کد خبر: ۱۶۱۲
۱۱۹۴ بازدید
۸ دیدگاه (۸ تایید شده)

هفته نامه ی قافلان

۱۳۸۹/۲/۳۰
۰۰:۰۸

امروز ، هفته نامه ی قافلان میانه را میخواندم .
واقعا وضعیت خبر رسانی و روزنامه نگاری در این شهر ، افتضاح است .
یک شهر با جمعیتی قابل توجه که ادعا دارد که دومین شهر در استان آذربایجانشرقی است .
یک شهر که بعد از تبریز ، خود را سرور و سالار شهرهای استان می داند .
یک شهر که دارای جمعیت قابل توجهی از افراد باسواد و جوان و با انگیزه است .
اما این شهر ، دچار رکودی است که استعدادهایش را به زباله دانی می فرستد .
اینجا ، استعدادها می میرند .
اینجا ، جوانها پیر می شوند .
اینجا ، پیرها کپک می زنند .
اینجا ، میانه است ، شهر من .
اینجا ، میانه است ، شهر ارواح سرگردان .
اینجا همه مرده اند . مردگانی که بر زمین گام می نهند . مردگانی که نفس می کشند .

البته یک مقدار غلو کردم و قضیه تا این حد ، بغرنج نیست .
ولی باید بپذیریم که خیلی از وضع مناسب ، فاصله دارد .

در روزنامه ی قافلان ، به جز مطلبی که به زیرساختهای این شهر می پرداخت ، هیچ مطلب قابل توجه دیگری ندیدم .
تازه این هم در رده ی مطالب تحلیلی قرار داشت و نمی شد که اسم خبر بر آن نهاد .
آیا شهر میانه ، با این همه جمعیت ، با این همه رویداد ، با بیش از سیصد روستا ، با انبوهی از مشکلات و دغدغه ها ، با کوهی از خواسته های نافرجام این مردم ، آیا در طول یک هفته ، به اندازه ی ده صفحه خبر ندارد ؟
آیا شایسته است که این هفته نامه ی میانه ای ، نیمی از صفحات خود را به تبلیغات اختصاص داده و ضمنا بخش عمده ای از مطالب آن ، به مسایل غیرخبری اختصاص یابد ؟
آیا وقتی جای کافی برای درج خبر نداریم ، نیازی است که به مساله ی ماست و خوردن آن با چیپس پرداخته شود ؟
واقعا که  خنده دار است !
هیچ کس برای این مردم ارزش قایل نیست .
حتی این روزنامه ای که مثلا متعلق به این مردم است .
اهالی محترم روزنامه ی قافلان یا از روزنامه نگاری بی خبرند ، یا از کسب خبر ناتوانند .
چرا اقدام به جذب خبرنگار افتخاری نمی کنید .
در هر روستا ، حداقل یک نفر خبرنگار افتخاری داشته باشید .
در همه ی ادارات و نهادها ، از بین افراد مختلف ، خبرنگار و رابط داشته باشید تا بتوانید به اخبار پنهان ادارات دست پیدا کنید.
آقایان قافلانی ، با شما هستم
یک کم به خودتان بیایید .
میانه ، استعداد این کار را دارد . این جوانان برای همکاری با شما ، هرگز پولی نخواهند خواست . با موبایلشان برایتان عکس تهیه می کنند . و با قلمشان ، برایتان خبر تهیه می کند . شما فقط به آنها اعتماد کنید . خواهید دید که این هفته نامه دگرگون خواهد شد .
امیدوارم که شاهد تغییر و دگرگونی  در این هفته نامه باشیم .

...............................................

