اگر یادتان باشد زمانی نه چندان دور گفتن یک حرف برخلاف کوچکترین مسئول کشوری یا لشکری آرزوی دیرینه بینندگان تلویزیون و متولیان کمی نقاد رسانه ملی بود تا اینکه داستان آمد و رسید برسربزنگاه 2خرداد، در این برهه کم کم تیرهای انتقاد از چله نقادان رها شد و کمتر روزی بود که در خبری حرفی از نقد مسئولان حکومتی به چشم نخورد و این قصه ادامه یافت تا خاتمی از دور ریاست جمهوری کنار رفت و چرخه چرخ حکومت به دست گروه فعلی افتاد. عرصه مدتی ساکت بود و به عبارتی گل وبلبل بود. تا حدود 4-5 سال اخیر که دوباره روند نقادی در رسانه ها و مهمتر از همه رسانه ملی یعنی تلویزیون شروع شد. اما اهم حرف من مرور این تاریخچه و فراز و فرودها نیست. چیزی که به ذهن بنده می رسد این است که اولا این دو دوره نقد حکومت در رسانه ملی چه تفاوت ماهیتی باهم دارند؟ و دوم اینکه آیا اساسا بدانگونه که باید، تاثیری در عملکرد مسئول مورد نقد دارد؟
در جواب سئوال اولی احتمالا شما هم موافق باشید که ماهیت نقادی در این دو دوره با هم متفاوت است بدین صورت که در دوره اول نقد یکی بر دیگری بود یعنی رسانه ملی در دست یک جناح و حکومت در دست جناح دیگر بود. بنابراین در این دوره ماسوای نوع و صحت نقادی، ماهیت نقد مسیر درستی را طی میکرد(در ادامه مفهوم این مطلب آشکار خواهد شد). اما دور دوم نقادی ها چه ماهیت و کیفیتی دارد؟ آنچه از نظر و نگرش و کیفیت نقد ها در این دوره دیده می شود سطح بالایی از نقد و تیزی و تندی سوزازننده تری در نقدها را می توان یافت(برنامه هایی مانندخنده بازار، صرفاجهت اطلاع،اخبار30: 20، و ...) اما نکته اصلی در ماهیت این نقدها ست که در این دوره نقدها برپایه نقد خود از خود می باشد. در این نوع نقادی خاطی احتمالی و نقاد یکی است. آنچه شاید اثرگذاری این نوع نقد را هم زیر سئوال می برد همین ماهیت است. اینگونه نقادی به زعم بنده نه تنها اثرگذاری کمی دارد بلکه می تواند در برخی موارد باعث لوث شدن موضوع و رفع قبح از مساله مورد نقد گردد. تا شما عزیزان چه بیندیشید.
......................................
صدای میانه: بدون تغییر در این نقد زیبا، بجای واژه "حکومت" باید از "دولت" استفاده کنیم. چراکه حکومت واحد است و دولت ها متعدد.
..................
با سپاس از صدای میانه