کد خبر: ۱۴۴۵۰
۱۸۳۲ بازدید
۱۴ دیدگاه (۱۴ تایید شده)

خبر بیآور ای صبا! بخوان دوباره نام او

۱۳۹۲/۶/۱۵
۱۹:۲۲

 

 

خبر بیآور ای صبا! بخوان دوباره نام او

به گوش جان من بگو که بشنوم کلام او

 

تو قاصدی و خوش نوا ، ببر ـ بیآور ای صبا!

بسوی او سلام من ، بسوی من سلام او

 

ز بوستان دوستان نسیم جانفزا رسان

خصوص از آن عزیز جان به ما رسان پیام او

 

میان شعر و گفتگو فتاده وقفه ای ، بگو

که بشنوم کلام نو  ، کلام درّ فام او

 

اگرچه تلخ می کند زمانه کام جان ما

خدا کند که شهدسان شود جهان به کام او

 

نشسته ام به گوشه ای ، نه راهی و نه توشه ای

قدم به راه اگر نهم ، به شرط ذکر نام او

 

نمی روم به میکده ، نمی کنم نظر به می

که مستم از ازل صنم! ز تاک او ز جام او

 

اگرچه شاهد از "نوا" فرودِ "شور" می کند

به بلبلان خبر رسان ز گوشه ای، قیام او

 

 

 

 .

 

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۹۲/۶/۱۸ ۱۹:۲۰
[list][*]سرور و سالار و سار از دست رفت
در میان سوز و زار از دست رفت
گوئیا لیل و نهار از دست رفت
[b]عشق در دل ماند و یار از دست رفت
دوستان دستی که کار از دست رفت
[/b]

دل به یادش شیشه ای بشکسته شد
بس که دیده مانده بر ره، خسته شد
گرچه دل تنها به عشقش بسته شد
[b]عشق در دل ماند و یار از دست رفت
دوستان دستی که کار از دست رفت
[/b]

شهر گشتم مو به مو و کو به کو
من ندیدم مثل او در خلق و خو
سالها در دل ببستم عشق او
[b]عشق در دل ماند و یار از دست رفت
دوستان دستی که کار از دست رفت
[/b]

سالها هم عشق بود و یار بود
زندگی سرسبز چون گلزار بود
وآن درخت عشق ما پربار بود
[b]عشق در دل ماند و یار از دست رفت
دوستان دستی که کار از دست رفت
[/b]

در هنر [b]سارنگ[/b] نخل باسق است
گفته هایم گفته های عاشق است
آنکه از کف داد یارش، [b]صادق[/b] است
[b]عشق در دل ماند و یار از دست رفت
دوستان دستی که کار از دست رفت
[/b]
[/list]
۹۲/۶/۱۷ ۲۱:۴۶
[quote name="المیرا ناصری"]خواندن اشعار لطیف و آرام بخش دو چهره دوست داشتنی میانه در این فضای سراسر سیاسی غنیمت است. خیلی اشعار خوبی بودند.[/quote]
آفرین
۹۲/۶/۱۷ ۲۱:۴۵
احسنت و بسیار پر مغز!
۹۲/۶/۱۷ ۱۹:۱۸
از خواندن اشعار جدید دو شاعر توانمند میانه خوشحال شدم. اشعار استاد شاهد بسیار درونی و احساسی است ولی اشعار مهندس نائبی بسیار قوی و پرقدرت است. مثلاً علاوه بر رعایت قافیه ها و وزنها ، تمامی ابیات چهار تایی هستند و خود ابیات چهار پاره هستند و خودشان قافیه جزئی دارند.
۹۲/۶/۱۷ ۱۸:۳۲
خواندن اشعار لطیف و آرام بخش دو چهره دوست داشتنی میانه در این فضای سراسر سیاسی غنیمت است. خیلی اشعار خوبی بودند.
۹۲/۶/۱۷ ۰۵:۳۳
بیا بیا خوش آمدی به بوستان این دیار
قدم به چشم من بنه که روبم از دلم غبار

