با نزدیک شدن به اسفند 94 دوباره مشتاقان خدمتکمر همت بسته وارد کارزار انتخاباتی می شوند. فضای شبکه های اجتماعی و گروه های تلگرامی بی شمار که با مشتری های ثابت معین نشان از گرمی تنور انتخابات دارند. در هر گروه هر کاندیدای احتمالی و ستاد و نیمه ستادی نماینده هایی دارند که بعضا چنان عرق هواداری دارند که نمی توانند باور کنند عضوی از گروه بی طرف باشد و به قول معروف به دنبال انتخاب اصلح. عده ای نیز سکوت گزیده به انتظار نشسته اند تا ببینند وزنه ی صلاحیت کدام کاندیدا سنگینی خواهد کرد تا دست بیعت هرز نکنند و چه کار سختی است بیعت قبل از انتخابات. بنده نیز بسیار مشتاقم تا قبل از انتخابات بدانم با چه کسی بیعت باید کرد.
با نگاه به بحث های جاری در گروه های اجتماعی در ابتدا چنین برداشت می شود که هیچ یک از کاندیدا های داوطلب و احتمالی شایستگی لازم را ندارند، چرا که کسی نیست که از تیغ تیز نقد اعضا در امان باشد و گاها کار از نقد گذشته، به تخریب و بعضا هم به رسوایی می کشد. اما چه چیز فضا را این گونه بی رحم کرده که خادمان ملت و داوطلبان نمایندگی شهرکه در هر حال دو نفر از میان آنها رهسپار بهارستان خواهند شد، اینگونه بی رحمانه هدف حملات قرار می گیرند؟
پیشرفت تکنولوژی و افزایش امکان های ارتباط جمعی و اجتماعی به موازات رشد مدنی جامعه پدیده ای مبارک است که امکان همفکری و نقد و تصمیم گیری های جمعی را فراهم ساخته اما نمی تواند به تنهایی عامل چنین فضای متشنجی باشد. به نظر حقیر عاملی مهم تر وجود دارد و آن تعدد جوانانی است که وقت سرشارشان را در گروه ها می گذرانند و نیز خشم ناخودآگاه آن ها از وضع موجود است. جمعیت جوانی که تمام آمار و ارقام اسفبار میزان بی کاری خبر از پایمال شدن عمرشان و تاخیر در پیوستنشان به بازار کار و شروع زندگی دارند.
وضعیتی که در بوجود آمدنش بیش از جوانان همین مشتاقان خدمت و کرسی مجلس نقش داشته اند. این را به جرات می گویم چرا که مدعیان توانایی تکیه زدن بر کرسی مجلس، حتما پیش از این بر صندلی های مسولیت دیگری تکیه داشته اند. شاید بتوان گفت مثل "از ماست که بر ماست" به گونه ای در اینجا مصداق پیدا کند. اما در تدبیر باز است و هر یک از داوطلبان با وعده هایی تعدادی از همین جوانان را جذب ستاد خود می کنند و آن ها هواداران متعصبی می شوند که اگر در دفاع از کاندیدای مورد نظرشان کم کاری کنند در حمله به سایرین هیچ کم نخواهند گذاشت چرا که فرصتی پیش آمده در سایه ی شور انتخاباتی و حمایت عده ای بعد از سال ها عقده ی دل بگشایند.
به هر شکل این فصل خواهد گذشت و امید که این عقده گشایی ها چهره ی دوستی ها را تیره نکند. از بین کاندیداهای شهرمان دو نفر راهی مجلس خواهند شد و باز جوانان میانه خواهند ماند و قهوه خانه ها و پارک جنگلی و دیگر پاتوق هایی که مجموع مدارک تحصیلی مشتریان ثابتشان از مجموع مدارک تحصیلی کارکنان تک تک ادارات بیشتر نباشد کمتر نخواهد بود. به زعم بنده پیروز انتخابات با وضعیت فعلی هیچ یک از جوانان نخواهند بود جز معدودی از نزدیکان که هیچ یک از ما در هیچ ستادی زیارتشان نکرده ایم. با خود روراست باشیم، این حجم وعده های شخصی و دو جانبه در حد همان وعده ها خواهند ماند و مطمئنا نماینده راه یافته به مجلس در دایره ی نزدیکانش کسانی نزدیک تر از ما و شما دارند که جبران محبت آنها فرصت برای جبران محبت جنابعالی نخواهد گذاشت.
چه خوب خواهد بود اگر همین خیل جوانان، خود، به خود وعده ی روزگار بهتری دهند و این توان و انرژی را که کاندیدا ها باورش کرده اند خود باورکرده متحد شوند و صرف مطرح کردن مطالبات، پرسش و پاسخ کاندیدا ها، برنامه گرفتن از آنها و انتخاب کاندیدای اصلح کنند و ضمن قدرت نمایی در فردای راهیابی نمایندگان به مجلس نیز بتوانند برنامه های وعده داده شده را پیگیری کنند تا جامه ی عمل به خود ببینند و فردای بهتری رقم زنند. شاید در چنین صورتی بتوان گفت پیروز انتخابات زحمتکشان انتخابات خواهند بود.
"آنچه کند شیر را رو به مزاج
احتیاج است احتیاج است احتیاج"
"چون شیر به خود سپه شکن "باشیم و ان شاءالله از احتیاج رو به مزاج نشویم