در جَلوَت و خلوت دلواپسان و کسانی که دلشان برای شهرشان می پزد دنبال انتقاد و طرح مشکلات و پیدا کردن کوره راهی برای رهایی از آن می باشند اما در آن سو دبیران و مسئولین مدیریتی در خلوت، پی ِ این هستند که با رانت و باند، امکانی بدست آورند و با کارچاق کُنی در کارهای عمرانی و اقتصادی برای عده ای منفعت طلب خوش خدمتی خود را به اثبات برسانند ! نتیجه چه میشود؟! استارت پروژه های غیر کارشناسی در سطح شهر که صرفا جهت اتلاف هزینه های عمرانی و پر کردن جیب مبارک عزیز دردانه های مسئولین امر کلید می خورد.
بعد همین افراد دیگر بار، در قِبالِ این قصه ی پر غصه، قیافه حق به جانب گرفته، و در عین حال، در فکر این اند که بستر دیگر برای ِ "نفوذ" و کارچاق کنی، کجاست؟
اما مقصران اصلی این داستان که به واقع؛ واقعیت تلخ ساری و جاری در شهر ماست، کیستند؟! همین ما! من و مایی از جنس ما! همین کسان ما! نزدیکان ما! همشهریان ما! هموطنان ما!
چنین است که ما در چرخه ی انتخابات و اضمحلال شهرمان نقش کانونی را بازی میکنیم!
ما سوداگران آبادانی و ویرانی شهرمانیم!
مردم درمانده و مستاصل شهر ، به پیام ها و وعده های تو خالی، نیازمند نیستند، آنها نیازمند حساسیت "وجدان اخلاقی" ما هستند. با وجدان باشیم، و برای ساختن دنیای ِ دون خود، حقوق مسلم شهروندان و دیگران را، به نحو های گوناگون نشان نرویم و معامله نکنیم!
✍ رضا_یعقوبی
چهارشنبه، نهم مرداد 97