غبار روز و ماه ها ، غبار اشک و آه ها
تکانم از تن کسل به زندگی امیدوار

پیام صادقانه ات رسیده از صبا ، سحر
به وقت ذکر نام حق ، دعا بر آستان یار

سلام و شادباش من به بلبلان آن چمن
خصوص بر تو ای صنم! که برده ای ز من قرار

سلام از این جهان درد، به هرچه پهلوان مرد
دگر به آن عزیزها که رفته اند از این دیار

به دوستان خوش نظر ، به دستهای پرثمر
درود و زنده باد من به ذهن های هوشیار

به هرکسی که [b]صادق[/b] است، به هرکسی که عاشق است
سلام و صد درود جان به خالصان روزگار

به این زمانه [b]شاهد[/b]م چه ها فتاده با بشر
چه سان شمارم ای صنم! برفته از کفم شمار!
۹۲/۶/۱۶ ۱۹:۵۸
با استاد شاهد آشنا شویم:
برگرفته از کتاب مشاهیر و مفاخر میانه اثر محمد صادق نائبی
[quote]استاد حبيب اژدري، نقاش زبردست، خطاط خوش نويس، مجسمه ساز بي نظير، نوازنده انواع سازهاي ني، تار و سه تار، ساز آذربايجاني، کمانچه، مخترع سازهاي مختلفي مانند نالان، ديوانه، پود، شاهد، کمان ني و ... ، خواننده آواز ترکي و فارسي، شاعر بسيار خوش قريحه و احساسي، دندانساز مجرّب و از همه بالاتر پدر هنر ايراني سنگ نگاري، در سال 1342 در روستاي سيرخا گؤي متولد شد. تحصيلات پيش از دانشگاه را در ميانه گذراند و در سال 1362 راهي تهران شد. مدرک تکنسين دندانپزشکي را از دانشگاه شهيد بهشتي دريافت کرد ولي در ادامه تحصيل سراغ جوهر خود يعني هنر رفته و مدرک کارشناسي و کارشناسي ارشد رشته هنر را در گرايش طراحي و نگارگري از دانشگاه هنر دريافت کرد....
[/quote]
آفرین بر استاد شاهد عزیز با اینهمه بزرگی و بزرگواری
۹۲/۶/۱۶ ۱۸:۲۷
با تشکر از استاد شاهد که بعد از مدت ها شعری رسا و زیبا در صدای میانه آورده اند .
با توجه به اینکه در بین کامنت ها صحبت از استاد سارنگ و دکتر انصاری شد و اینکه 18 شهریور ماه سالروز درگذشت استاد سارنگ است تصویری از استاد شاهد در آرشیو یافتم که بر سر تابوت مرحوم سارنگ دیده می شود (روح استاد سارنگ و دکتر انصاری شاد):
[img]http://media.isna.ir/content/abdolvahed%20mirzazadeh-3-1.jpg/4[/img]
این تصویر را در آن زمان دکتر ناصری در سایت آورده بودند .
۹۲/۶/۱۶ ۱۶:۰۷
[quote name="دكتر سبحان ناصري"]خدا را شکر که بعد از یک وقفه طولانی شاهد هنرنمایی دو استاد نامی میانه و رجزخوانی اساتید شاهد ـ نائبی خواهیم شد.
در اینجا یادی می کنیم از دو عزیز دل عضو صدای میانه که در دیار غربت هر دو اسیر سرطان شده و از میان ما رفتند: استاد بهرام سارنگ و دکتر انصاری. خداوند روحشان را شاد کند. آن دو عزیز در رجزخوانی استاد شاهد و مهندس نائبی تاثیر بسیار خوبی داشتند. خداوند رحمت کند.[/quote]
یادش بخیر واقعا روزهای خوبی بود که اساتید بزرگ وارد صدای میانه شده بودند و به میدان ادبی و مشاعره وارد شده بودند. نمونه ای از این روزهای طلایی فرهنگ و ادب میانه را از آرشیو صدای میانه احیا می کنم. روحشان شاد:
شعر مرحوم استاد بهرام سارنگ چند هفته قبل از فوت :
[quote]الا ای "شاهد" مهد دلیران
هنرمند و ادیب دشت شیران
ز آذربایجان ، آن مهد زرتشت
که"مهداد"ش بود رشک دبیران
ز ملک شهریار و خاک "بحری"
که بس خفتند خیل شهریاران
"اجلی"مست می سازد ز خطش
دل‌ و جان، چون زلال چشمه ساران
ز"صادق" تا "امینی"بس خردمند
چو"طالبپور" و "ایرج" بزم داران
بسی‌ اهل خرد دارد دیارم
که گر‌ گویم شود بیش از هزاران
دُر افشاندی و ما را یاد کردی
نمودی این حقیر از شرمساران
گذر کردی تو در بزم خرابات
نظر کردی بسوی میگساران
تو از خاک هنرمندان خاموش
ز دشت سبز قافلانکوه ایران
تو اهل معرفت، ر‌هجوی حقی‌
بر آور بانگ هوی حق مداران
نشد درمان ز هشیاری مرا درد
بگردان جام سر مستی به دوران
چو چنگ اندر خروش آور تو ما را
بپا کن بانگ نوش شادخواران
مرا گویی که بلبل سان بخوانم
تو دیدی مرغکی بی‌ بال پران ؟!
پر و بالم تویی ، آوازم از دوست
ز مستان ، می‌‌پرستان ، گلعذاران
سخن کوتاه کن "[b]سارنگ[/b]"! برخیز
که دست افشان روی سوی دیاران[/quote]
واقعا چه کسی می دانست سراینده آخرین بیت، پرواز خود بسوی خدا را پیش بینی می کند و چند صباح دیگر دست افشان سوی یار می رود.
۹۲/۶/۱۶ ۱۵:۵۶
[quote name="حبیب اژدری شاهد"]خبر بیآور ای صبا! بخوان دوباره نام او[/quote]

