خبر بیآور ای صبا! بخوان دوباره نام او
به گوش جان من بگو که بشنوم کلام او
تو قاصدی و خوش نوا ، ببر ـ بیآور ای صبا!
بسوی او سلام من ، بسوی من سلام او
ز بوستان دوستان نسیم جانفزا رسان
خصوص از آن عزیز جان به ما رسان پیام او
میان شعر و گفتگو فتاده وقفه ای ، بگو
که بشنوم کلام نو ، کلام درّ فام او
اگرچه تلخ می کند زمانه کام جان ما
خدا کند که شهدسان شود جهان به کام او
نشسته ام به گوشه ای ، نه راهی و نه توشه ای
قدم به راه اگر نهم ، به شرط ذکر نام او
نمی روم به میکده ، نمی کنم نظر به می
که مستم از ازل صنم! ز تاک او ز جام او
اگرچه شاهد از "نوا" فرودِ "شور" می کند
به بلبلان خبر رسان ز گوشه ای، قیام او
.