روی سخن این حقیر با آن دسته از شهروندانی است که از قدرت تاثیرگذاری خود در سرنوشت شهر و جامعه غافل بوده و به دلایل مختلف خواسته یا ناخواسته این قدرت یا به عبارتی حق خود را نادیده یا کم ارزش تصور میکنند و برای توجیه این کنش، دلایل و ذهنیاتی( که بسته به موقعیت و مقتضیات هرکس و در هر زمان متغیر است) را دارند. از جمله:
۱- مگر یک رای چه تاثیری در نتیجهی انتخابات میتواند داشته باشد.
۲- نمایندگان قبلی و فعلی چه گلی بر سر ما زدهاند که آیندگان چه کنند!
۳- فعلا به کاندیدای 《الف》 رای می دهم، ان شاالله که خیر است.
۴- کاندیدای 《ب》 چندین دوره نامنویسی کرده اما موفق نشده است، اینبار نوبت اوست.
۵- فلان آقا در آینده می تواند فرزندم را در فلان ارگان استخدام کند یا با استفاده از رانت فلان پروژهی عمرانی را به من بدهد!
۶- فلانی سالها دوست، همکار یا رئیس ما بوده بنابراین از او حمایت خواهم کرد.
۷- چون اصالتا یا در حال حاضر اهل فلان منطقه هستم پس به هم ولایتی خود رای خواهم داد.
و دهها ذهنیت دیگر که همگان میدانند و شنیدهاند و آگاهند...!
همشهری بزرگوار! تا زمانی که من و شما مطالبه نکنیم و دست به اقدام عملی نزنیم و باهم نباشیم وضعیت شهرمان بهتر از این نخواهد بود و همچنان باید شاهد پسرفت، مهاجرت و کمبود شغل و امکانات و خدمات باشیم.
سخن آخر اینکه (با توجه به شناخت به دست آمده و سابقه جامعه میانه) نوشته ها و شعارهای اینچنینی مصداق بارز ضرب المثل 《آهن سرد کوبیدن》 است چرا که وقتی هم کسی راهکار عملی جهت احقاق حقوقمان ارائه می کند دریغ از حمایت حتی ۲ نفر! مانند مطلبی با عنوان 《پویش شفافیت داوطلبانه کاندیداهای دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی》 که در سایت صدای میانه بارگذاری شده است.
از ماست که بر ماست.