مطلب ذیل بصورت یک کامنت در مطلب "مهندس حاجی اصغری از شعار تا عمل" درج شده بود که بخاطر طولانی بودن سئوال و پاسخ و نیاز دیگران به این اطلاعات بصورت یک مطلب آوردم. در این زمینه بنده علاوه بر تحقیقات گسترده در زمینه راه های میانه، بارها همراه با مهندس هاشمی و مهندس حسینی در جلساتی در سطح وزیر، معاونین وزیر و کارشناسان مرتبط حضور داشتم و دوست دارم در این تالار گفتمان در این ارتباط به بحث بنشینیم تا به یک نتیجه برسیم.
......................................................................................................
سئوال از جانب آقای امید:
با سلام! جناب آقای نائبی انتقاد پذیریتان را تحسین میکنم.
اولاً؛ خواهش می کنم این شعار آقای حاجی اصغری را تکرار نکنید. این شعار اوست که "مسیر سرچم به میانه و میانه به بستان آباد را چهار بانده می کنم". ولی همانطوریکه گفتم این شعاری بیش نیست و آقای حاجی اصغری نمی تواند اینکار را انجام بدهد.
آقای هاشمی هم که تکلیفش معلوم است زمانی که جاده ترانزیت فقط از میانه می گذشت کاری نکرد و بدتر از آن وقتی که سیل مردم عصبانی، تصمیم به اعتصاب و مسدود کردن جاده ترازیت گرفته بودند، به همراه نماینده دیگر وقت آقای ممانی با ترفندی ناجوانمردانه، مردم را مجاب کردند که ما موافقت گرفته ایم اتوبان از 17 کیلومتری میانه بگذرد.چه برسد به الان که باید برای گرفتن اعتبار برای مسیر جدید و به قول شما تعطیل کردن اتوبان زنجان باید زحمتها کشیده شود.
شما به خوبی می دانید که حفظ وضع موجود انرژی بسیار کمتری می برد تا ایجاد یک وضعیت جدید، زمانی که جاده ترانزیت از میانه می گذشت به راحتی نمایندگان و مردم می توانستند با مقاومت خود مانع انتقال آن به مسیر دیگر گردند. ولی نخواستند ونکردند. ولی نمایندگان وقت هشترود و مراغه و میاندواب به موقع وارد عمل شدند وبه اندازه کافی وقت گذاشتند اتوبان را به مسیر خودشان بردند در حالی که نمایندگان ما نه تنها، خودشان خوابیدند بلکه مردم را نیز وادار به خواب کردند.
ثانیاً؛ جناب آقای نائبی شما که میانه و اهالی میانه را دوست دارید، چرا می خواهید مردم را فریب دهید، در متن نامه خود گفته اید: "میانه بن بست نشده است"و" میانه قبل از آزاد راه نیز پیشرفته نبود" و"بناب نیز آزاد راه ندارد ولی پیشرفت کرده است". ما قبول می کنیم بناب پیشرفته است و اتوبان هم ندارد، اما شما بفرمائید ما که از دار دنیا همین مزیت جاده ترانزیت را داشتیم و شهرمان هم پیشرفته نبود حالا برای نیل به پیشرفت بیشتر باید اول این مزیت نسبی مان را به حراج بگذاریم و به دیگران ببخشیم آنگاه برای پیشرفت شهرمان همت دوباره بکنیم و یا اینکه نه! در کنار حفظ امکانات موجود بدنبال اخذ امکانات بیشتر باشیم شهر ما در کنار جاده ترانزیت باشد جذب سرمایه گذار به آن آسانتر است و یا دور از اتوبان باشد؟
اگر شما نقاد هستید بدنبال موضوعاتی بروید که مشکل مردم هستند. برید ببنید چرا شهر ما نتوانسته است مثل امثال بنابها توسعه پیدا بکند، ریشه یابی بکنید چه کسانی بزرگترین زیر ساخت توسعه میانه _ راه _ را از میانه گرفتند و چرا مردم میانه در مقابل آن ساکت ماندند و چرا الان در مقابل عدم کارائی هر دو نماینده شهرستان همچنان ساکت هستند.
آقای نائبی، شما می توانید یکی از بهترین عوامل توسعه شهر میانه باشید لطفاً آن را ضایع نفرمائید.
با تشکر- امید
.......................................