صدای میانه: دوست عزیز! قافلان تنها هفته نامه میانه است و این ما و شما هستیم که آنرا سرپا و زنده نگه خواهیم داشت. دریافت مجوز یک نشریه چهار یا پنج سال طول می کشد و اگر تمام شرایط بصورت مثبت دست به دست هم بدهند می تواند مجوز را گرفت. هفته نامه ای مانند قافلان درآمدزا نیست و عزیزانمان در این نشریه گاهی ضرر هم می دهند. لذا قادر به استخدام کادر خبرنگاری، عکاسی، تحلیلگر و ... نیستند. جالب است که تمام شرایط قافلان با این پروسه طولانی دریافت مجوز و چاپ و انتشار با یک ویژه نامه روزنامه ای گمنام که برای میانه منتشر شود و بصورت رایگان پخش شود یکی است. شما بجای اینهمه دلسرد کردن بانیان این حرکت بزرگ، مقاله ای تحلیلی در مورد وضعیت منطقه بنویسید و به نشریه قافلان بفرستید اگر درج نکردند چنین انتقادی بکنید.

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

امکان درج دیدگاه برای این مطلب وجود ندارد.

۹۰/۱/۲۴ ۲۰:۵۲
خواندم.باور کردم .دلم غمگین شد.اما می توان آن را مجددا ساخت.پس بیاییم بسازیم.
۸۹/۷/۱۶ ۰۰:۵۸
ای کاش در شهر ما مجله ماهنامه روزنامه ای بود مستقل منتقد ومتفکر البته تمام اینها بر میگردد به سرمایه یک موسسه تا بتواند مشکلات واقعی مردم را بنویسد از نماینده انتقاد کند بپرسد واز طرف ملت استیضضاح کند
۸۹/۴/۱۶ ۱۷:۴۳
نقد صحیح ، مشکلی نداره . اینکه انتقاد داشته باشیم ، ایرادی نداره . مهم اینه که تو سری خور نباشیم . عادت نکنیم به تو سری خوردن . عادت نکنیم به بدبخت بودن . لااقل یه تلاشی از خودمون نشون بدیم . همین . من به همه احترام می ذارم . از جمله به مسئولین محترم قافلان . من بی احترامی به کسی نکردم . نظرم رو گفتم . اگه ناراحت می شین ، از این به بعد در باره ی اوضاع میانه ، هیچ نظری نمی دم . می تونم نظرم رو راجع به واشنگتن یا نیویورک بدم . مطمئنم که اونا از انتقادم استقبال می کنن.
۸۹/۳/۳ ۱۳:۴۰
میانالی جون تو هم دقیقا شدی مثل بیطرف جون عزیزم. البته شاید همون باشی، ولی فرق تو با من می دونی چیه؟ من جرات دارم بیام با اسم واقعی نظر بدم ولی تو چی؟ می دونی علت اینکه اسمتو نمی گی چیه؟ دو حالت خارج نیست یا می ترسی یا می ترسی اگه حالت سوم وجود داره بگو. در ضمن تو شهر ما آدمای مثل من که حرفشونو با اسم واقعی بزنن و تا آخر سر عقیدشون وایستند، انگشت شمارن. ولی آدمای مثل تو که فقط بلدند "فحش بدن و در برن" بیشمارن. آدمایی که می ترسن خودشونو معرفی کنن. آهنگ تلفات جنگ رو پیشنهاد می دم حتما از قول من گوش کن.(دانلود در qaflanti.tk) تکستشم اونجا نوشتم، با دقت بخونش% اون کسی که داره واسه ی ما هدفهای بد انقدر فکر کن زاخار تا بگیری سرطان مغز فقط یادت باشه نیای یه وقت طرفای من چون میفتین جلو پام عینهو تلفات جنگ...
۸۹/۳/۳ ۱۱:۰۲