خبر بیاور ای صبا ز [b]صادق [/b]و ز حلم او
بگو برای من کنون ز دانش و ز علم او

بگو که [b]شاهد[/b] بزرگ چگونه روز شب کند؟
چگونه در فراق یار چشم بر هم زند؟

هر چند مطمئن هستم شعرم درست نیست ولی به محض خواندن اشعار این دو عزیز ما به دلم خطور کرد و نوشتم. تقدیم به اساتید عزیزم که کلامشان مایه آرامش جان است و رهایی از درگیری های سیاسی و روزمره.
۹۲/۶/۱۶ ۰۶:۰۵
[quote name="برادر"][quote]تو قاصدی وخوش نوا ببر بیاور ای صبا!
یه سوی او سلام من به سوی من سلام او
[/quote]
باید بگویم کما فی السابق اشعار استادشاهد تنها سروده ای احساسی و مخیل و برخاسته از دل و ذهن شاعرانه نیست بلکه متضمن نکات ادبی و ظرایف شعری وحاوی صنایع ادبی و فنون بلاغی بسیاری است که خواننده و شنونده ی اهل فن را به ذوق آورده و به ماندگاری و پایندگی این مهارتهای کلاسیک شعر فارسی امیدوار می سازد.
اساتید اولیه ی این گونه هنر نمایی ها استاد انوری و منوچهری و کسایی مروزی در قرون چهارم و پنجم (ه.ش) هستند. به هر عنوان در بیت استاد شاهد هم به زیبایی صنعت لف و نشر از نوع مرتّبش به کار رفته (نوع دیگر آین صنعت لف و نشر مشوّش است).
انوری فرموده:
چنار پنجه گشادست و نی کمر بسته است دعا وخدمت دستور و صدر دنیا را
که بدیهی است:دعا مربوط است به چنار که شاخه ها و برگهایش مانند دست دعا باز و به سوی آسمان است و خدمت هم مربوط است به نی که دور کمرش حلقه هایی مانند دست حلقه شده ی چاکران و غلامان دارد.
دست مریزاد استاد شاهد.سلامت باشید.[/quote]
با تشکر از توضیحات شما برادر بزرگوار بنده نیز توضیحاتی اضافه کنم با یک مثال:
لف و نشر آن است که شاعر یا نویسنده دو یا چند واژه را در بخشی از سخن بیاورد، و در بخش بعدی سخن واژه‌های دیگری که به نوعی با واژه‌های قبلی در ارتباط باشند را ذکر کند، به طوری که می‌توان دو به دو این واژه‌ها را به هم مربوط کرد. رابطه لف و نشر، «مفعول و فعل»، «فاعل و فعل»، «مشبه و مشبهٌ‌به»، «مسندٌالیه و مسند»، «اسم و متمم»، «اسم و صفت» و... است. واژه‌های اول را لف و واژه‌های دوم(که به لف‌ها مربوط می‌شوند) را نشر می نامند. تعیین این‌که هر نشر مربوط به کدام لف است به فهم شنونده واگذار می‌شود.
حکیم فردوسی می گوید:
برید و درید و شکست و ببست
یلان را سر و سینه و پا و دست