پاسخ از جانب اینجانب:
جناب امیدخان! باسلام و احترام؛ آنچه شما درباره آزادراه معترض هستید بنده صدچندان معترض بودم و دوستان سایبری و مطبوعاتی نیک این را می دانند ولی تحقیقات زیادی در این ارتباط کردم و حتی چندین بار به وزارت راه و ترابری و شرکت آزادراه های کشور و به اشخاص حقیقی و حقوقی مراجعه کردم و نتیجه را دو بار به صورت سمینار در حضور دهها نفر در میانه ارائه کردم که تلخیصاً در ادامه خواهم گفت. اگر آنگونه که می گویید به بنده محبت و اعتماد دارید بدانید:
1ـ هرگز در طول اجرای طرح یک میانه ای به این امر معترض نشد.
2ـ نقشه آزادراه بصورت فعلی در سال 1364 در زمان وکالت مرحوم سلیمی و مرحوم پزشکی تصویب شد و در سال 1369 در زمان وکالت مرحوم سلیمی و آقای حججی اجرا شد.
3ـ کاری از دست این دو وکیل برنمی آمد چون نه تنها آزادراه از میانه عبور نمی کرد بلکه جاده ترانزیت هم از میانه برچیده می شد. علت این امر یک طرح ملی به نام "سد استور" بود. این طرح عظیم مصوب سال 1351 مجلس شورا و سنا بود که قرار بود با ظرفیت دو میلیارد متر مکعب ذخیره آب در میانه احداث شود. با این سد عظیم 175 متری با ظرفیت دومیلیارد مترمکعب آب نه تنها آزادراه از میانه عبور نمی کرد بلکه تصمیم گرفته شده بود جاده ترانزیت منتقل شود، سیلو و ایستگاه راه آهن و حتی پل باستانی راه آهن حذف گردند و دهها روستا مانند آچاچی، سبیز، مامان، تزه کند به زیر آب روند. رایزنی های مکرر و پیگیری های متعدد مسئولین بدینجا منتهی شد که در سال 1383 تصویب شد با کاهش 23 متری از تاج سد، ظرفیت آن به یک سوم کاهش یابد و تلفات مذکور بر میانه مترتب نگردد. با وجود این طرح آیا مقدور بود آزادراه از میانه عبور کند؟ وقتی این طرح بعد از چندین سال پیگیری اصلاح شد، طرح آزادراه با مسیر فعلی تصویب و اجرا شده بود.
4ـ شرکت مذکور با حمایت مالی یک بانک بصورت خصوصی و با دید تجاری به این امر نگاه کرد و اراضی را تصرف کرد که ارزان قیمت و دور از شهرها بودند. ملاحظه می کنید که هدف فقط اتصال تبریز به زنجان بود و در بین راه هیچ شهری ندیده است و اینکه می گویید نمایندگان مراغه و میاندوآب و بناب رایزنی کردند آخرش نگفتید به چه نتیجه ای رسیدند؟ مراغه ای بجای 110 کیلومتر تا جاده ترانزیت اکنون باید 90 کیلومتر تا آزادراه طی کند. آیا امتیاز بزرگی است؟
5 ـ آنچه کارشناس شرکت آزادراه به من گفت این بود که حتی در غیاب طرح سد استور نیز برای بانک مقدور نبود از میانه عبور کند چون بجای عبور از تپه های خاکی و بی دردسر فعلی باید دهها تونل و پل احداث می کرد که همین یک تونل در شیبلی هم پروژه را سالهاست متوقف کرده است چه برسد به دهها تونل و پل در مسیر کوهستانی میانه. در پاسخ به این سئوال که چگونه هشتاد سال پیش با شش تونل زنجان را به تبریز متصل کردند گفت: جاده ترانزیت از شانه کناری رودخانه که مسطح و آسان است عبور کرده است و اگر قرار بود از یک کیلومتر دورتر عبور کند قطعاً بدتر از مسیر ریلی می شد و باید دهها تونل و پل احداث می کردند که بانک حاضر به این کار نبود. آزمایش های RMR برای رشته کوههای میانه نیز در بهترین مسیر عبوری جواب مطمئنی نداده بود. ناتوانی در حذف قوس برای 180 کیلومتر سرعت طراحی و .... از دیگر مسائل فنی هست که اینجا جای بحث و اطاله کلام ندارد.
6ـ در زمان ریاست جمهور جناب رفسنجانی و در سفر استانی شان وعده عبور آزادراه از 17 کیلومتری میانه را دادند ولی این کار هرگز عملی نشد چراکه بانک طرف قرارداد حاضر به تغییر قرارداد و تحمیل هزینه های گزاف مذکور نشد. خوب می دانید که حتی اگر چنین می شد برای یک مسافر فرقی نمی کند که در 17 کیلومتری پیاده شود یا 60 کیلومتری. او باید با وسیله ای دیگر به میانه عازم شود.
7ـ غیر از کرج که اولین شهر آزادراهی بود و آزادراه از وسط آن عبور کرده است هرگز آزادراهی از یک شهر عبور نکرده و نخواهد کرد.
