بسمه تعالی
با سلام و احترام
دیریست که نان و پنیر و چای و قندم آرزوست!
با دوستان به آرامش، بگو و بخندم آرزوست
شب می رسد هنوز دست خالی ام به نان
ز نیش گذشتست کار و گزندم آرزوست
ای منتخبم به مجلس و ای ماه چارده شهر!
خوش باش به بنزت که من سمندم آرزوست
تو پایتخت نشینی و بچه هایت تهرانی
من حاشیه نشین و شهر پرندم آرزوست
گفتم که نان شب ندارم و بیکارم به ماه
گفتی چرند نگو، همین کار چرندم آرزوست
من قانعم به این شهر و خاطراتش اما
شورای عورضلیه شهر و کندم آرزوست!
روی صحبت من با توست ای «همشهری»
پیگیر مطالبات و سمج شهروندم آرزوست
از هر چه بگذریم از این نمی شود گذشت
رئیس جمهور صادق و قانونمندم آرزوست!
با سپاس-خانی