شنیدن و دیدن بعضی حرکت مسئولان و مدیران میانه من را واداشت که واقعیتی را یادآور شده و بر گذشته افسوس بخوریم. شاید هر کسی غیر از من این حرف را بزند متهم به تملق و فرصت طلبی شود ولی من که رشته صنعتی نخوانده ام و مقیم ایران نیستم نیازی به فردی ندارم.
ما همشهریان میانه ای پس از انقلاب نمایندگان زیادی تجربه کردیم اما هیچ یک جای مهندس هاشمی را پر نکرد. آنهایی که در همین سطر دنبال رد هستند بدانند منظور اصلی من آبادانی و پیشرفت نیست (که به آن هم خواهیم رسید) ، بلکه منظور من متخلق بودن مهندس به خیلی از اخلاقیات گم شده امروزی است. آشنایی من با مهندس هاشمی در انتخابات تهران بود. به چند مورد از این اخلاقیات گم شده توجه کنید و با دیگران مقایسه کنید:
1 - مهندس هاشمی هیچوقت در چند ماهه آخر انتخابات در مساجد و مجالس ترحیم حضور نمی یافت تا شائبه حضور پررنگ برای کسب رای ایجاد نشود.
2 - بروشور تبلیغاتی ، کتاب عملکرد ، بنر تقدیر و تشکر و برپایی جلسات مکرر برای بیان عملکرد از قاموس مهندس نبود. بنای کجی که یکی از نمایندگان گذشته نهاد و نماینده کنونی نیز همان بیراهه را می رود و کم کم به عادت تبدیل می شود.
3 - در انتخابات تهران متوجه شدم مهندس هاشمی در 6 دوره انتخابات گذشته همیشه از مسجد فاطمه زهرا شروع کرده و در مسجد حضرت ابوالفضل خاتمه داده است. در تهران نیز چنین شد.
4 - اگر عاشورا یا ایام خاص عزاداری با ایام انتخابات همزمان می شد ، آن روز تبلیغات را تعطیل می کرد.
5 - در ایام انتخابات ، نماینده آن دوره را تکریم می کرد.
6 - در بدترین شرایط تخریب ، زبان به تخریب یا انتقاد علیه دیگران باز نمی کرد.
حال اشاره ای بکنم به عملکرد مهندس هاشمی. آنچه گاهی می خوانیم که در 20 سال نمایندگی چه کرد؟ مهندس هاشمی 20 سال رییس کمیسیون صنایع و معادن بود آیا به اندازه وزنش کار کرد؟ مهندس 20 سال در بالاترین پستهای مجلس بود آیا به اندازه اعتبارش کار کرد؟ مهندس هاشمی 10 سال در بالاترین پستهای وزارت صنعت بود آیا خدمات انکارناپذیرش به میانه به اندازه وزن و اعتبارش بود؟
من نمی دانم آنهایی که چنین حرفهایی می زنند چه انتظاراتی دارند و چقدر از اجتماع اطرافمان خبر دارند؟ خیال می کنند یکی رییس کمیسیون صنایع شد تمام مملکت را باید ببرد شهرش؟ آقای رفسنجانی 10 سال نماینده و رییس مجلس بود 8 سال هم رییس جمهور دوران سازندگی و صنعت بود. 15 سال هم هست که رییس مجمع تشخیص است. برای رفسنجان چه کاری کرد؟ آیا رفسنجان را نصف جهان کرد؟ مگر می توانست چنین کاری بکند؟ چنین کاری نکرد ولی آرام و بی خبر 2-3 صنعت اصلی در آنجا بنا گذاشت. می دانید چرا؟ چون هاشمی رفسنجانی آدم باهوشی بود. توپ را غلت داد تا خودش برود. خودش هم کنار ایستاد و تماشا کرد. هاشمی رفسنجانی مثل بعضی از نماینده های ما به در خانه ها نرفت تا گزارش کار بدهد و مسجد را بالای سرش نبرد تا بگوید من در عرض یک ماه زمین و زمان را بهم دوختم و رفسنجان را نصف جهان کردم. آدمهای باهوش اینطوری هستند.
می رسیم به آقای خاتمی که 8 سال دولت را ریاست کرد. مگر برای اردکان چکار کرد؟ آیا اردکان را نصف جهان کرد؟ او هم مانند آقای هاشمی 2-3 کار اساسی کرد تا اگر مردم لیاقت داشتند خودشان ادامه دهند.
آقای احمدی نژاد هم گرمسار را قطب علمی و صنعتی نکرد. گرمسار در کمتر از 100 کیلومتری تهران قرار دارد و خیلی توجیه پذیر بود که مانند آقای هاشمی رفسنجانی که صنعت را به اراک منتقل کرد او هم به گرمسار ببرد ولی نتوانست. مگر بودجه کل کشور ارث پدری یک رییس جمهور است؟ اگر اینچنین باشد بعد از انتخاب رییس جمهور او را باید شهردار یا فرماندار زادگاهش بکنیم تا به آنجا خدمت کند.
می رسیم به مهندس هاشمی. این هاشمی که از هاشمی رفسنجانی بالاتر نیست. آیا می توانست 10 کارخانه خودروسازی و پتروشیمی و ذوب آهن اینجا بیاورد؟ مهندس هم آدم باهوشی هست. یعنی اگر باهوش نبود که اینقدر پیشرفت نمی کرد.
یک نماینده در طول 20 سال برای شهری که یک فرغون هم نمی ساخت و بزرگترین افتخارش دبیرستان بود چکاری باید می کرد؟ اگر چشم از دانشگاهها و شهرکهای صنعتی بپوشیم ، فولاد آذربایجان به تنهایی می تواند نقش مس رفسنجان یا فولاد مبارکه را در میانه بازی کند به شرطی که لیاقت داشته باشیم و سایه هر همشهری که دیدیم را با تیر نزنیم.