وقتي به محل كارش در سازمان توسعه و گسترش مترو تهران در خيابان میرداماد سر می زنیم هنوز هم حال و هوای آذری اش را دارد. عکس و دیوان استاد شهریار در بالای کمدش یکی از نشانه های این حفظ اصالت است او چنان از معايب و اشتباهات دوره های مختلف مديريت کشور مي گويد كه نمی توان اين صداقت كم نظير را به حساب نقطه قوت او نگذاشت، صداقت مهمترين واژه گمشده روزگار ماست و او مملو از صداقت است. حتي وقتي از دوره بعد از خودش و حتي دوره مديريت كنوني هم انتقاد مي كند، كلمه ما را بکار می برد، تا نشان دهد كه قلبش تنها به عشق ايران مي تپد و مرزبندي ها و خط كشي هاي سياسي و قومیتی را قبول ندارد…
سعيد فائقي معاون فنی اسبق سازمان تربیت بدنی در دولت های اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی، ليسانس مهندسي مكانيك، فوق ليسانس مديريت صنايع و دكتراي اقتصاد از کشور بلژيك، متولد ۱۳۳۴، در روستاي قره بلاغ از بخش كاغذكنان، دومين فرزند خانواده ای 10 نفره است. پدرش، مهدی فائقی، اهل شهرستان میانه و كارمند اداره پست و تلگراف و تلفن بود و در زمان تولد سعید، بدلیل فعالیت های سیاسی به روستای قره بلاغ تبعید شده بود.
سعید فائقی دوران تحصیل خود را در شهرستان میانه و از دبستان امیر کبیر این شهر آغاز کرد و تا کلاس یازدهم همان جا به ادامه تحصیل پرداخت. از آنجا که به رشته ریاضی علاقه داشت، برای گرفتن دیپلم ریاضی راهی دبیرستان مروی تهران شد. در سال 1352 به کمک دكتر اسدي لاري و فخرالدين حجازي در رشته مهندسي مكانيك ماشين ها وارد دانشگاه علم و صنعت ايران شد. برای تامین مخارج تحصیل و زندگی، به تدریس پرداخت. خودش آغاز رابطه اش با ورزش را این گونه بازگو می کند که "پس از پایان دوران تبعید پدرم و انتقال مان به ميانه، خانه ما پشت تنها مجموعه ورزشي شهر واقع بود و بالطبع اوقات فراغت ما در اين باشگاه ورزشي مي گذشت. آنجا بود که يك تيم فوتبال به نام شاهين ميانه تشکیل دادیم وكاپيتان تيم هم من بودم."
فائقی در دوران دانشگاه نیز در مقطعی به کشتی و وزنه برداری علاقه داشت ولی به دلیل فعالیت های آموزشی و سیاسی وقت چندانی برای پرداختن به ورزش نداشت. سال 1355 در زمانی که در هنرستان تدریس می کرد بدلیل گرایش به نهضت آزادی بازداشت شد. او در یادآوری یکی از خاطرات تلخش از دوران زندان می گوید:" آخر شب ساعت ۱۱ بود كه گفتند تو كه همكاري نكردي، اشهدت را بخوان، مي خواهيم ببريم اعدامت كنيم. گفتم چه كار كنم. دو، سه نخ سيگار داشتم. آنها را جاسازي كردم براي نفر بعدي. خلاصه گفتند داريم مي بريمت براي اعدام. من هم به خودم گرفتم. بعد از چند قدم ديدم يك آقايي با محاسن و عبا ايستاده. باورم شد.راستش اين جا ديگر پايم نيامد. توي دلم گفتم نامردها قاضي عسگر را هم آماده كرده اند. فكر كنم رنگم پريده بود. واقعيتش ترسيده بودم. ديدم قاضي عسگر مي گويد: «الم تركيف فعل ربك و قوم عاد». صورتش را نگاه كردم ديدم آقاي طالقاني است. هيچ وقت آن نيرويي كه دادند را فراموش نمي كنم. گفتند از اين پله ها برو پايين. رفتم پايين ديدم همه هستند، تازه فهميدم من را از انفرادي مي برند بخش عمومي. بطور کلی دوره زندان هم دوره خوبي بود"
سعید فائقی علیرغم علاقه به ورزش، در زمینه هنر تئاتر و سینما نیز فعالیت داشته است. اجرا در تئاتر "چشم در برابر چشم" نوشته غلامحسين ساعدي و "احمد خله" كه نوشته خودش است، از جمله فعالیت های هنری او در دوران نوجوانی و جوانی محسوب می شود.
مهندس سعید فائقی پس پایان تحصیلات به استخدام سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران درآمد و به واسطه ی علاقه و ارتباطی که به ورزش داشت، در دوران دولت هاشمی رفسنجانی به سمت معاون فنی سازمان تربیت بدنی انتصاب گردید. مدیریت او در ورزش همواره یاد آور خاطرات شیرینی است.
