دهه مبارک فجر، ايام به يادماندني ملت قهرمان ايران است كه هرگز از خاطرهها فراموش نخواهد شد؛ به ويژه روز دوازدهم بهمن روز ورود تاريخي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران كه از «ايامالله» به شمار ميآيد؛ روزي كه به حق فقط به خدا تعلق دارد ، زيرا آيات الهي در اين روز فرصت تجلي دوباره يافت و دست ياري خالق بيهمتا در آسمان معرفت دوباره ظاهر شد و آيات قرآني مانند «يا نارُ كُونِى بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ
. انبیا 69» یک بار ديگر بر امت اسلامي نازل شد و معنا و مصداق آشكار دیگر يافت.
قبل از پيروزي انقلاب، بسياري از انديشمندان اسلامي و مفسران قرآن، اين آيه را در ابعاد گوناگون بررسي كرده بودند، اما حقيقت آن در هالهاي از ابهام قرار داشت. البته همه متفكران و پژوهشگران به قدرت نامتناهي خداوند سبحان ايمان داشتند و ميدانستند كه پروردگار بر همه چيز تواناست و اگر اراده كند در يك لحظه، آتش گداخته به «برداً و سلاماً» تبديل ميشود، ولي متحير بودند كه آتش در عين حالي كه آتش است و حضرت ابراهيم در ميان آن قرار دارد، چگونه خاصيت خود را از دست ميدهد و ابراهيم، احساس آرامش ميكند؟!
رخداد تاريخي دوازده بهمن 1357 - آغاز دهه مبارك فجر - به همه اين سؤالها پاسخ روشن داد و ابهام ها را زدود. مفسران قرآن تا عمق جان به معناي ژرف اين آيه مبارك رسيدند و با چشم بصيرت خويش ديدند كه با توكل و اخلاص ميتوان به داخل كوره گداخته شده آتش رفت و نه تنها جان سالم به در برد بلكه دماغ آتشافروزان عالم را نيز به خاك مذلت ماليد.
در توصيف آتشي كه آن روز به دستور نمرود براي حضرت ابراهيم علی نبینا و آله و علیه السلام تدارك ديده شد، نوشتهاند: چندين روز طول كشيد تا هيزم آن را از اطراف و مناطق دور جمع آوري كردند و در محل وسيعي قرار دادند، به طوري كه به صورت كوه بزرگي درآمد وقتي هيزم ها را آتش زدند، شعاع حرارت آن به چند كيلومتري اطرافش ميرسيد و مانع از آن بود كه كسي به آتش نزديك شود و ابراهيم را در ميان هيزمهاي گداخته بياندازد. بنابر اين طبق نقل بعضی روایات به توصیه شیطان منجنيقي (سنگاندازي) ساختند و ابراهيم را در بالاي آن گذاشتند و از فاصله دور، او را بر روی آتش پرتاب كردند. اين ماجراي تاريخي كمنظير از جهاتي حیرت انگيز و شگفت آور بود.
اما آتشي كه در ايام بهمن سال 1357 بر ضد نهضت اسلامي مردم ايران ، ابراهيم زمان و خمینی کبیر از سوي نمروديان عصر فراهم شده بود، به مراتب سوزانندهتر، گستردهتر و گداختهتر و شکننده تر از آتشي بود كه آن روز براي حضرت ابراهيم تهيه شد. هنگامي که امام خميني تصميم گرفت به وطن برگردد اگر چه شاه از ایران خارج شده بود اما هنوز كشور به طور كامل در اختيار ايادي بيگانه قرار داشت. بيشتر شهرها و مراكز استانها، به ويژه پايتخت، به وسيله نيروهاي گارد شاهنشاهي و ارتشِ تا دندان مسلح و ژنرال های وابسته كنترل ميشد كه همه از بيگانگان دستور ميگرفتند. فرودگاهها و رسانههاي جمعي در اختيار آنها بود. سران سرسپرده رژيم و ارتش با حمايت و هدايت ژنرال هايزر - عامل آمريكا در ايران - نقشههاي خطرناكي در سر ميپروراندند؛ از جمله اين كه هواپيماي حامل امام خميني را در آسمان منفجر سازند ، ترفند ديگر اين بود كه وقتي هواپيما در فرودگاه بر زمين نشست، معظمله را در داخل هواپيما دستگير و با تدابير شديد امنيتي، ايشان را به جاي نامعلومي منتقل كنند و براي هميشه ناپدید سازند، همانگونه كه چند ماه پيش از آن، امام موسي صدر را ربوده و پنهان كرده بودند. كودتاي خونين، پس از ورود و استقرار حضرت امام خميني در اقامتگاه نيز از ديگر برنامههاي دشمنان انقلاب در آن ایام بود که با یک جمله تاریخی امام مبنی بر حضور مردم در خیابان ها از هم پاشیده شد.