حسین آقا یادت رفته در کنار این همه رجزخوانی برای میانه ای های باحال و وظیفه شناس بگی شهری که مردمش همه کورند و کرند دوست دارند همه جمع بشن و یه عده خاصی برن جبهه دوست دارن همه خودشونو جربدن ولی خودشون تکون نخورن نایبی هم رفت. شروع کن یه چرت و پرتی بدار بنویس آدمای مثل تو فقط دم از حق و حقوق می زنند تو اصلا میدونی یه عده دارن برای انتشار اخباری هرچند کوتاه و یک سطری از آبرو و موقعیت خوشون هزینه می کنند اون آدمای بی خاصییتی مثل تو شروع می کنی می گی میانه ای فلانه و میانه بله؟ یه آمار از اونایی که تو وبلاگهای خبری می نویسند بگیر ببین چه خبره. درضمن بهت بگم آدمای مثل تو تو شهر من زیادند که فقط حرف می زنند اینجا ، استعدادها می میرند . اینجا ، جوانها پیر می شوند . اینجا ، پیرها کپک می زنند . اینجا ، میانه است ، شهر من . اینجا ، میانه است ، شهر ارواح سرگردان چه ربطی به اونایی داره که با پول تو جیبی خودشون نشریه منتشر می کنند؟ من اساسا با اعتقادات آقای حسن زاده و دوستانشون توی نشریه آشنا شدم. ولی کاری به عقده اونا ندارم. ولی همین قدر بگم که اونا خیلی سمج و فعالند. لااقل تونستند 50 شماره از قافلان رو چاپ کنند. مقایسه کنید با ویژه نامه های هردم بیری دیگه. ضمنا اگه از حرفای من دلخور شدی روبروی سپاه یه آب سرد کن وقف شده که آبش خیلی گواراست. نوش جان کنی برای تمدد اعصابت بد نیست.
۸۹/۳/۲ ۲۳:۴۵
ای بابا شما چرا از یه طرف بوم می افتین آخه ؟ من که نمی گم مطلب منو چاپ نمی کنن من که نمی گم کار نمیشه من می گم برای کسب خبر نیاز به خبرنگار در همه ی شهر هست . توی همه ی نقاطی که حتی به ذهنتون هم نمی رسه خیلی از این مردم ، کامپیوتر ندارن و اهل اینترنت هم نیستن مگه من گفتم برن خبرنگار وعکاس استخدام کنن ؟ مگه من گفتم با خبرگزاری رویتر یا خبرگزاری شین هوا که دوتا از قویترین خبرگزاریهای جهان هستن ، رقابت کنن ؟ نه بابا جون نه عزیز دلم من می گم خبرنگار افتخاری بگیرن یه شماره اس ام اس و یه شماره موبایل یا شماره تلفن ثابت بذارن ، که مردم ، حتی آدمای بیسواد ، هر چی که دیدن یا از چیزی با خبر شدن ، به روزنامه اطلاع بدن . یه روزنامه با صدها خبرنگار افتخاری ، می دونی چی می شه ؟ بحث ، این نیست که من مطلب بنویسم یا نه بحث ، این نیست که مطلب من چاپ بشه یا نه بحث ، اینه که بتونن از استعدادهای بالقوه ی میانه و مردمش استفاده کنن . من که دیگه حداکثر چند ماه دیگه از میانه می رم . ولی واسه خودتون می گم . شهر خوبی دارین با مردمای خوبتر . ازشون استفاده کنین.
۸۹/۲/۳۰ ۲۰:۴۶
می بینید آقای حقگو؟ اینجا هم می گن دلسرد نکن! خنده داره... شایدم گریه داره... ولی بخندیم بهتره... می گه درآمد نداره! خب قربون شکلت برم! درآمد نداره چون فروش نداره! می دونی چرا فروش نداره؟ چون اخباری که مردم از هم میشنون از اخباری که اون تو نوشتن بیشتر و کامل تره! مردم هم عقلشونو از دست ندادن که برم پول بدن در مورد خواص چیپس و ماست مطلب بخونن. این نشریه اگه چهارتا خبر درست درمون بنویسه تو هفته نامش، ببین می خرن یا نه؟ ببین درآمد پیدا می کنه یا نه؟ خنده داره ...

اخبار روز