دیشب بعد از خواندن اهانتهای تکان دهنده علیه شاعر نامدار کشورمان بی اندازه دلم هوای این دل شکسته را کرد. صبح زود به منزل استاد زنگ زدم و بدون توقف ایشان گفت: آقای نائبی سلام، گل کی گئجه دن اوره گیمه دوشوبسن.
گفتم: استاد! مگر بیلیردیز گله جیم؟
استاد فرید پاسخ داد: من بیرین ایسته سم چاغیرمارام، اؤزو گلر! بیر آی دی حالیم خوش دییر و یئرده یاتمیشام.
در هرصورت هم لطف آقای مختاری در درج مطلبی درباره ایشان و هم کم لطفی یکی از همشهریان را بی سبب ندیدم و متوجه شدم که هر دو بانی خیر بودند تا من این شاعر بلند مرتبه را فراموش نکنم.
طبق قرار به دیدار ایشان رفتم و متوجه شدم ایشان یک ماه است که در پریشانی و بدحالی است و با کسی دیداری نداشته است. دیدار مفصلی با هم داشتیم و در محفل هنری خود چندین شعر و آواز را با هم سر دادیم. به توصیه آقای مختاری سلام همشهریان را به ایشان رساندم و ایشان بعد از پاسخ به سلام گفتند: میانالیلار منه دعا ائله سینلر، بلکه نئچه دیوان و رومان کیتابلاریمی قورتارا بیلم. اوندان سونرا هر نه اولسا اولسون!
برای طول عمر ایشان دعا می کنیم و کلیپی را تقدیم شما می کنم که استاد در بستر بیماری شعر خود را قرائت می کنند.