عاشيقم وطنه سؤز ياراتماغا ؛ سازيمي گؤتوروب گئدم يايلاغا
«آشيق بولود» يازير ائله اويماغا ؛ مين مين يادگاريم قاليبدير منيم
با عرض سلام و احترام خدمت حضار محترم که از نقاط مختلف کشور جهت تجليل از مقام استاد برجسته موسيقي آذربايجاني در اين تالار گرد هم آمده اند، در اين فرصت اندک در مورد موسيقي آذربايجاني صحبتي دارم که آنرا به موسيقي آشيقي سوق خواهم داد تا در نهايت به معرفي چهره برجسته موسيقي آشيقي بپردازم.
آنچه كه امروزه از موسيقي آذربايجان در دسترس ماست ، از فراز و نشيبهاي زيادي گذر كرده است و آنچه مسلم است، موسيقي يا مكتب آذربايجان در كنار مكتب تهران و اصفهان ، يكي از سه مركز اصلي موسيقي مطرح بوده است. هر چند موسيقي آذربايجاني مانند عربي و ايراني داراي گام هفده پردهاي است اما اندازه فواصل پرده ، نيم پرده و ربع پرده در اين موسيقي به هنگام اجرا نوعي بيان خاص را ارائه ميدهد كه القا كننده موسيقي آذربايجاني است. بنابراين موسيقي آذربايجاني هويت خود را در تفاوت فواصل ملوديك نسبت به موسيقيهاي اقوام ديگر جستجو ميكند و بر اين اساس در گروه موسيقيهاي ملوديك قرار ميگيرد. بطور كلي موسيقي آذربايجان به سه بخش سنتي ، مقامي و آشيقي تقسيم ميشود که عجالتاً در مورد موسيقي آشيقي صحبت مي کنم:
آشيق در تاريخ آذربايجان با سه ويژگي تعريف شده است: خوب بنوازد ، خوب بسرايد و خوب بخواند. در کنار اين سه ويژگي آشيق بايد با مردم باشد، چه در شادي و چه در غم. اجتماع اين ويژگي ها در يك فرد از او هنرمندي ميسازد كه شايسته عنوان آشيق است. در دورههاي مختلف و در مناطق مختلف آذربايجان آشيقهايي ظهور و بروز كردهاند كه از عهده اين سه مهارت بخوبي برآمدهاند. آنها انسانهايي والايي بودهاند كه نام پرآوازهشان با ايمان، اعتماد و تحسين مردم روبرو بوده است. امروز تعداد آشيقها زياد است ولي ترديد است كه همه آنها مهارتهاي سه گانه را در كنار ايمان و اعتماد مردم توأمان داشته باشند.
آشيق در آذربايجان ، نوازنده و خواننده اي است كه با شعر خلق و ترانه هاي مردمي به ساختن آهنگي مي پردازد. آشيق در لغت از ريشه آشماق(رد كردن يك مانع مانند كوه) و بمعناي كسي است كه از دنيا رسته و با مقامات عاليه عرفاني برسد. آشيق ، ساز را به سينه مي فشارد و از دل مي خواند. ساز ، آلتي 9 سيمي است كه صورت قديمي آن «قوپوز» بوده است. چند صد سال پيش به آشيق ، «اوزان» مي گفتند. آنها برخاسته از مردم و بازگو كننده شادي و غم مردم هستند. آنها بزرگترين و محبوبترين خادمان هنر در آذربايجان هستند. ادبيات آشيقها بسيار گسترده ، غني و كهن است كه سينه به سينه از هزاره هاي پيش به آنها رسيده است. يكي از اين گنجينه ها كتاب كهن «دده قورقود» است كه در آنجا آشيق را اوزان و ساز را قوپوز ناميده اند. اين ساز در دده قورقود بسيار محترم و مقدس است تا جائيكه در جنگ و نزاع اگر قوپوز در دست دشمن باشد ، به احترام آن جنگ را خاتمه مي دهند. ادبيات آشيقها شامل منظومه ، داستان ، مناظره ، باغلاما و ترانه است. شكوفاترين دوره رشد ادبيات آشيقي متعلق به دوره شاه اسماعيل صفوي است كه خود نيز با تخلص ختائي به سبك و سياق آشيقها شعر مي سرود. نخستين ديوان مدون آشيقي نيز مربوط به دورة او و متعلق به آشيق قورباني است.