گفتگوی زیر چکیده ای از گپ و گفت دوساعته ما با مهندس فائقی در محل کار ایشان است.
***
با توجه به اینکه عقبه ی شما در اذهان عموم مردم ورزشی است، چه شد که اکنون در سازمان توسعه و گسترش مترو تهران مشغول فعالیت هستید؟
من کارمند سازمان گسترش هستم و درسازمان تربیت بدنی مامور به خدمت بودم.
پس تکلیف تجربه و دانشی که از ورزش کسب کرده اید چه می شود؟
متاسفانه روال کلی کشور ما این گونه است. تصور ما بر این است که فقط اسراف حرام است، حال آنکه نمی دانیم تبذیر هم حرام است. هر کجا که کار یاد می گیری و کم کم روی روال می آیی، می گویند خداحافظ. من خودم خیلی دوست داشتم از تجربه و تخصصی که در طول سالیان طولانی کسب کرده ام، در وضع کنونی استفاده می کردم ولی متاسفانه شرایط مهیا نیست. البته این تنها مختص من نیست. افراد زیادی هستند که توانایی انجام خیلی کارها را دارند ولی خانه نشین شده اند. بطورکلی در کشور ما آزمون و خطا زیاد است و متاسفانه هنوز هم حول همین محور می چرخیم و ثبات تفکر لازم برای برنامه ریزی و پیشرفت را نداریم.
به عنوان یک مدیر آذری زبان وضعیت و جایگاه گذشته و حال حاضر آذربایجان شرقی در کشور را چگونه می بینید؟
در عصر کنونی حدود 120 مورد را می توان برای پدیده های مدرن جهان برشمرد، بیمارستان، مخابرات، چاپ خانه، برق، سینما، ورزش و ... جملگی این پدیده ها برای اولین بار از طریق منطقه آذربایجان وارد ایران شده است. از انجایی که آذربایجان در طول تاریخ همواره ولیعهد نشین بود و منطقه ولیعهد نشین نیازمند ابزار آلات سرگرمی است، به همین خاطر اکثر این پدیده های برای اولین بار در این منطقه بکار گرفته شده است. برای مثال در زمینه ورزش، در زمان عباس میرزا، قائم مقام فراهانی در سفری که به مسکو داشت، یکی از مدارسی که مورد توجه او قرار گرفت، مدرسه ورزش بود، او پس از بازگشت چندین مدرسه ورزش که یکی از آنها مدرسه فوتبال بود، برای اولین بار در تبریز ایجاد کرد. هر چند بعضاً در تاریخ خلاف این موضوع مطرح شده است. در دیدگاه کلی سهم آذربایجان در توسعه کشور نسبت به کل ایران در مرتبه بالایی قرار دارد ولی متاسفانه در سالیان گذشته و حال حاضر سهم آذربایجان از برنامه های توسعه و سرمایه گذاری بسیار کم بوده است. پیشرفت و توسعه منطقه آذربایجان در مقایسه با سایر نقاط کشور بسیار کم است.
عامل بروز این وضعیت را در چه می دانید؟
عامل اصلی به وجود آمدن این وضع عدم سرمایه گذاری در بخش توسعه اقتصادی است. برای مثال در زمینه حمایت از کارخانجات، ماشین سازی و تراکتورسازی تبریز برای پیشبرد برنامه های توسعه ای و بقای خود، لنگ اندک سرمایه گذاری هستند ولی کارخانه های ذوب آهن و سپاهان اصفهان در سایه حمایت های مستمر، راه پیشرفت را درپیش گرفته و موجب توسعه اقتصادی منطقه خود شده اند. متاسفانه همواره در تخصیص اعتبارات برای منطقه آذربایجان تبعیض صورت گرفته است. برای درک بهتر موضوع مثال دیگری را بیان می کنم، از زمان دولت آقای خاتمی که صندوق ذخیره ارزی ایجاد شده و اکنون اسم دیگری را روی آن گذشته اند، طبق آمار موجود کمترین سهم برای منطقه آذربایجان اختصاص یافته است. این امر به هیچ وجه شایسته اقتصاد بزرگ آذربایجان که محصولات اول قابل توجهی را دارد، نیست.
تاثیر این امر را چگونه ارزیابی می کنید؟
پایین بودن سهم اعتبار بر تمامی دستگاه ها تاثیر گذار است. وضعیت فرهنگ، اجتماع هر منطقه تحت تاثیر توسعه سرمایه گذاری و اقتصادی آن منطقه است. اقتصاد، فرهنگ و سیاست رابطه مستقیم بر هم دارند و توسعه هرکدام عاملی برای توسعه و پیشرفت عوامل دیگر است. توسعه اقتصادی محور اصلی توسعه و پیشرفت محسوب می شود.
