با سلام خدمت همشهریان گرامی
برای اینکه نگاه درست و کاملی از اوضاع فولاد میانه داشته باشیم، 3 پست با لینک های زیر به اشتراک گذاشتیم، ابتدا وضعیت جهانی صنعت فولاد بررسی شد سپس صنعت فولاد در داخل کشور بحث شد و در ادامه اطلاعاتی از طرح های استانی فولاد مورد بررسی قرار گرفت.
http://vom.ir/yaali/posts/59498
http://vom.ir/yaali/posts/59483
http://vom.ir/yaali/posts/59744
در ادامه سیر مباحث مربوط به صنعت فولاد، در این قسمت بحث را با موضوع تحلیل طرح های استانی و طرح فولاد میانه، دنبال خواهیم کرد.
امروزه تولید و مصرف فولاد، یکی از شاخص های اصلی توسعهیافتگی کشورها به شمار میآید. حضور صنعت فولاد در یک منطقه بر فرایند توسعه، فرهنگ، سطح دانش، اشتغالزایی، پژوهش، آموزش و تجارت آن منطقه تأثیر بسزایی دارد. زندگی روزمره بشر با فولاد آمیختهشده و صنایع فولاد در سازندگی، بازسازی و توسعه کشور سهم مهمی را ایفا مینمایند. محصولات فولادی در ساخت ساختمان های مسکونی، کارخانهها، راهها و وسایل ارتباطی، انتقال انرژی و سیالات و … به کار گرفته میشوند که این مسئله نشانگر تأثیر عظیم صنعت فولاد بر رشد و شکوفایی کشور است. با توجه به آنکه در سال های گذشته، همواره میزان مصرف فولاد کشور بیشتر از میزان تولید داخلی بوده است، سرمایهگذاری و رشد صنعت فولاد در کشور، اقتصادی و منطقی به نظر میآید، مشروط بر اینکه محل احداث، فرآیند تولید، تأمین منابع طبیعی و انرژی و مدیریت پروژه صحیح انتخابشده باشد.با این توضیحات به محدودیت ها و مزایای اجرای طرح های استانی فولاد می پردازیم. بدیهی است منطقه ای که برای احداث فولاد انتخاب می شود تمام مزایایی که در بالا بدان اشاره شد را خواهد داشت، لذا بیشتر سعی خواهیم کرد معضلات این طرح ها مورد بحث باشد تا بتوان در مورد ماهیت اجرایی طرح به درستی نظر داد. تولید فولاد صنعتی آب بر محسوب می شود. هریک از پروژه های استانی برای تولید 800 هزار تن فولاد در سال نیازمند حداقل 4 میلیون متر مکعب آب می باشند و این درحالی است که 4 طرح از 7 طرحی که در اختیار شرکت ملی فولاد و در دست اجراست در مناطق کویری واقع شده اند.
طرح های فولاد سبزوار، قائنات، نی ریز و بافت طرح هایی هستند که در مناطق کویری واقع شده اند. از این میان طرح فولاد سبزوار دردشت ممنوعه بحرانی به لحاظ آب قراردارد و قرار است آب آن از 5 حلقه چاه تأمین شود. این درحالی است که سطح آب های زیرمینی منطقه و اطراف آن طی سال های گذشته به شدت پایین آمده و امکان برداشت سالانه 4 میلیون متر مکعب آب از 5 حلقه از چاه های موجود در این منطقه وجود ندارد، حتی درصورت برداشت آب از چاه های منطقه صنعت فولاد باعث تعطیلی کشاورزی منطقه خواهد شد. از یک طرف صنعت فولاد در این منطقه باعث اشتغال مستقیم 800 نفر می شود و از طرفی دیگر باعث بیکاری صدها کشاورز و در نتیجه مهاجرت به شهرها و مشکلات ناشی از مهاجرت خواهد شد.
این موضوع درمورد سه طرح دیگر نیز صادق است. منطقه قائنات توانایی خدادادی کشت زعفران را دارد و می توان از دل زمینش طلای گیاهی ( زعفران ) را بیرون کشید. آیا سرمایه گذاری در صنایع تکمیلی مانند بسته بندی به مراتب بهتر از فولادسازی نبود؟؟!. آیا این منطقه نیازی به کارخانه فولادسازی با مصرف حداقل 4 میلیون متر مکعب آب در سال دارد؟؟!