از آشيقهاي نامدار مي توان نام برد: آشيق علسگر، آشيق قورباني ، آشيق امراه ، خسته قاسيم ، آشيق معصوم ، آشيق طاهيرميرزا ، آشيق اماني ، ساري آشيق. بي ترديد جايگاه آشيق بولود در ميان آشيق هاي بزرگ تاريخ آذربايجان ماندگار خواهد بود و تاريخ، نام او را در ميان بزرگان موسيقي آشيقي خواهد آورد.
استاد آشيق «بولود جوادي» نوازنده پرآوازه و کهنهکار ساز آذربايجاني، در سال 1312 شمسي در روستاي اوزال شهرستان ميانه چشم به جهان گشود و در ايام کودکي به شهر ميانه کوچ کرد.
ذوق هنري و کشش دروني او به موسيقي چنان بود که در ايام کودکي با يک حلبي، چوب و چند سيم، سازي دستي مي سازد و با ذوق و علاقه آن را مي نوازد. همين ذوق و شوق باعث مي شود پس از چند دهه، نام اين آشيق آذربايجاني در کشورهاي ديگر مطرح شود.
آشيق بولود هنوز 25 ساله نشده بود که به دعوت راديو تبريز جهت اجراي برنامه هاي موسيقي آذربايجاني راهي تبريز شد و دو سال با راديو تبريز همکاري کرده و تصانيف خاطره انگيزي چون کنديميز، ائلات قيزي، بولاق باشيندا و صفالي تبريز را ساخت. او بعد از تبريز راهي تهران شد و در 50 سال اخير در تهران ساکن شده است.
اجراي کنسرتهاي بزرگ وي در خارج از کشور از 30 سال پيش و از کشورهاي عمّان و کويت شروع شد. در کنار کنسرتهاي برون مرزي، کنسرتهاي زيادي از اين استاد ساز و آواز در شهرهاي مختلف ايران به اجرا درآمده است که به نام گروه کنسرت قافلانکوه، نام زادگاه خود را هميشه همراه داشته است. همه ايرانيان صداي ساز وي را بارها شنيده اند. چراکه بسياري از آهنگهاي آذربايجاني پخش شده از راديو سراسري ايران با همکاري اين آشيق با صدا و سيما به اجرا درآمده است. هرچند غير از پخش هاي راديوئي ، صدها نوار کاست، ويدئو و سيدي از هنر والاي ايشان به يادگار مانده است، ولي يادگار ماندگار از اين استاد، صدها شاگرد تربيت يافته است که خود اکنون استاد شدهاند.
ذوق هنري استاد بولود جوادي، تنها به موسيقي آذربايجاني محدود نيست. هزاران بيت اشعار ناب و پرمغز وي در قالبهاي قوشما، گرايلي، تجنيس، اوستا نامه، دگيشمه، باياتي، قوشا بيت و ... مقام شعر و ادب او را نيز نمايان مي سازد.
هرچند نزديک به هزار بيت از اشعار او چاپ شده است امّا هزاران بيت از انواع اشعار او بصورت خطي مدوّن شده است که هنوز چاپ نشده اند. آنجا که مي گويد:
قوي سسيم قوجامان داغلارا يئتسين، درهلر تپهلر حرکت ائتسين، گؤيلرده بولودلار يان يانا گئتسين ـ ائشيتسين اويماقلار چؤللر سسيمي
آذربايجانلييق هامي قارداشيق، حؤرمتلي ايراندا بيز وطنداشيق، آي کيمي يئتيرن بو يانا ايشيق ـ بولودام کي آلير هر يان سسيمي
مقام والاي انساني اين هنرمند ميهن دوست آن زمان عيان نمي شود که بدانيم کنسرت بزرگ موسيقي خود را به نفع زلزلهزدگان منجيل و رودبار برپا کرده بود، بلکه زماني است که بدانيم يک روز پيش از اجراي کنسرت بزرگ او، دختر نوعروسش جان خود را از دست داد. آشيق بولود عزادار و سياهپوش شد امّا فردا لباس سياه را درآورده و روي سن رفت تا مبادا زلزلهزدگان شمال احساس تنهاييکنند. ولي مردم موضوع را فهميده از اول تا آخر با ساز و آواز استاد گريستند. خواننده و شنونده هم آواز شدند که:
گئدين دئيين خان چوبانا، گلمه سين بو ايل بويانا، آپاردي سئللر ساراني، بير آلا گؤزلو بالاني