به همين سبب وقتي امام خميني در پاريس اعلام كرد كه به زودي رهسپار ايران خواهد شد، منسوبان و اطرافيان معظمله، به شدت نگران شدند و با اين تصميم به مخالفت برخاستند، حتی به نقلی امام یک نفر هم موافق نداشت ، اما معظمله بدون اين كه كوچكترين ترديدي به خود راه دهد، ابراهيموار به سوي ايران عزيمت كرد. كساني كه در هواپيما همراه امام بودند، احتمال قريب به يقين ميدادند كه اتفاق ناگواري براي هواپيما و مسافران آن رخ خواهد داد، ولي امام خميني بياعتنا به اين احتمالات و با توكل و اخلاص ستودني و با دستی به ظاهرخالي، بر قلب اردوگاه دشمن، فرودگاه مهرآباد و در واقع در ميان شعلههاي برافروخته آتش فرود آمد.
در اين هنگام خطاب دوبارهاي به آتش نازل شد: «يا نار كوني برداً و سلاماً علي ابراهیم» و آيه مبارك ، مصداقي دوباره به خود گرفت و تمام آتشها به نفع ابراهيم زمان بياثر شد. اين خطاب به ايام دهه مبارك فجر اختصاص نداشت، بلكه بعد از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي نيز در دوران سرنوشتساز و مقاطع حساس به گوش جان مي رسيد و هر توطئه و آتشي كه از طرف دشمن شعلهور ميشد، بلافاصله « برداً و سلاماً» ميگشت. رخدادهاي خطرناكي مانند: تجزيه كردستان و آذربايجان، ماجراي حزب جمهوري خلق مسلمان، توطئه بنيصدر، ترفندهاي منافقين خلق وگروه فرقان، كودتاي نوژه، انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي و دفتر نخستوزيري و از همه مهمتر تحريم اقتصادي آمريكا و هشت سال جنگ تحميلي كه هر كدام آتشهايي بودند و ميتوانستند به تنهايي از آتش برافروخته شده براي حضرت ابراهيم خانمانسوزتر باشند، اما همه آنها كارآيي خود را از دست دادند و مانند برف در برابر آفتاب از بين رفتند. «يا نارُ كُونِى بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ»
شان نزول این آیه مبارک اگر چه به حضرت ابراهیم علیه السلام مربوط می شود ولی هرگز اختصاصی به آن حضرت ندارد و می تواند مصادیق دیگری هم داشته باشد؛ فلذا از این آیه و از آن وقایع تاریخی استفاده می شود که اراده و سنت الهي چنين تعلق گرفته است كه هر فرد يا قوم و ملتي با اخلاص و توكل بر خدا و با اتحاد و یکدلی به مبارزه با شرك ، كفر و ظلم برخيزد و از محرومان و مستضعفان عالم دفاع كند، مشكلات و موانع پيش رويش به برداً و سلاماً تبديل خواهد شد.
متاسفانه برخی قرائن و شواهد نشان می دهد که در سال های اخیر این اخلاص ها ، توکل ها و همبستگی ها در میان مسئولین و مدیران کمرنگ و ضعیف شده است ، گروه ها و جناح ها در مقابل هم ایستادند و به همدیگر گیر می دهند، به جای این که به فکر رفع مشکل مردم باشند برای گروه ، جناح و دسته خود تلاش می کنند شاید؛ دیگر آتش مشکلات به « بردا و سلاما» تبدیل نمی شود و این زنگ خطر بزرگ است و باید آن را جدی گرفت.
امسال در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی هستیم ، عدد چهل نشانه رشد عقلی و تکامل است ؛ بیایید عقل و تدبیر بکار گیریم و همچنان به آرمان های خمینی بت شکن وفادار بمانیم از افراط و تفریط و انحصار طلبی ها و خود محوری ها دوری جونیم ؛ با محوریت ولایت فقیه در کنار هم و برای هم باشیم ؛ اگر چنین کنیم بیقین آیه مبارک فوق باز مصداق عینی خواهد یافت و ندا خواهد آمد : « يا نارُ كُونِى بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ»
منبع : سایت جماران و روزنامه 19دی یکشنبه ، 15/11/1396.