باتوجه به اینکه آب کارخانه فولادسازی قائنات از چاه تأمین خواهد شد، قطعا درصورت ادامه روند خشکسالی کشاورزی منطقه را در سال های آتی با مشکلات جدی مواجه خواهد نمود.در منطقه نی ریز که ساکنان منطقه سال ها منتظر مهار آب رودخانه ها و سیلاب های فصلی بودند و امروز در آستانه تکمیل سد چشمه عاشق می باشند، بالاجبار باید این سد را با کارخانه فولادسازی ریک شوند. منطقه بافت نیز شرایط مشابهی دارد و آب کارخانه فولادسازی قرار است از سد آسیاب جفته تامین گردد. این در حالی است که سد مذکور جوابگوی آب شرب و کشاورزی و دامداری منطقه بافت و اطراف آن نیست.
با صرفنظر کردن از معضل آب، باز طرح های استانی به سادگی قابل کنار گذاشتن است. در حال حاضر در دنیا طرح های فولادی با ظرفیتی کمتر از 2.5 میلیون تن (و در مواردی کمتر از 5 میلیون تن ) فاقد توجیه اقتصادی می باشد دلیل آن هم بسیار واضح است زیرا در طرح های کوچک به دلیل بالا بودن سربار ثابت تولید بهای تمام شده هر واحد محصول بالا می رود و سبب کاهش بهای تمام شده هر واحد محصول می گردد.
با وجود تمام این انتقادات رئیس جمهور وقت با توهماتی که داشتند تعهداتی در سفرهای استانی بر ذمه دولت ایجاد کردند که سبب چرخش یکباره نگاه شورای اقتصاد از توسعه و ایجاد طرح های کلان به ایجاد طرح های کوچک و در استانهای مختلف شد. درصورتی که اگر هدف توسعه صنعت فولاد بود افزایش زیر سقف کارخانجات فولاد موجود که زیرساخت های لازم را داشتند به مراتب بهتر بود. اگر هدف محرومیت زدائی بود مناطق حاشیه خلیج فارس و دریای عمان ؛از بندرعباس تا چابهار همگی جزو مناطق محروم کشور محسوب می گردند و همچنین دسترسی فراوان و راحت به آب مشکل کم آبی برای کشور ایجاد نمی کرد و مزیت حمل و نقل کم هزینه رو نیز داشتند. علاوه بر این موضوعات پیش فرض اولیه دولت این بوده که طرح ها در طی سال های 88 تا 89 به بهره برداری اولیه رسیده و خواهند توانست رضایت و نظر مردم این استان ها برای انتخابات آتی را جلب کنند.
مطالب فوق همگی گواه این مطلب است در مکان یابی طرح های استانی، اغراض سیاسی بر تمامی جنبه های علمی، فنی، زیست محیطی و توسعه ای ارجحیت داشته است. و می توان چنین نگاهی داشت که لابی مسئولان استان های هشتگانه، قوی تر بوده است.
به هر روی علی رغم تمام ایرادات وارد بر مکان یابی طرح های استانی باتوجه به توقعات ایجاد شده در مردم منطقه و شروع سرمایه گذاری های هنگفت، تمامی مسئولان فعلی متحدالقول هستند که بایستی اقدامات لازم برای تکمیل هرچه سریعتر طرح ها صورت پذیرد.
و اما طرح فولاد میانه:
بین طرح های هشتگانه میتوان گفت که با در نظر گرفتن انتخاب بد و بدتر ( چون اساس طرح های استانی اشتباه بوده است) میانه جزو انتخاب بد می باشد چراکه مشکل کم آبی در مقایسه با سایر مناطق حاد نمی باشد با اینکه اینجا نیز در بیشتر ایام سال باید از آب سد آیدوغموش استفاده شود. علاوه براین میانه با موقعیت جغرافیایی نسبتا مناسبی که دارد، هم انتقال محصولات طرح به قسمت نورد راحت می باشد و هم حمل و نقل ریلی گندله مورد نیاز کارخانه ممکن و سهل می باشد. با این وجود همچنان با نگرش جامع و ملی و کشوری، طرح فولاد میانه و سرمایه گذاری در آن اشتباه بوده و گزینه های خیلی بهتری جهت احداث این کارخانه بوده است.
با در نظر گرفتن تمام این مطالب باید اذعان کرد که انتخاب میانه برای طرح فولاد، موفقیتی بزرگ برای منطقه و شهرمان بوده است (هر چند از نظر ملی این انتخاب مفید نباشد). و با جرات میتوان گفت که با نگرش منطقه ای و شهرستانی، طرح فولاد میانه یکی از بزرگترین نعمات و پتانسیل هایی است که میتواند صنعت شهر را متحول کند. ایجاد طرح فولاد میانه را میتوان عملکرد اشتباه دولتمردانی دانست که برای یک بار هم که شده تصمیماتشان به سود ما میانه ای ها می باشد.
