پنج روز از تبلیغ گسترده نماینده محترم مجلس مبنی بر بازگرداندن شرکت فولاد آذربایجان به ایمیدرو گذشت. در این مدت بارها آرزو کردم ای کاش این شادی، واقعی بود. دیدن شادی اهالی فولاد پس از یکسال نگرانی مایه خوشحالی است ولی چه کنیم که این شادی، کاذب است و آنها بازیچه شوی تبلیغاتی شدند.
شاید باور این مسئله که بتوان با احساسات 500 نفر بازی کرد سخت و محال باشد ولی خبرهای زیر و لینکهای مربوطه را مرور کنیم تا ببینیم وقتی می توان با احساسات 10 تا 20 هزار نفر اهالی شهرستان ترکمنچای (براساس اخبار) بازی کرد با احساسات 500 نفر نیز می توان بازی کرد:
مددی: ترکمانچای، مهربان و هوراند شهرستان شدند/ مرند شهرستان ویژه شد (16 اردیبهشت 92)
فرمانداری ترکمنچای همچنان در اولویت کاری دکتر مددی قرار دارد (26 دی 93)
مددی: وزیرکشور با تبدیل بخشداری ترکمنچای به فرمانداری مخالفت میکند (2 تیر 92)
مددی : دستور رئیس جمهور برای شهرستان ترکمنچای را گرفته ام (11 اسفند 91)
وزیر کشور : حرف دکتر مددی مورد تایید است: تبدیل به شهرستان حق مسلم ترکمنچای هست (26 اسفند 92)
مددی: با تصویب در هیئت دولت پرونده ی ارتقای بخشداری ترکمانچای به فرمانداری بسته شد (12 اردیبهشت 92)
رئیس جمهور دستور ارتقای ترکمانچای به فرمانداری را صادر کرد (5 آذر 92)
ابلاغ حکم ارتقاء ترکمنچای و مهربان به فرمانداری طی 2 روز آینده (13 مرداد 92)
میانه فرمانداری ویژه شد / ترکمانچای در آرزوی شهرستان شدن
اخبار فوق همگی از خبرگزاری های معتبر نقل شده اند و نماینده محترم ما در طول 3 سال گذشته همواره با احساسات مردم ترکمنچای بازی کرده و آنها را شاد کرده است درحالیکه آن شادی ها کاذب بود و نماینده محترم از پیش می دانستند این اخبار کذب است. خوشحالی مردم ترکمنچای را در بنر زیر می توان دریافت که از "تصویب نهایی" ارتقای ترکمنچای به شهرستان خوشحال شده اند. بیچاره آن گاو نگون بخت که قربانی این خبر کذب شده و جان شیرین خود را از دست داد:
خب! آیا دور از ذهن است بتوان به همین راحتی با احساسات اهالی فولاد بازی کرد؟!
حال یک صورتجلسه بدون حضور مالک اصلی که تصمیمی خارج از حیطه اختیارات خود گرفته اند دستاویزی شده است تا نماینده محترم از جلسات سه شنبه و چهارشنبه مجلس با حضور وزیر اقتصاد (مرتبط با کمیسیون اقتصاد که نماینده ما عضو آن هستند) غایب شوند و با جمع کردن اهالی فولاد و اهالی غیرفولاد! با چاپ و نصب بنرهای مختلف از زبان فولادمردان، خود را قهرمان این بازی قلمداد کند و چشمان امیدوار فولادیان را به آینده بدوزد.
این خبر اگر درست باشد ظلم در حق تمامی مسئولینی است که برای احقاق حقوق پرسنل فولاد تلاش کردند و اگر نادرست است ظلم در حق پرسنل فولاد است که قسمت دوم صحیح است و این خبر واقعیت ندارد.
فولاد آذربایجان اقاله نشده و به ایمیدرو برنگشته است. قرار است درصورت انصراف خریدار (بصورت مکتوب و رسمی نه شفاهی) و یافتن مشتری جدید (که می دانید ممکن نیست کسی دیگر یافت شود)، سازمان خصوصی سازی مساعدت کرده و نسبت به انتقال سهام از این بخش خصوصی به آن یکی بخش خصوصی کمک کند وگرنه سازمان خصوصی حق ندارد و نمی تواند شرکت فولاد آذربایجان را دوباره به ایمیدرو بازگرداند.
پرسنل عزیز فولاد! وقتی این شرکت در شرایط عادی تنها با حضور دو مشتری به گروه مالی بانک ملت فروش رفت الآن با این کش و قوس ها و افشا شدن بعضی بدهی های افشا نشده و افزایش تعداد پرسنل به 3 برابر، کدام بخش خصوصی حاضر به خرید این مجموعه خواهد شد؟
اگر نماینده محترم اینقدر از ادعای خود اطمینان خاطر دارد چرا مطابق پیگیری قبلی این شرکت را به تعاونی کارمندان نمی فروشند؟ تعاونی را به سازمان خصوصی سازی معرفی کنند تا با گروه مالی بانک ملت جابجا کنند! آیا سازمان خصوصی سازی تعاونی کارمندان را به عنوان خریدار حائز صلاحیت خواهد دانست؟
چرا آنگونه که ادعا می نمودند قرارگاه خاتم یا حکمت یا دیگران را به عنوان خریدار معرفی نمی کنند تا بانک ملت را کنار زده و به خریدار دلخواه خود بدهند؟
دوستان عزیز! خواهید دید که این داستان نیز مانند داستان ترکمنچای بازی با احساسات مردم به قیمت چند روز شوی تبلیغاتی است.