کد خبر: ۲۵۲۳۶
۱۳۱۲ بازدید
۲ دیدگاه (۲ تایید شده)

تبار شناسی ریاست عبدالهی

۱۳۹۳/۵/۱۱
۰۹:۱۴

16 سال (کمتر یا بیشتر) اگر شاهرگ فرهنگی هر شهری دچار یک مغز و دو چشم شود ناگزیر در آن محیط دگماتیسم فرهنگی حاکم خواهد شد و طبعاً استحاله ی هنری آن مجموعه روز به روز از روزمرگی به روز-مرگی سوق پیدا خواهد کرد.

عبدالهی به لحاظ برخورداری از برخی حمایت های بُرنده ی تعدادی از شیوخ شهرستان و نیز به نسبت فعالیت و گرایش تحصیلاتی خود بیشتر از هر فرد دیگر در زمره ی توجه و ذره بین سیاس ها و مترصدینی که مدیریت سطح شهر را زیر نظر دارند قرار می گرفت که چطور یک فرد کاملاً غیر متخصص با خمیرمایه ی تدریسی و نگاهی نا آشنا با هنر در فضای آزادانه ی فرهنگ می تواند رهایی را تحصیل کند و ره آورد وی گسترش فضای آزاد هنری باشد.

از ابتدای تصدی گری وی که در آغاز تکیه ی او بر کرسی ارشاد موقت قلمداد می شد گویا بخشی از مجموعه ی هنرمندان شهرستان اتفاق نظری برای ارائه ی چنین سطحی از مدیریت مجموعه ی ارشادی میانه به وی را نداشتد و هر دوره و سال در انتظار تعویض عبدالهی نجواهای عقیمی از آنان به گوش می رسید. اما در تمام این سالها آقای رئیس با تحکم اثبات می کرد که می توان بدون هیچ تخصص و آورده ی هنری، در جاده ی پر چاله ی مدیریت شهرستان تاخت و ولی نعمتان را بدون کوچکترین رضایتی ساکت کرد.

در تمام این 16 سال هرگاه پای صحبت اغلب هنرمندان و هنردوستان شهر می نشستی عصیان های بی عمل و تکراری شان از وضعیت تأسف بار هنر میانه که علت تامه ی آنرا در شخص عبدالهی می دیدند خسته کننده تر از آن بود که رغبتی برای شنیدن ادامه ی آن داشته باشی.

همین طیف از هنرمندان – البته هنرمند به معنی عالم به هنر و نه اشخاص خود هنرمند پندار که بعضاً با آمدو شد(!) هایشان سعی در وصله زدن خود به بدنه ی سیستم را دارند-بزرگترین تحصیل جناب رئیس را  انتقال اداره از مکان سابق به مجموعه ی هنری یا همان به اصطلاح فرهنگسرا می دانست و حتی در تأئید اخذ اعتبار مالی جهت تأسیس تنها مجموعه ی فرهنگی-هنری شهرستان آن هم در مکانی کاملاً نامناسب توسط عبدالهی جبهه گیری های کاملاً  قاطع به نمایش می گذاشت چرا که ایجاد مجموعه ی فرهنگسرا را یک طرح دولتی ناگزیر از اجرا و بی ارتباط با شوهای تبلیغاتی ارشاد میانه بر می شمرد.

عبدالهی رفت؛ آنچه به جا ماند فضای غبار آلود هنری شهرستان است، هنر 16 سال خاک خورده که گمان می رود حقی ها هم برای غبار روبی آن باید آستین ها را بالاتر از آنچه که هست بزنند. عبدالهی رفت آنچه به جا ماند هنر بی سر در میانه است که حتی بین هنرمندانش هم هیچ ندای واحدی برای اجماع شنیده نمی شود. البته بارها تعدادی از افراد با اعتراض های پراکنده ی خود و گاهاً ترتیب دادن نشست هایی با برخی از صاحب نفوذان شهر سعی در برکنار کردن عبدالهی داشتند اما نتیجتاً و به نظر، عبدالهی قوی تر از آن بود که بتوان با او کشتی تغییر گرفت. النهایه عمر هر چیزی و هر شخص در هر جایگاهی دهن کجی بزرگ به یکه تازی های سخت و نرم است.

اما اصل ماجرا چیست که قشر بی کس هنرمندان میانه را با این سطح از پتانسیل و حرکت رو به جلو در انتخاب یا حتی صرف معرفی یک مدیر برای مجموعه ی خود ناتوان باقی می گذارد!

رکود قریب به دو دهه ی حاکم بر فرهنگ و ارشاد میانه را از دو منظر و زاویه می توان بررسی و کاوش کرد: منطق اول در شخص عبدالهی و ناتوانی مدیریتی وی در اداره ی مجموعه بود که این خود نیز از دو بخش قابل بررسی است: نخست عدم ارائه ی تئوری مدیریتی و برنامه ی رو به جلو و ترسیم چشم انداز و تعیین اهدافی که بتوان سیستم متبوع را هدفمند پیش برد تا بعد از 16 سال بتوان با چهره ی  گشاده از دستاوردهای دوران ریاست سخن گفت.

شق دوم مربوط به ناتوانی ظاهری یا شاید عدم تمایل وی در تلاش برای اخذ بودجه جهت تزریق آن به انجمن ها و برگزاری مسابقات و همایش ها و ...بود-مسئله ای که عبدالهی ضعف ارشاد میانه در هر حرکت و مقوله ای را به نبود بودجه ربط می داد که دیگر نه به یک  ضعف که بیشتر به بهانه شبیه بود-  که اداره ی ارشاد میانه را نزدیک به دو دهه دچار کرختی کرد.

اما منطق دوم که بی منطقی، بی ارادگی و ضعف بالقوه ی (برخی) از هنرمندان میانه که مدام از تلاش برای تغییر آقای رئیس سخن می گفتند را ثابت کرد، چرا که اصلاح و تغییر در هر سطحی نیازمند ارائه ی هزینه ی مربوطه است که طیف مذکور حاضر به صرف هیچ هزینه ای نشد و تاوان آنرا 16 سال فرسایشی پرداخت کرد.

ناگفته نماند تعدادی انگشت شمار هم که (همیشه) در تکاپو برای تعویض ریاست مجموعه از هیچ کاری فروگذار نکردند با چالش های درون مجموعه ای بین هنرمندان مواجه و با شمار محافظه کاران این عرصه روبرو شدند که این محافظه کاری ها و نبود انسجام در نهایت امر هزینه ای برابر با ازهم گسیختگی این طیف را منجر شد.

عبدالهی رفت و درخواست برخی از هنرمندان ارشادی شهر تأمین شد اما سوال مهم در این تغییر همچنان بی جواب است، آیا تمام بحرانهای هنری میانه در کوله بار عبدالهی داخل چمدانش با وی همراه و از آن مجموعه خواهد رفت یا خیر؟

هر پاسخی به این پرسش از سوی هنرمندان قطعاً محتاطانه خواهد بود.

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۹۳/۵/۱۱ ۱۷:۲۷
باسلام و ادب. مقاله منصفانه و صحیحی است که درد دل بسیاری از همشهریان است لیکن دایره اطلاق اداره مذکور فراتر از هنر است. ضعفهای رییس سابق کتمان و پنهان خواهد ماند مگر اینکه رییس جدید با توانمندی خود نشان دهد چه کارهای ناقص و ناکرده در ارشاد مانده. چنین کاری فقط از دست فردی مدیر و متخصص برمی آید نه فردی که نه مدیر است نه صاحب هنر.

اخبار روز