که اگر کنار هم بچینیم می شود: یلان را سر برید و سینه درید و پا شکست و دست ببست.
۹۲/۶/۱۵ ۲۱:۴۳
صبا مرا بشارتی رساند از پیام تو
چه خوش بود دل مرا که بشنود سلام تو

چو [b]شاهد [/b]شکرشکن، که دیده شاعری کهن؟
ز عطر آهوی ختن ، که خوشتر آن کلام تو

به هر دری که سر زده ، به مسجد و به میکده
روان به هر زبان شده ، کلام خوش خرام تو

تو فخر نام شهر من ، چو یک فرشته بهر من
شفای خشم و قهر من ، دو جرعه از مدام تو

حکیم خوش سخن بیا ! بخوان مرا از آن "نوا"
که "شور" و شر شود بپا ، ز شعر چون قیام تو
۹۲/۶/۱۵ ۱۷:۲۲
[quote]تو قاصدی وخوش نوا ببر بیاور ای صبا!
یه سوی او سلام من به سوی من سلام او
[/quote]
باید بگویم کما فی السابق اشعار استادشاهد تنها سروده ای احساسی و مخیل و برخاسته از دل و ذهن شاعرانه نیست بلکه متضمن نکات ادبی و ظرایف شعری وحاوی صنایع ادبی و فنون بلاغی بسیاری است که خواننده و شنونده ی اهل فن را به ذوق آورده و به ماندگاری و پایندگی این مهارتهای کلاسیک شعر فارسی امیدوار می سازد.
اساتید اولیه ی این گونه هنر نمایی ها استاد انوری و منوچهری و کسایی مروزی در قرون چهارم و پنجم (ه.ش) هستند. به هر عنوان در بیت استاد شاهد هم به زیبایی صنعت لف و نشر از نوع مرتّبش به کار رفته (نوع دیگر آین صنعت لف و نشر مشوّش است).
انوری فرموده:
چنار پنجه گشادست و نی کمر بسته است دعا وخدمت دستور و صدر دنیا را
که بدیهی است:دعا مربوط است به چنار که شاخه ها و برگهایش مانند دست دعا باز و به سوی آسمان است و خدمت هم مربوط است به نی که دور کمرش حلقه هایی مانند دست حلقه شده ی چاکران و غلامان دارد.
دست مریزاد استاد شاهد.سلامت باشید.
۹۲/۶/۱۵ ۱۵:۴۵
خدا را شکر که بعد از یک وقفه طولانی شاهد هنرنمایی دو استاد نامی میانه و رجزخوانی اساتید شاهد ـ نائبی خواهیم شد.
در اینجا یادی می کنیم از دو عزیز دل عضو صدای میانه که در دیار غربت هر دو اسیر سرطان شده و از میان ما رفتند: استاد بهرام سارنگ و دکتر انصاری. خداوند روحشان را شاد کند. آن دو عزیز در رجزخوانی استاد شاهد و مهندس نائبی تاثیر بسیار خوبی داشتند. خداوند رحمت کند.

اخبار روز