کد خبر: ۳۹۲۸
۳۵۳ بازدید
۱ دیدگاه (۱ تایید شده)

بیائید به میانه برگردیم

۱۳۹۰/۵/۳
۰۹:۵۴

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به خوانندگان محترم صدای میانه
با سلام به زحمتکشان سایت معظم صدای میانه
و نیز با سلام جناب آقای مهندس نائبی
دوستان عزیز سایت معظم صدای میانه در واقع بازتاب صدای پنهان دلسوزان و متخصصان میانه ای که در گوشه گوشه این جهان مشغول ارائه خدمت به همنوعان خویش بودند و احساس می نمودند با کنار هم بودن می توانند گوشه ای از تواناییهای میانه ایها که در عرصه های مختلف به اثبات رسیده را در میانه پیاده نمایند،می باشد. این تلاش با تولد صدای میانه به اوج رسید و عملکرد سایت در سه ماهه اول سال تاکیدی بر این ادعا می باشد. اکنون که این خودباوری در میانه بوجود آمده که با تلاش و حضوری یکپارچه می توان به سمت پیشرفت حرکت نمود دیگر نگران محدودیت فعالیت سایت نمی باشیم.
اینجانب به نوبه خود از جناب آقای مهندس نائبی تقدیر و تشکر می نمایم.
بچه ها بیائید قلک هایمان1 را بشکنیم و نشان بدهیم کی هستیم نگران نباشید با ندیدنمان لرزیدند ببیند به درک واصل خواهند شد. 

___________________________________

1- مگر مي توان از جبهه و جنگ گفت و از امام نگفت؟ و كدام قلم مي تواند رابطه عاشقانه امام و بسيجيانش را به تصوير بكشد؟ همان امامي كه نه موشك هاي اهدايي غرب و شرق به صدام دلش را لرزاند و نه ناوهاي آمريكايي در خليج فارس او را ترساند، دلي به لطافت ابرها داشت.

راستي قلك هاي پلاستيكي كمك به جبهه ها را يادتان هست؟

حضرت آيت الله خامنه اي درباره لطافت روحيه مردي كه هيچگاه از قدرت هاي استكباري نترسيد، چنين مي فرمايد: «او براي خودش عنوان و بهره اي قايل نبود. آن دستي كه توانسته بود تمام سياست هاي دنيا را با قدرت خويش تغيير دهد و جابه جا كند، آن زبان گويايي كه كلامش مثل بمب در دنيا منفجر مي شد و اثر مي گذاشت، آن اراده نيرومندي كه كوههاي بزرگ در مقابلش كوچك بودند، هر وقت از مردم صحبت مي شد، خودش را كوچكتر مي انگاشت و درمقابل احساسات و ايمان و شجاعت و عظمت و فداكاري مردم سرتعظيم فرود مي آورد و خاضعانه مي گفت: مردم از ما بهترند. انسانهاي بزرگ همين گونه اند. آنها چيزهايي را مي بينند كه ديگران نمي توانند و يا نمي خواهند رويت كنند.

گاهي در مقابل كارهايي كه به نظر مردم معمولي مي آيد، آن روح بزرگ و آن كوه ستبرتكان مي خورد و مي لرزيد. هنگام جنگ، بچه هاي مدرسه در نمازجمعه تهران قلك هاي خود را شكسته بودند و پولهايش را براي جنگ هديه كرده بودند. فرداي آن روز كه خدمت امام(ره) رسيده بودم، ايشان را در حالي كه چشمهاي خدابينش از اشك پر شده بود، ديدم؛ به من فرمودند: كار اين بچه ها را ديدي؟ به قدري اين كار به نظرش عظيم آمده بود كه او را متاثر ساخته بود. » (8/4/68)

 

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

امکان درج دیدگاه برای این مطلب وجود ندارد.

۹۰/۵/۳ ۲۲:۴۸
وقتی خدا هست کسی حق ندارد راه بن بست را در ذهن خود بسته نگه دارد و دیگران را برای همراهی با خود به کوچه ی تنگ و تاریک بن بست بکشاند که در زیبایی این عالم غیرممکن وجود ندارد غیر ممکن وجود ندارد...

اخبار روز