کد خبر: ۴۴۰۹۳
۹۵۹ بازدید
۰ دیدگاه (۰ تایید شده)
هرميداس باوند:
مخالفان توافق به واقعيت تن ميدهند
۱۳۹۴/۴/۲۹
۰۷:۵۲
ندای ایرانیان - دو سال مذاكرات هستهاي ميان ايران و ١+٥ سرانجام به توافق جامع هستهاي در وين منتهي شد. برنامه جامع اقدام مشترك بايد از كانالهاي بسياري چه در داخل امريكا و چه در داخل ايران بگذرد و سپس با مراحل اجراي تعهدات دو طرف عملي شود. جزيياتي كه در متن برجام و همچنين متن قطعنامه شوراي امنيت آمده است، اندكاندك به دستاويزي براي انتقادها تبديل ميشود اما فضاي كلي حكايت از اين دارد كه برجام ميتواند با عبور از گذرگاههاي باقي مانده به نخستين توافق اجرا شده در پرونده هستهاي ايران در ١٢ سال گذشته بدل شود. جدا از دستاوردهاي فني اين مذاكرات به نظر ميرسد كه گشايشهاي سياسي بسياري در سايه اين توافق براي ايران چه در سطح منطقهاي و چه بينالمللي در راه باشد. هرميداس باوند، كارشناس و تحليلگر مسائل بينالملل در گفتوگو با «اعتماد» تاكيد ميكند كه اين توافق ميتواند ايران را از تنگناهايي كه از تحريمها نشات گرفته، خارج كند و زمينهساز توسعه اقتصادي و اجتماعي شود. متن كامل گفتوگو با وي به شرح زير است:
مذاكرات هستهاي در چه فضايي انجام شد و به نتيجه رسيد؟
فضاي مذاكرات هستهاي ايران و گروه ١+٥ در فضاي مبتي بر اميد انجام شد. يعني همگان چه در ايران و چه در محيط بينالمللي انتظار داشتند كه مذاكرات هستهاي سرانجامي داشته باشد و به نتيجه برسد. نگرش طرفين به اين مساله نيز البته تفاوتهايي داشت ولي بر سر يك چيز اتفاق نظر وجود داشت و آن، دستيابي به نتيجه بود. در واقع جامعه جهاني خود را براي حل يك معضل و بحران بينالمللي كه ميتواند اثرات بلندمدتي داشته باشد، آماده كرده بود. شش قدرت جهاني كه پنج عضو آن از اعضاي دايم شوراي امنيت سازمان ملل متحد هستند، مدتها بود كه درگير مذاكرات شدهاند و در واقع آبرو و اعتبار خود را با اين مذاكرات گره زده بودند. از طرفي فدريكا موگريني به عنوان نماينده اتحاديه اروپا در مذاكرات حضور داشت. حل اين معضل هم به نفع كشورمان و هم به نفع سازمان ملل متحد و هم به نفع اتحاديه اروپا و ساير كشورهاي دنيا بود. از طرف ديگر، در هشت سال گذشته و با در پيش گرفته شدن سياستهاي تهاجمي با نگاه به شرق، با وجود اينكه به دفعات متعدد مذاكرات هستهاي برگزار شد اما ديديم كه اين رايزنيها به نتيجه نميرسيد و بهانههاي لازم را به طرف مقابل براي اعمال تحريمها و فشار ميداد و البته بيتدبيري و سوءمديريتهاي داخلي دولت وقت موجب شد تا اين مسائل فشارهايي بر مردم و كشور وارد سازد تا آنكه آقاي روحاني با شعار تعامل سازنده در چارچوب راهبرد برد – برد مطرح كردند و در انتخابات رياستجمهوري به پيروزي رسيدند و مذاكرات هستهاي در دوره جديد و با رويكرد جديد آغاز شد. اين مذاكرات البته در طول دو سال گذشته همراه با توفيقاتي بوده است كه از جمله آنها ميتوان به توافق ژنو و تفاهم لوزان اشاره كرد كه سرانجام به توافق هستهاي در روز گذشته منجر شد كه ميتوان آن را تحولي شگرف براي پايان دادن به بحراني غيرضرور دانست.