و اما ضمن قبول این تلخی که آزادراه از میانه عبور نکرده است به نکاتی چند اشاره می کنم:
الف. اگر تمام شهرها بصورت استاندارد و رفت و برگشت مستقل بهم متصل شوند دیگر مفهومی ندارد بگوییم آزادراه از میانه عبور نکرد بلکه هر مسافر و صاحب خودروئی از کوتاهترین و بهترین مسیر عبور خواهد کرد که همگی آزادراه هستند. کافیست میانه در نقطه "کارگاه" با 40 کیلومتر به آزادراه متصل شود و در طرح بعدی این کار برای مسیر تبریز تکرار شود آن وقت اختیار به عابر هست که بیابانهای غیراستاندارد آزادراه فعلی را طی کند یا مسیر بهشت گونه میانه را عبور کند.
ب. میانه همین الآن هم شاهراه ارتباطاتی هست و در چند سال آتی با رسیدن میوه های کاشته شده به شرایط ایده آل خواهد رسید. دوبله ریل های میانه ـ تبریز و میانه ـ زنجان و تک ریلهای میانه ـ مراغه و میانه ـ اردبیل ، میانه را دیفرانسیل ریلی شمال غرب کشور می کند که مانند چهارراهی، قطارها را تقسیم می کند. عبور 40 کیلومتر از آزادراه اردبیل ـ سرچم از روستاهای میانه، اتصال جاده پهن میاندوآب به میانه، اتصال جاده پهن میانه به استان گیلان و شهر فومن، اتصال میانه به نیر و استان اردبیل، ارتباط میانه با تبریز از طریق جاده ترانزیت یا جاده هشترود ـ آزادراه یا جاده میاندوآب ـ آزادراه و ... میانه را به یک شاهراه ارتباطی تبدیل می کند.
ج. طبق محاسبات بنده، شاخص طولی میانه (معیاری فنی در ریل) در سال 1386 برابر با 455 است که بعد از افتتاح راه آهن تبریز و اردبیل به 1765 می رسد درحالیکه این شاخص در حال حاضر در ایران 92 و در آلمان 430 و در فرانسه 496 هست. شاخص دیگری در بحث ریلی داریم به نام شاخص جمعیتی ریل که این عدد را برای میانه در سال 1386 برابر 14.7 و بعد از افتتاح این طرح ها 57 درآوردم. این عدد هم اکنون برای ایران 4.3 و برای آلمان 96 ، ایتالیا و فرانسه و ژاپن در حدود 50 است. از نظر راه های جاده ای نیز وضعیت میانه عالی است. شاخص تراکمی راه های میانه در حال حاضر 5.1 و با افتتاح این طرح ها 7.8 است درحالی که شاخص استانی 1.88 و شاخص کشوری 2.86 است.
در نهایت عرض می کنم جاده های میانه مرگبار است و باید جاده های آن دارای رفت و برگشت مستقل باشند. میانه قطعاً و قهراً شاهراه و مرکز تقسیم راه ها خواهد بود. اینکه تمام مشکلاتمان را رها کنیم بچسبیم به این بحث یا اینکه تمام ناکرده ها و ناتوانائی هایمان را ناشی از آن بدانیم یا اینکه دو نماینده ای را مقصر بدانیم که نه در زمان تصویب و نه در زمان اجرا دخیل نبودند و تنها زحمتشان به این منتهی شد که جاده ترانزیت از میانه برچیده نشود، زهی دور از انصاف است. آنچه بنده عرض کردم این است که دوری 110 یا 120 کیلومتری مراغه حتی از جاده ترانزیت هم مانع رشد آن نشد و مراغه ای خود آستین بالا زد و شهر خود را آباد کرد. ما نیز دارای پتانسیل خیلی بالایی هستیم و گواه بر ادعای من حضور صدها میانه ای سرمایه دار و سرمایه گذار در تهران است که بعد از تبریزی ها و اردبیلی ها به عنوان سرمایه دارترین تهرانی ها محسوب می شوند. گواه من وجود بیش از 10 نفر تک رقمی کنکوری و بیش از 100 ورزشکار ملی و بین المللی و ... است. کدام شهر چنین پتانسیلی دارد؟ اگر شهروند میانه به اندازه خود تلاش کند و چشم به کمک غیرضروری مسئولین نکند و اگر مسئولین به وظیفه خود عمل کنند و بجای راه اندازی طرح های کلیدی، مانع تراشی نکنند یا به کارهای جزئی نپردازند، میانه به شرایط آرمانی و درخور خود خواهد رسید.
دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد