همشهریان عزیز! هر تیک تاکی ، بمب نیست.
در سومین شب قدر از شبهای ماه مبارک رمضان امسال ،هراس از احتمال انفجار یک بمب ، دقایقی قسمت خواهران مسجد جامع میانه را متشنج کرد. چون بنده خودم در آن قسمت حضور نداشتم(!) مجبورم نقل قول با کاهش یا افزایشی داشته باشم.
ظاهراً شنیده شدن صدایی از قسمتی مثل چایخانه و ... باعث ایجاد این توهم در فرد یا افرادی و شیوع شایعه وار سریع آن به جمعی و ترجیح دادن فرار بر قرارشان شده بود. شاید هم شوخی بیمزه ای بوده.
می گویند احساس نا امنی بدتر از نا امنی هست.
به علت حساسیت بیشتر بانوان ، طبیعی هست که توجهشان به این گونه مسائل بیشتر باشد.
این خبر به ظاهر بی اهمیت باعث شد خاطره ای مشابه از سه چهار سال پیش در یکی از بیمارستانهای تهران را به یاد بیاورم.
خسته از مسافرت و اقامت در راهرو ورودی بیمارستان منتظر بودیم. گفتم کیفم را جایی خلوت پشت شیشه ی در ورودی بزرگ بگذارم تا هم چشمم به آن باشد و هم استراحتی بعد از سرپا ایستادنی بکنم. دقیقه ای نگذشته بود که خانمی مامور حراست بیمارستان را از رها شدن کیفی در کنار در ورودی و احتمال بمب گذاری مطلع کرد! آقای مامور با نگرانی و فریادی مضطربانه به کیفم اشاره کرد تا اگر صاحبی دارد پیدا شود. فوراً آرامش کردم و گفتم جای نگرانی نیست و صداها خوابید. ما اینیم!
آنروزها هر روز یا هر ماه یا هر سال چند بمب در تهران منفجر می شد؟ هیچ.
الان هر روز یا هر ماه یا هر سال چند بمب در کشورمان منفجر می شود؟ هیچ.
احتیاط شرط عقل هست ولی ایجاد نگرانی بی خودی و تشویش و اضطراب چه؟
اینکه منبع این نوع ترسها چیست و آیا ربطی به فیلمهای پلیسی تلویزیون دارد یا خیر از عهده ی کارشناسان امر بر می آید ولی این را می دانم که در یکی از مسابقات تلفنی جذاب تلویزیونی ، شرکت کننده باید در انتهای مسابقه و برای دریافت جایزه، بمبی مجهز به سیستمی الکترونیکی را خنثی کند که اصلاً صدای تیک تاک بمبهای ساعتی رایج در فیلمهای پلیسی 20 سال پیش را ندارد.