فكر ميكنيد كه اين توافق چه دستاوردهايي براي طرفين خواهد داشت؟
همانطور كه بيان داشتم حصول توافق براي همگان مفيد خواهد بود. اين توافق ميتواند كشورمان را از تنگناهايي كه از تحريمها نشات گرفته است، رهايي داده و به رفع مشكلات و زمينهسازي براي توسعه اقتصادي- اجتماعي كمك كند. براي دولت امريكا و شخص اوباما نيز بهرههاي بسياري دارد و ميتواند از آن به عنوان يك ميراث و دستاورد ياد كند. براي اتحاديه اروپا نيز كمك ميكند زيرا با دستيابي به توافق و رفع تحريمها، آن شرايط لازم براي بازگشت به بازار ايران و سرمايهگذاري در كشورمان را مهيا ميبينند. از طرفي پنج كشور از شش قدرت حاضر در مذاكرات هستهاي عضو شوراي امنيت سازمان ملل متحد هستند و آنها ميتوانند ادعا كنند كه گامي براي ارتقاي ثبات و دفاع از امنيت برداشتهاند. سايه احتمالي جنگ در جهان متشتت و بحرانزده امروز كمرنگتر از پيش شده و ميتوان حتي ادعا كرد كه از صحنه خارج ميشود. براي منطقه نيز مفيد خواهد بود و در بلندمدت به ثبات و تقويت صلح در منطقه كمك خواهد كرد.
واكنش جامعه جهاني نسبت به توافق چگونه خواهد بود؟
در همين مدت كوتاه، واكنش جامعه بينالمللي به توافق هستهاي ايران و گروه ١+٥ مثبت بوده است و البته برخي بازيگران مانند اسراييل و بعضي از كشورهاي عرب منطقه از آن ناراحت هستند.
از تبعات منطقهاي توافق هستهاي سخن گفتيد. فكر ميكنيد كه توافق هستهاي به چه ميزان بر صلح و امنيت منطقه اثر خواهد گذاشت؟
من اعتقاد دارم كه مذاكرات هرچند در مساله هستهاي بوده است اما اين مذاكرات و اين توافق دروازهاي بزرگتر روي ايران در عرصه جهاني باز خواهد كرد و در واقع، به صلح كمك شاياني خواهد كرد و خود ميتواند الگويي براي حل معضلات بينالمللي شود. من فكر ميكنم كه اين مذاكرات ميتواند شرايط عملي مهياتري براي همكاري ايران و امريكا هم در عرصه بينالمللي و هم در عرصه منطقهاي فراهم سازد. از طرفي، با وجود اينكه بسياري از كشورهاي منطقه براي شكست آن سرمايهگذاري كردهاند اما در بلندمدت منافعي را براي آنها خواهد داشت و به ثبات و آرامش كمك ميكند و حتي ممكن است موجب شود تا كشورهايي مانند عربستان به بازتعريف از خود بپردازند.
فكر ميكنيد واكنش مخالفان دستيابي به توافق نظير اسراييل و عربستان چه خواهد بود؟
من فكر نميكنم مخالفان دستيابي به توافق قدرت آنچناني براي سنگاندازي و ايجاد اخلال در روند اجراي توافق داشته باشند، از طرفي آنها در نهايت كه با واقعيت روبهرو شوند به واقعيت تن خواهند داد.
يعني سنگاندازي جديدي براي اخلال نخواهند داشت؟
نه اينكه نكنند ولي آنها هر اندازه كه توان داشتند پيش از اين خرج كرده و اگر ميتوانستند مانع از توافق ميشدند و براي همين نيز ميگويم كه در نهايت به واقعيت تن خواهند داد. از طرفي قرار است توافق هستهاي ايران و گروه ١+٥ در نهايت به شوراي امنيت سازمان ملل متحد برود و در آنجا به شكل يك قطعنامه مورد تصويب قرار گيرد. هنگامي كه اين مساله صورت گيرد، همه اعضاي سازمان ملل متحد ملزم به اجراي آن خواهند بود و همين مساله، دست كنگره امريكا براي رد توافق را ميبندد و در واقع، آزادي عملش محدود خواهد شد.
احتمال رد توافق هستهاي از نظر شما چه ميزان است؟
من فكر ميكنم كه آنها نيز در نهايت به واقعيت تن ميدهند. اين مساله، به آن معناست كه اگر توافق هستهاي توسط جمهوريخواهان در كنگره امريكا رد شود، چه آلترناتيوي براي آنها براي حل مساله هستهاي ايران و از بين بردن يك بحران غيرضرور وجود دارد. اين مسائل در جهاني رخ ميدهد كه بهشدت از بحرانهاي جهاني، تشتت و اختلاف رنج برده و ساماندهي مشكلات قابل پيشبيني نيست.
در صورت رد شدن توافق از سوي كنگره چه شرايطي در طرف مقابل ايجاد ميشود؟
هماينك روسيه و چين مرزبنديهاي مشخصي با غرب دارند و در صورتي كه امريكا قاعده بازي را برهم بزند، بيترديد شكاف عظيمي ميان امريكا و اروپا ايجاد خواهد شد و ديگر آن وحدت و اجماعي كه چه در گروه ١+٥، چه در آژانس بينالمللي انرژي اتمي و چه در صحنه بينالمللي وجود داشت، از بين خواهد رفت.