
از رنجي كه مي بريم (اندر حكايت مسكن مهر ميانه ) قضيه از آنجا آغاز شد كه: بنده با راهنمايي يكي از دوستان براي خريد يك واحد مسكن مهر از طريق اداره مسكن و شهرسازي ثبت نام كردم. بعد از تكميل مدارك ، طي مراحل اداري و واريز مبالغ درخواستي به بنده و ساير اعضاي پروژه ى 196 واحدى صدرا معروف به آپارتمانهاى بهزيستى اطلاع دادند که واحدهاى مربوطه آماده ى تحويل ميباشند و خريداران بايد جهت تسويه حساب و تحويل گرفتن واحدها به نماينده ى پيمانکار مراجعه کنند . ما هم حسب امر آن اداره ي محترم رسيديم خدمت نماينده ي جوان و كاربلد پيمانکار! طبق روال مبلغى به عنوان تسويه حساب بسته به متراژ و مبلغ پرداخت شده قبلى براى هر نفر از طرف ايشان تعيين و روى يک ربع ورق چرکنويس نوشته شد که سمعا طاعتا رفتيم و واريز کرديم. فيش را که داديم خدمت جناب نماينده ايشان در يک فرم چاپى واحدها را آيتم به آيتم به تک تک اعضا تحويل داده و امضا گرفتند حتى رفتيم واحدمان را رؤيت و اشکالات احتمالى را به عرض ايشان رسانديم! تا اينجاى کار همه چيز عادى بود البته قبلا يکبار اداره محترم مسکن مبلغ درخواستى پيمانکار را غير قانونى دانسته و از اعضا خواسته بود از واريز مبلغ خوددارى کنند که بعدا هماهنگى انجام شد و فرمودند واريز شود! در آن زمان خيلى ها تسويه حساب کرده ، واحدشان را تحويل گرفته و با وجود همه ى کمبودها ( گاز ،راه مناسب و... ) از سر ناچارى اسباب کشى کردند و عده اى هم مثل بنده به علت مسايل مادى و يا مشکلات شخصى تحويل گرفتند ولى نتوانستند اسباب کشى بکنند! مشکل از جايى شروع شد که آقايان ديدند به چند دليل ميتوانند مبالغ بيشترى از اعضا بگيرند: - قانونى که براى افزاىش قيمت مسکن مهر در مجلس تصويب شده بود و هر چند به علت پيشرفت بيش از هفتاد درصدى پروژه در زمان تصويب قانون شامل اين پروژه نميشد ولى دستاويز خوبى براى افزايش قيمت آنهم بعد از تسويه حساب قطعى بود! - ضعيف ، بيسواد و آسيب پذير بودن اکثر اعضا که امکان هرگونه واکنش مؤثر را از آنها ميگرفت! - اعتماد به نفس بالاى پيمانکار محترم که مطمئن بودنددر مقابل اين حريفان فرودست هر كاري ممكن خواهد بود! - و ....... ابتدا همزمان با ممانعت از اسباب كشي بقيه ي اعضا مبلغي در حدود سه الي سه و نيم ميليون از هر كس مطالبه كردند. در اين مرحله اداره ي محترم مسكن و شهرسازي ادعا ميكرد كه پيمانكار پول ناحق ميخواهد و حقش را گرفته است حتي فرموده بودند كساني كه ميخواهند اسباب كشي بكنند مرعوب عوامل پيمانكار نشده و به زور هم شده واحدشان را تصرف كنند! و در مقابل نماينده ي پيمانكار مدعي بود كه : ما پولمان را گرفته ايم ميخواهيم برويم اداره مسكن رهايمان نميكند! حتي نامه اي هم ظاهرا به امضاي رييس مسكن و شهرسازي مبني بر ممانعت از تملك واحدها توسط اعضا ارائه ميكردند! تحرکات اعضا براى پيدا کردن راهى براى پرداخت نکردن اين پول به نظر غيرقانونى از همين زمان آغاز شد. ابتدا از اداره ى راه و شهرسازى و مشخصا معاونت مسکن آن اداره و فرماندارى (خلفاپور) و استاندارى شروع کرده بودند تا رسيد به دعوت از يکى از نمايندگان شهرمان به مجتمع مسکونى و مطرح کردن مشکلات با ايشان! از من هم دعوت کردند من هم رفتم! اين اولين مشارکت حقير بود! هر کسى مشکلات مجتمع را از منظر خود براى آقاى نماينده توضيح ميداد! نماينده ى محترم بعد از شنيدن درد دلها فرمودند: اگر يک ماه پيش به من مراجعه ميکرديد امروز مشکلاتتان حل شده بود امروز مراجعه کرده ايد تا يکماه حل ميشوند! شما فقط گفته هايتان را مکتوب کنيد....پايان قسمت اول با عرض پوزش از سروران گرامي به علت طولاني بودن مطلب و جهت رعايت حوصله دوستان به ناچار نوشته ام را در دو قسمت تقديم ميکنم..