مزایای طرح فولاد میانه:
در کنار تمام مزایای سیاسی و فرهنگی فولاد میانه، به چند مورد مهم از برکات بالفعل و بالقوه طرح اشاره می شود.
- با کلنگ زنی طرح در سال 84، بالای 10 سال است که صدها نفر از همشهریان ما در این مجموعه مشغول فعالیت می باشند.
- با شروع طرح 1000 فرصت شغلی بصورت مستقیم و هزاران فرصت شغلی دیگر بصورت غیر مستقیم ایجاد خواهد شد که با این کار تب بیماری اقتصادی و معضل بیکاری اندکی پایین خواهد آمد.
- طرح فولاد میانه باعث خواهد شد که فولاد آذربایجان ( قسمت نورد) از بحران خارج شود. بحرانی که مهمترینش نبود یا کمبود شمش و خوراک اولیه بشمار می رود.
* میتوان شرایطی بوجود آورد که نیازی به کوره جهت پیشگرم شمش ها نباشد و یک فرآیند پیوسته تولید از مذاب به میلگرد و نبشی و حتی کویل و ورق بوجود آید. شاید یکی از کارکنان فولاد بهتر تشخیص دهد که با این کار چقدر هزینه تولید کاهش می یابد.
- صنعت فولاد از جمله صنایع مادری است که قادر به متحول ساختن منطقه می باشد. بدون شک با شروع به کار این کارخانه، منطقه میانه مستعد سرمایه گذاری و ایجاد کارخانه های متعددی خواهد شد که میتوانند خوراک خود را از فولاد میانه دریافت کنند.
* توجه شود که ظرفیت قسمت نورد درحدود 500 هزار تن می باشد و سالانه حدود 300 هزار تن فولاد مازاد تولید خواهد شد.
- با مدیریتی صحیح به راحتی میتوان ورق های رنگی تولید کرد و یا فولادهای خودرویی و یا هر محصول دیگر با ارزش افزوده بیشتر تولید کرد.
* در پست های آتی سعی خواهد شد لزوم بهبود محصول برای ادامه حیات فولاد میانه تشریح شود.
همانطوری که اشاره شد سرمایه گذاری در بخش فولاد برای مردم منطقه تاثیری مثبت دارد، مخصوصا با توجه به کثرت نیروی جوان و تحصیلکرده در شهر این تاثیر مثبت بیشتر نمود پیدا می کند. امتیاز طرح فولاد میانه در دولت قبلی و با هر زد و بندی به میانه رسید. آیا نباید همه مسئولین و مردم شهر این فرصت را غنیمت بشمارند؟! آیا نباید سعی در حل مشکلات و موانع فولاد کرده و تلاش برای بیشترین بهره وری از این مجموعه را داشته باشند؟
بارها شنیده ام بعضی ها از سرمایه گذاری کلان و هدررفت سرمایه در این بخش سخن به میان آورده و وامصیبتا سر می دهند! بعضی دیگر کاستی ها و عدم توسعه در بخش های دیگر را مربوط به فولاد میانه می دانند. فولاد میانه تبدیل به سیبلی شده که هر کسی تیر انتقادش را برآن فرود می آورد و هر مسئولی به جای دفاع از اوضاع نابسامان حیطه خود، یادی از فولاد میانه می کند! (باور کنید فولاد هست که چنین بی مهری هایی را تاب می آورد)... مردم بدانند که این تحرکات یک خودزنی و گل به خودی بیش نیست...
آری بیش از 100 میلیارد تومان تنها در بخش احیای فولاد میانه هزینه شده است و تمام این سرمایه ها در اینجا و در شهر میانه خواهد ماند... . چه کسی تضمین می دهد اگر این پول ها در فولاد میانه هزینه نمیشد، این اعتبارات دوباره به میانه برمی گشت؟ و یا در بخش های دیگر استفاده می شد؟ چرا چنین تفکری را دامن می زنید که پیشرفت در حوزه های مختلف را در مقابل هم قرار دهد؟...
به نظر بنده عقب ماندگی یا سهل انگاری در کشاورزی و صنعت توریسم و ... را نباید در مقابل فولاد قرار داد چرا که با این کار ضربه جبران ناپذیری به آینده صنعتی شهرمان خواهیم زد. عمری باشد در مجال های آتی بحث را بیشتر ادامه خواهیم داد.