن و هر نوع جنسیت با هدف تولید کالا یا ارائه خدمت انجام شده و خودش یا دیگران از آن بهره مند شوند کار محسوب می شود.
شغل مجموعه از وظایف و فعالیت هاست که بر عهده یک فرد قرار می گیرد تا آن را برای یک واحد اقتصادی انجام دهد.
آنچه در این تعاریف بر آن تاکید شده است مسئله فعالیت و واحد اقتصادی و نیز تولید کالا یا ارائه خدمت است. در واقع فرد برای گذران زندگی و کسب درآمد، از طریق فعالیت های فکری یا بدنی نسبت به تولید کالا یا ارائه خدمت اقدام می کند و در ازای اختصاص وقت و انرژی خود مزد دریافت می کند. شغل همین رابطه شکل گرفته بین فرد کارگر یا مستخدم و نفر مقابل به عنوان کارفرما یا استخدام کننده است که هر دو آنها از این رابطه از طریق برآورده کردن نیاز خود منتفع می شوند. یکی نیروی کار برای خلق ارزش (کالا یا خدمات) بدست آورده و دیگری پول و درآمد رسیده است.
حال با توجه به تعاریف بالا نگاهی بیاندازیم به تلاش هایی که برای اشتغالزایی و رفع بحران بیکاری در سطح شهرستان صورت می گیرد. به نظر می رسد اگر فرصت های شغلی که وعده داده می شوند اگر از طریق جذب سرمایه و ایجاد بنگاه های اقتصادی سودده باشند می توانند ضمن بهره برداری از منابع انسانی منظقه و ایجاد شغل و درآمد برای آنها موجب رونق تولید شوند که رونق تولید نیز در سطح ملی همراه با افزایش ارزش پولی و کاهش تورم خواهد بود. اما در صورتی که اشتغالزایی به تلاش در جهت وارد کردن نفرات بیشتر به سازمان ها و بنگاه های دولتی بدون توجه به کاری که می تواند از سمت مستخدم و کارگر ارائه شود باشد تنها به معنای بالا بردن هزینه های دولت و بیشتر کردن حقوق بگیر ها و ضررده کردن واحد های تولیدی دولتی خواهد بود و این نیز به معنای افت ارزش پول ملی و افزایش تورم خواهد بود.
در واقع اشتغالزایی که در آن ارزش آفرینی پایدار وجود نداشته باشد تنها محل فرصت طلبی و سهم خواهی هایی خواهد شد که تمام کشور را متضرر می کند.
در تهیه این مطلب از درس ها و مطالب معلم عزیزم محمدرضا شعبانعلی، ارائه شده در سایت متمم استفاده شده است.