حال، به عقیده شما دلیل عدم توسعه و پیشرفت منطقه آذربایجان چیست؟
خودمان. بدون هیچ گونه تعارف، ما آذربایجانی ها وحدت و انسجام عمل نداریم. به خاطر دارم که یکبار در دوران آقای هاشمی رفسنجانی، به وضعیت موجود آذربایجان اعتراض کردم و ایشان جواب تامل برانگیز و در عین حال تلخی را بیان داشتند که هنوز هم در مواقع یادآوری، ناراحت می شوم. در آن زمان نمایشگاهی دایر شده بود که در آن توانایی ها و پتانسیل های استان های مختلف کشور را به نمایش گذاشته بودند. آقای هاشمی به نسبت زمان بازدیدی که داشتند، وقت قابل توجهی را برای منطقه آذربایجان صرف کردند، بنده همان جا به ایشان گفتم، با پتانسیل و توانایی که ملاحظه می فرمایید، فکر نمی کنید که سرمایه گذاری کمتری به منطقه آذربایجان اختصاص یافته است؟آقای هاشمی پاسخ من را چنین دادن که وزیر نفت، کشاورزی، صنایع و تعاون از منطقه شماست، حال من باید این کار را انجام دهم؟!نکته قابل توجه اینکه یکی از همین آقایان وزیر در همان جا حضور داشتند و بنده به ایشان اشاره کردم، دیدید که آقای هاشمی چه گفتند، تنها واکنش و جواب آقای وزیر این بود که من وزیر ایرانم نه آذربایجان! لحظه خیلی تاسف باری بود. نظر و عقیده رئیس دولت بر این بود که منطقه آذربایجان پتانسیل بالایی دارد و وزیر هم از همان منطقه است و آذربایجان باید توسعه یابد ولی همان وزیران همشهری، اعلام می کردند که ما وزیر ایرانیم. پس باید قبول کنیم که ایراد از خودمان است. البته همواره یک نوع بی مهری تاریخی هم به آذربایجان وجود داشته است که همیشه عاملی برای اعمال تبعیض بوده است. یادم هست در سال 55 که بازداشت شدم و در زمان انتقال به زندان اوین، یکی از افسران زندان به محض اینکه من رادید گفت: "بازهم دوستان غلام یحیی آمدند". این موضوع نشان از وجود تفکر و اندیشه تبعیض و تحقیر امیز به مردم اذربایجان است.
راه برون رفت استان از وضع کنونی را چگونه ارزیابی می کنید؟
در وهله اول باید مسئولین استان بویژه استاندار، اهتمام لازم برای کسب اعتبارات بیشتر برای توسعه سرمایه گذاری در استان را داشته باشند و دستگاه کلان کشور را مجاب به تخصیص اعتبار کنند. نمایندگان ما در مجلس شورای اسلامی هم باید با رایزنی با وزارت خانه های مختلف زمینه را برا ی توسعه استان فراهم کنند. در حال حاضر که کمسیون صنایع مجلس در دست یک آذربایجانی است نباید صنایع ما از سایر نقاط کشور در سطح پایین قرار بگیرد. براساس تحقیقات و مستندات موجود، منطقه آذربایجان از استعدادی های بالایی برخوردار است، لازمه شکوفایی این استعداد سرمایه گذاری و حمایت است.
نظرتان درباره عملکرد مدیران دستگاه های اجرایی استان چیست؟
متاسفانه همان ناباوری و بد گمانی تاریخی ما آذربایجانی در مدیریت مان هم به قابل مشاهده است. در داخل استان هم در حمایت ها بصورت تبعیض آمیز برخورد می شود و همواره تمامی توجه ها به یک مجموعه خاص بوده است. یکی دیگر از ایرادات و عوامل عقب ماندگی ما همین موضوع است. رفتار مدیریتی حاکم در استان ما به مثابه رفتار کسی ست که تمامی تخم مرغ های خود را در داخل یکی سبد قرار می دهد و با بروز هر خطر برای آن سبد، همه تخم مرغ ها از بین خواهد رفت. حال آنکه هیچ عاقلی همه تخم مرغ هایش را در بک جا قرار نمی دهد. نباید همه چیز را یک سویه کرد. باید توجه داشت که عاقبت تک صدایی، خاموشی و فناست.
به ناباوری و بدگمانی تاریخی مردم آذربایجان اشاره کردید، تاثیر و نقش این امر در به وجود آمدن شرایط کنونی را در چه حد می دانید؟
وجود و استمرار این خصلت یکی از مشکلات اساسی مدیریت استان است. عدم بکارگیری نیروهای با دانش و متعصب در امور مورد تخصص، تبعات جبران ناپذیری را برای استان به همراه داشته است. متاسفانه یکی از ضعف های مدیریت در منطقه اذربایجان عدم خودباوری و توجه به خودی ها است. تصور و تفکر ما از همدیگر بسیار بد است. ما آذربایجانی ها به خودمان باور نداریم و تا زمانی هم که خردمان را باور نداشته باشیم و خودمان نخواهیم نمی توانیم خواستار پیشرفت و توسعه باشیم. اول باید از خودمان شروع کنیم...
............................
گفت و گو از کریم جمالی نظرلو
منبع: هفته نامه آذرپیام
.............................
انتهای پیام/