به گزارش پیج خبری صدای میانه، پایگاه اطلاع رسانی خانه موزه آیت الله هاشمی رفسنجانی خاطرات مرحوم آیت الله هاشمی در سی و سی و یک ام شهریور ماه سال ۱۳۷۹ را بازخوانی کرده که در بخش اعظمی از آن به سفر ایشان به شهرستان میانه و حواشی آن پرداخته شده است.
عقب ماندگی میانه و مرداب شدن آن نتیجه تصمیم مردم میانه هست و نه چیز دیگری!!!! عدم انتخاب دلسوزانی همچون سید سجاد حججی که تمامی زندگی خود را فدای میانه کرد...باید خون گریست به مرداب شدن میانه. سیدسجاد حججی در مجلس سوم راه پیشنهادی اتوبان را که از میانه میگذشت به وزارت راه داده بود ولی با رای نیاوردن ایشان در مجلس چهارم میانه به خاکسیاه نشانده شد- در توسعه هر شهری راه مواصلاتی حرف اول را میزند بعد تولیدات شهری- افسوس و هزاران افسوس باید خون گریست به حال میانه که میانه ای ها با دست خودشان میانه را به خاک سیاه نشاندن- ببینید خونه کاهگلی مرحوم حججی نشان از پاک بودن و فولاد میانه که هزاران نفر و چشم چراغ میانه هست محصول پیگیری های خسته ناپذیر مرحوم حججی بود- کارشناسان بیان داشتند کارخانه فولاد در میانه توجیه ومنطق اقتصادی ندارد چون نه معدن دارد و نه از محصولش در میانه استفاده میشود- اما سماجتها و دوندگی های طاقت فرسای مرحوم حججی بود که فولاد آذربایجان را از دست غولهای تبریز گرفت و برای توسعه و پیشرفت میانه به ارمغان آورد - روحت شاد حججی که مظلوم بوده و هستی و حسودان و خناسان با حذف تو میانه را مرداب خانه کردند- بخاطر یه دستمال قیصریه را داتش زدند- تاریخ تا بوده چنین بوده! خادمین گوشه عزلت و انزوا میروند و مردم قدر خادم خودشان را نمیدانند و میشود آنچه باید نمیشد- مرداب شدن میانه!
تنها کسی که از این طرح سدسازی منتفع شدند روستائیانی بودند که زمینهایی را که حتی ارزش کشاورزی هم نداشت به قیمت بسیار بالا به دولت فروختند و همگی در شهر صاحب عمارت و دکان و تجارت شدند
با سلام
این خاطره مربوط به زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی هست که آقای هاشمی در آن زمان رئیس مجمع تشخیص مصلحت بودند.
کجای این خاطره جالب بود؟
کسی که در قاموس ریاست جمهوری این قدر وقت آزاد داشته باشد که کوچکترین موضوع را هم بنویسد . معلوم میشود که چقدر بی کار بوده است!
واز کار و وظیفه اصلی خود غافل بوده است؟
حکایت
روزی ناصرالدین قاجار و همراهانش رفتند به باغ دوشان تپه، نهال گل سرخ قشنگی جلوی عمارت، نظر شاه را جلب کرد، فوری کاغذ و قلم برداشت و شروع به نقاشی آن گل نمود. تمام که شد، آنرا به درباریان نشان داد و پرسید چطور است؟
مستوفی الممالک پاسخ داد “قربان خیلی خوب است”.
اقبال الدوله گفت “قربان حقیقتا عالی است”
و اعتمادالسلطنه نیز عرض کرد “قربان نظیر ندارد”
و بعد یکی دیگرگفت “این نقاشی حتی از خود گل هم طبیعی تر و زیباتر است”…
نوبت به ضیاءالدوله که رسید گفت “حتی عطر و بوی نقاشی قبله عالم از عطر و بوی خود گل، بیشتر و فرحناکتر است”. همه حضار خندیدند.
بعد از آنکه خلوت شد، شاه به موسیو ریشار فرانسوی (ژول ریشار، نخستین معلم زبان فرانسه مدرسه دارالفنون) گفت: وضع امروز را دیدی؟ من باید با اینها مملکت را اداره کنم.
البته اونموقع هم کسی راضی بفروش نبود تحت اجبار فروش که نه میشه گفت بلکه جبرا واگذار شد . کاملا مغایر با قوانین اسلام که رضایت طرفین در معامله شرط اصلی است .
اخوی خودت که در جریان بودی و هستی که تحت اجبار و ناچارا فروخته شده نفع را فقط شما ها بردید.
روستایی ها زمین هاشون رو مفت ندادن ، 3 برابر قیمت فروختن.
...امروز بزرگترین شهر استان از نظر وسعت با حسرت به شهرهای کوچک وعقب افتاده ان زمان نگاه میکنیم شهرهای بناب ۴تا فولاد مثل فولاد ما داره که همه میخواهند مصادره کنند آذر شهر شهرک های صنعتی با کارخانه های زیاد و...ولی توشهرما کسی نیست بدبختی شهر را گردن بگیرد اعضای مافیای این شهر هنوز هم در ادارات هستند وبه نفع اشخاص کار میکنند و نه شهرستان و ما متاسفانه به این زودی از دست این مافیا خلاص نخواهیم شد
مرحوم کجایی ببینی آب شرب نیست دروغ گفتند به مردم . بعد از ریاست جمهوری شما ( خاتمی ، احمدی نژاد، روحانی ، رئیسی )
اون موقع پول بود چهاربانده را باید تمام میکردند کارخانه سیمان میزدند پتروشیمی میزدند برای میانه آینده نگری میکردند شاخه ای از قطعه سازی ترانسفو زنجان را میآوردند میانه ....... الان نمایندگان نمی توانند هلیکوپتر را برگردانند چه برسد به موارد دیگر . تبریز هیچ موقع به فکر میانه نبوده اند فقط تمامی کارخانه ها را بردند تبریز .
اولا با این اوضاع جوی و با توجه به احداث سد بزرگی که بر روی رودخانه قزل اوزن در بالا دست ها یعنی در حصار مشمپای زنجان میزنند عملا قطره ای آب به این طرفها نخواهد امد بنا بر این آبی نیست که آبگیری شود ، دوما بفرض محال فرض کنیم که آبگیری شده و سد سر ریز هم کرده چه سودی برای من میانه ای خواهد داشت ؟؟؟؟ بغیر از ویران شدن بهترین و مولد ترین روستا ها و آواره شدن و بیکار گشتن خیل عظمی از اهالی این روستا ها و ایضا شرجی کردن هوا !!!
شگفتا به اظهارات اهالی یک روستای کوچک و کم جمعیت یعنی کهبلان که گفتند از بیکاری نجات پیدا میکنیم توجه کردند ولی به اظهارات اهالی بقول خودشان هفده روستا که اعلام کردند ما آواره و بد بخت میشویم توجه نکردند !؟ و عملا هم اکثر اهالی روستا های داخل حوزه سد استور را آواره شهر ها بخصوص تهران کردند. و مابقی هم هنوز بلا تکلیفند . بطور کلی در حق این روستاییان ظلم بزرگی شد .
اون موقع که توی مملکت پول زیاد بود مسولین شهرستان میگفتن میانه امن و امان است هیچ امتیازی نمیخواد و همه چیز داریم در واقع تملق گوی
همون زمانها بود که مراغه فرودگاه و داشگاه های متعدد گرفت.
مرحوم کجایی ببینی سد هنوز ابگیری نشده است!
