حال و هوای عجیبی در شهر حاکم است. انتظار برای تنفس هوای تازه، ثانیه شماری برای پوست اندازی، هوشیاری بعد از کما، انگیزه آزادی پرنده ای که حضور سنگین قفس را حس کرده، تعبیرات صحیحی از وضعیت شهر هستند. وقوع این شرایط بعد از سال ها بی تفاوتی را در تحولاتی باید دانست که در موارد زیر ایجاد شده:
1 – تحول شگرف و بی بدیل در عرصه اطلاع رسانی شهر، چه مطبوعاتی و چه در حوزه فضاهای مجازی
2 - نقد هوشیارانه از عملکرد مدیران خرد و کلان شهر توسط صاحبان اندیشه و نقادین بی طرف و بی غرض
3 - ناشایسته سالاری های نابجای انتخابی و انتصابی در شهر
4 – بالا رفتن درک عمومی فراگیر مردم (عوام و خواص) از فریب خوردن آن هم به طرزی ناباورانه و ناجوانمردانه
5 - احساس مسولیت خواص نخبه پرشمار شهر و انگیزه و تلاش آنها در بیدارسازی اقشار همچنان خفته
و ...
اما بی تردید مهمترین دلیل را می توان در تخریب جایگاه هایی دانست که ناشایستگان با عملکرد اشتباه عوام فریبانه و فاجعه بارشان یا بی تفاوتی و بی تدبیریِ بی معنی شان، جو نارضایتی اخیر را رقم زده اند. این بیداری، فرصتی است بعد از تهدیدی بیدارگرانه و نعمتی است بعد از نقمتی حکیمانه.
بنابراین باید از مهمترین اسباب این بیداری (آقای ارباب!!) تشکر کرد:
- آقای ارباب، متشکریم که تفاوت "وعده های پوچ" را با "بی ادعایی" به ما آموختی.
- آقای ارباب متشکریم که دروغ پردازی در حد اعلا و حتی خودباورانه را به ما نشان دادی تا مفهوم واژه صداقت را بار دیگر مرور کنیم.
- آقای ارباب متشکریم که اجازه دادی تفاوت "بی تفاوتی و سستی" را با "احساس مسولیت" تجربه کنیم.
- آقای ارباب، متشکریم که ترفندهای عوام فریبی گوسفندپندارنه را به کار گرفتی تا در صدد اثبات گوسپند نبودنمان باشیم.
- آقای ارباب، متشکریم که با دریافت مشاوره بد و جمع کردن مشاوران تسبیح گردان و کجتحلیلگرِ پیرامون خود، به ما یاد دادی که مدیر "بی مشاور" و "بدمشاور" برآیند عملکردش آبروریزی خود و اطرافیانش است.
- آقای ارباب متشکریم که هوش سیاه و یا کم هوشی آزاردهنده ات، به ما یادآور نمود که قدرشناس سلامت نفس و عقل سلیم باشیم.
- آقای ارباب متشکریم که تفاوت سنگینی و سبکی را در "افراد و گفتار و نقل و قول هایشان" متوجه نشدی تا متوجه شویم که قدرت تشخیص و تمییز در یک مسول چه نعمت بزرگی است.
- آقای ارباب متشکریم که افکار "تمامیت خواهی، سهم خواهی و خودمحوری و خودخواهی" ات، ما را از این واژه ها و هر آن کس که دنبال آنهاست متنفر کرد.
- آقای ارباب متشکریم که با "ارتکاب اشتباه های آشکار" و "انکار ساده لوح پندارانه" آن، ما را قادر ساختی تا چهره واقعی ات را با مقایسه تو و ابداعگر این پدیده منحرف و منقرض به درستی ترسیم کنیم.
- آقای ارباب، متشکریم که تفاوت عناوین و القاب "جعلی و نامعتبر" و "واقعی و مستند" را به ما آموختی تا بدانیم برای به یدک کشیدن لقبی مثل مهندس و دکتر و پروفسور مدارجی لازم است که نمی توان نه با پول و نه با رابطه آن را خرید و یا به چنگ آورد.
- آقای ارباب متشکریم که بدون هیچ سابقه علمی، مقاله و مدرک معتبر دانشگاهی، عَلَم مخالفت با توسعه و ترویج دانش را در شهر برداشتی و به جایگزینی آن با "سیاسی گری ناشیانه" پرداختی تا تفاوت مفهوم "دانشگاه" و "جولانگاه" را درک کنیم.
- آقای ارباب متشکریم که اصرارت بر دخالت آشکار سودجویانه، با انتصاب "معامله گران ناشایسته" ما را به پشیمانی از انتخاب و اقرار به اشتباهمان وادار کرد.
- آقای ارباب متشکریم که با تخریب جایگاهی که بر آن تکیه زدی، گوشمالی مان دادی که دیگر اجازه ندهیم هر مدعی ناصالحی بر آن تکیه بزند.
- آقای ارباب متشکریم که بدنامان ضعیف النفس را پیرامونت جمع کردی و با حذف فریبخوردگان توبهگر، اطرافیان جدیدت را بر اساس معیارهایی چون قدرت معامله گری، فریبکاری، اطاعت پذیری بی قید و شرط، ارادات ریاکارانه و انتخاب کردی و انبوهی از نارضایتی بیدارگرانه را ایجاد کردی تا به واسطه شناخت مردم از این افراد، چهره راستین خودتان هم عیان تر شود.
- و در نهایت آقای ارباب متشکریم که معنی واژه های "بی مسولیتی" و "بدمسولیتی" را یادمان دادی تا دیگر اشتباه واگذاری مسولیت را به صاحبان این دو واژه مرتکب نشویم.
به امید صلاح و اصلاح
سلیمان جمشیدی