نسخه خطی عهد صفوی میانه برای حفظ و نگهداری راهی تبریز شد.
نمونه ای از صفحات میانه نسخه خطی دیوان شعر ترکی فدائی
دقیقاً 5.5 سال پیش بود که برای دیدن یک نسخه خطی قدیمی به منزل آقای نوروزی ساکن فردیس کرج و متولد روستای تالوار میانه رفتم که دیوان شعری دست به دست از اجدادشان به ارث برده بود که متعلق به دوره شاه طهماسب صفوی بود. آنرا خواندم که دیوان شعر ترکی متعلق به شاعری به نام فدائی بود. هرچند این دیوان بازخوانی شد ولی دیروز صبح در کمال تعجب دیدم ایشان نسخه خطی خود را از طریق پروفسور صدیق به کتابخانه مرکزی تبریز اهدا می کنند. وقتی مطلع شدم به دکتر صدیق گفتم: استاد! بو میانانیندی! نیه تبریز؟
استاد پاسخ داد: من ده بونو دئدیم آمما میانادا هاردا بئله ال یازمانی ساخلایا بیلرلر؟
حرف استاد را قبول کردم اما برایم تلخ بود که چنین بدرقه سنگینی با یکی از نسخه های قدیمی میانه بکنم و در پیش چشم خودم دو دستی آنرا به تبریز بدهیم که مطمئناً فردا اگر شرایط نگهداری هم داشته باشیم نمی توانیم بگیریم.
جالب است که در تمام دنیا و حتی ایران متداول است که در چنین شرایطی، هیئتی یا کارشناسی از موزه یا کتابخانه خدمت اهدا کننده می رسد و در یک صورت جلسه هدیه را می گیرند و یک تقدیرنامه نفیس به ایشان می دهند اما دیروز استاد صدیق پشت تلفن در حال التماس به کتابخانه مرکزی تبریز بود که آنسوی گوشی می گفتند: بیز تهرانا گلنمروخ! اؤزوز گتیرسز گتیرمیسیز گتیرمه سزده اؤزوز بیلیز! چون اصرار ائلیرسیز بیردنه ده رسید وئره ریک که بونو آلدوخ!