با درود و سلام فراوان محضر همشهریان عزیز میانه ای ام از اینکه به عنوان عضو صدای میانه در کنار همشهریانم قرار گرفته ام خوشحالم.
به رسم قدیمی مان هدیه ای برای عزیزانم دارم امیدوارم مورد پسند دوستان باشد. "مجسمه مادر"
مجسمه مادر به ارتفاع تقریباً نیم متر از جنس سرامیک لعاب شده است که در مدت 3 ماه در سال 1380 ساختم.
ظاهر مجسمه یک مادری را نشان می دهد که کودکی در آغوش دارد اما باطن مجسمه ورای این ظاهر است که به مواردی از آنها اشاره می کنم. تصویر سمت راست نمای جلوی مجسمه است و تصویر سمت چپ نمای عقب مجسمه:
ـــ مادر در یک دست نوزادش را در آغوش و چسبیده به قلب خود گرفته و در یک دست سلاحی در دست دارد تا نوزاد و کانون خانواده اش را از گزند روزگار صیانت نماید. مادر، هم داری بعد عاطفی است و هم بعد خشم و غرور.
ـــ تاج مادر شاهینی است که نماد تیزبینی و دوربینی و بلندپروازی است. مادر هم تیزبین است و هم آینده نگر و هم بلندپرواز که این خصایص را توامان به فرزندش انتقال می دهد.
ـــ دامن مادر پر از قهرمانان و پهلوانانی است که با تربیت و مدیریت مادر به مقامات عالی علمی، هنری و حماسی می رسند. نامداران تاریخ از دامن مادران دوراندیش و مدبر به مقامات عالیه رسیده اند.
ـــ کودک در آغوش مادر دارای نیمی کاملاً کودکانه و نیمی شخصیت یافته است. کودک ناآگاه با تربیت مادر می تواند کلاه خود جنگی و چکمه پوش باشد و یک پهلوان گردد. او می تواند ردای درویشی یا عبای دانشمندی بپوشد. بستگی دارد که مادر چه تربیتی به او داده باشد.
ـــ در نمای پشت مجسمه دقیقاً پشت شاهین مردی نشسته است که اندیشمند است. او تکیه گاه مادر است. مادر او را تاج خانواده قرار می دهد. او مکمل مادر است. او همان پدر است که برای خانواده خود کار و تلاش می کند. اندیشه می کند. دست او زیر پایش قرار گرفته. او در مقابل مکمل خود دست بسته است. چون نقش اصلی تربیت فرزند و مهر و محبت کانون خانواده برعهده مادر است.
ـــ زلف مادر خیلی متنوع است. می تواند شاخه گلهایی با گل قلب باشد و سرشار از مهر و محبت باشد. می تواند ماری گزنده برای کسی باشد که دست نامحرم و متجاوز خود را پیش می آورد. می تواند زنجیری باشد که دل هر مردی را پابند خود کند و عشق لازم برای تشکیل یک کانون خانواده را ایجاد کند.