ساعت 17:30 دقیقه است. همراه با مهندس نایبی راهی منزل بکی از شریفترین و حاذق ترین پزشکان میانه می شویم. یک چهره ماندگار و محبوب با صدای همیشه گرم و مهربان، درب منزل را به رویمان می گشاید و با چهره ای خندان و شاداب ما را در آغوش می گیرد و ما را به منزل می برد.
آری این شخص کسی نیست جز دکتر منصوری که اکنون در 84 سالگی، خود را مدیون دعاهای خیر شهروندان می داند. پزشکی که با نشستن بر سجاده همیشه پهنش به خاطر خدمات لذت بخشی که برای مردم شهرمان میانه انجام داده بود، خداوند را شاکر است. دکتری که در دل فقیرترین محله بودن، قبله آمال و آرزوهایش بود و همشهریان عزیزمان بخوبی می دانند ایشان جزو پزشکان ممتاز نیم قرن اخیر شهرمان میانه به شمار می رود که همیشه دلش برای خدمت به مردم بویژه نیازمندان می تپید و درب مطب ساده اش به روی بیماران و نیازمندان باز بود. همان مطبی که از درب ورودیش تا طبقه سوم که اتاق معاینه دکتر منصوری در آن قرار داشت مملو از بیماران نیازمند بود که در خیابان امام خمینی روبروی باک ملی قرار داشت در حقیقت می توان گفت مطب دکتر حاذقی که پایه گذار ویزیت بیماران بی پول بود و یا بطور ساده بیان کنیم که مطب این طبیب دوست داشتنی، یک بنگاه خیریه تمام عیار بود و از آنجایی که خود ناظر بودم حق ویزیت دکتر منصوری با آن مقام علمی 50 سال پیش و سابقه درخشان و حسن شهرتش حتی از شاگردان خودش هم کمتر بود چرا که اکثر مراجعینش، افراد مستمند و نیازمند بودند که از پرداخت حق ویزیت 2 الی 3 تومانی عاجز بودند.
آری! دکتر منصوری همان پزشکی است که بسیاری از بیماران، منزلش را هم می شناختند و در شب و نیمه شب، تعطیل و غیرتعطیل، در فقدان تلفن و حتی زنگ درب، با سنگ درب را می کوفتند تا طبیب جسم و حبیب جان، بیمار آنها را نجات دهد و دکتر نیز در نیمه های شب در سرمای زمستان شهرِ پر از برف یک متری، به منزل بیمار رفته و بر بالین بیماران و مادران باردار حاضر می شد.
دکتر منصوری به خاطر توجه مسئولان استانی نسبت به رفع مشکلات شهرمان در کنار طبابت، مسئولیتهای گوناگون پزشکی از جمله ریاست بهداری آن زمان شهرمان را عهده دار بود و خلاصه اینکه هر چه در مورد این طبیب دادرس مردم بگویم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود .
از دکتر منصوری تقاضا می کنیم خاطراتی از خدماتش را بیان کنند ولی ایشان در پاسخ اندکی مکث کرده و می گوید: اجازه دهید از بیان خاطرات در این زمینه پرهیز کنم چرا که هر کاری انجام دادم علاوه بر وظیفه برای خدمت به همشهریان عزیز و رضایت خداوند متعال بود که به لطف پروردگار تاکنون سر حال و سر زنده به حیات خود ادامه می دهم و از این جهت خدا را شکر گذار هستم.
وی افزود : زیباترین ثانیه های زندگی من دیدن سلامتی و بازیابی بیماران پس از درمان بود و همیشه خدا را شاکر بودم. درآمد پزشکی من در مقایسه با همکارانم، کمتر بود اما جیبم به برکت و لطف خدا وصل بود و الآن هم بعد از سالها که از طبابت، دور هستم، دلخوش به استجابت دعای بیماران هستم چرا که همیشه احساسم این بوده که وقتی بیمار بی بضاعت با امیدی وارد مطبم می شود، انگار خدای عزوجل دنیا را به من داده است.
دکتر منصوری در پایان این دیدار گفت : مهمترین آسیبی که جامعه پزشکی را تهدید می کند رابطه مالی میان بیمار و اندک پزشکانی است که امیدوارم روزی برسد که هیچ پزشکی بیماران را به چشم منبع در آمد نبیند .
با آرزوی سلامت و تندرستی برای آقای دکتر منصوری، امیدوارم ایشان الگوی جامعه پزشکی بویژه پزشکان جوان شهرمان باشند و از تلاش در راه خدمت به بیماران نیازمند و محروم دریغ نکنند.
در پایان همانطوریکه اشاره شد دکتر منصوری با توجه به بزرگواریشان از بیان خاطراتش در زمینه ارائه خدمات همشهریان عزیز بویژه نیازمندان شهرمان خودداری کرد اما اگر همشهریان گرامی خاطراتی از این پزشک حاذق شهرمان دارند، از طریق این سایت اطلاع رسانی کنند که نیکی نمیرد .