رواندرمانی پویشی کوتاهمدت (STDP) شکلی از درمان است که بر کاوش در تعارضات و احساسات ناخودآگاه بیمار برای ایجاد تغییرات مثبت در دوره زمانی نسبتاً کوتاه تمرکز دارد. این نوع رواندرمانی معمولاً در طول چند ماه انجام میشود، برخلاف رواندرمانی سنتی که میتواند چندین سال طول بکشد. هدف روانپویایی کمک به بیماران برای دستیابی به درک بهتری از افکار، احساسات و رفتارهای خود و ایجاد مکانیسمهای مقابلهای سالمتر است.
STDP براساس اصول تئوری رواندرمانی پویشی است که معتقد است بسیاری از افکار و رفتارهای ما تحتتأثیر فرایندهای ناخودآگاه هستند. با کاوش این تعارضات و احساسات، بیماران درک عمیقتری از خود پیدا میکنند و به دلایل چالشهای خاص زندگی خود پی میبرند. درمانگران به بیمار برای فهم تعارضات ناخودآگاه خود کمک میکنند، آنها را بررسی کرده و روشهای جدیدی برای تفکر و رفتار که به نتایج مثبتتر منجر میشود را تعریف میکنند.
درک مبانی رواندرمانی پویشی کوتاهمدت
رویکرد روانپویایی بر اساس نظریه های زیگموند فروید طراحی شده است. فروید اصطلاح روان درمانی پویشی را از علوم حائز اهمیت قرن نوزدهم به ویژه دینامیک، فیزیک و ترمودینامیک برگرفته است. به عبارتی دیگر علم دینامیک مشتق شده از علم فیزیک است که میان نیرو های مختلف یک پویایی را برقرار می سازد.
رویکرد ISTDP در دهه ۱۹۷۰ توسط دکتر هابرماس ونولک بر اساس تجربیات و کارهای زیگموند فروید و جان بالبی در زمینه درمان روانشناختی جوانه زد. این روش به طور پیوسته توسعه یافته و توسط جامعهای از روانشناسان و متخصصان در سراسر جهان پیگیری و ترویج شده است.
از مفاهیم کلیدی STDP ایده فرآیندهای ناخودآگاه است، که بر افکار و رفتارهای خودآگاه تأثیر میگذارد. از طریق بررسی الگوها و مکانیسمهای دفاعی و مقاومت، مراجعان به کشف درگیریهای عاطفیای که ممکن است به مشکلات روانشناختی آنها کمک کند، میپردازند.STDP شامل مداخله فعال درمانگر است که به تشخیص و پردازش احساسات بیمار در زمان کوتاه کمک میکند. این تکنیک که به «تجربه تأثیرگذاری» معروف است، به مراجع امکان میدهد احساسات خود را در محیطی امن به طور کامل تجربه و ابراز کند.
اصول اصلی رواندرمانی پویشی کوتاهمدت
رواندرمانی پویشی کوتاهمدت (STDP) شکل پویا و ساختار یافتهای از رواندرمانی است. STDP بر اصول نظری اصلی روانکاوی استوار است؛ اما هدفگراتر بوده و در زمان محدودتری قابل اجراست. در ادامه اصول اصلی STDP، از جمله اهمیت رابطه درمانی، تمرکز بر فرایندهای ناخودآگاه، کاوش مقاومت و تاکید بر تجربه عاطفی را مورد بحث قرار خواهیم داد.
- رابطه درمانی: در STDP، درمانگر و درمانجو با اتحاد قوی بر اساس اعتماد، همدلی و احترام متقابل با یکدیگر همکاری میکنند. درمانگر با ایجاد محیطی امن و حمایتی که در آن درمانجو افکار، احساسات و باورهای خود را بدون قضاوت کشف میکنند.
- فرایندهای ناخودآگاه: براساس STDP بسیاری از رفتارها و احساسات ما ناشی از افکار و احساسات ناخودآگاه است. درمانگر به درمانجو کمک میکند تا این فرایندهای ناخودآگاه را از طریق تکنیکهایی مانند کاوش در تجارب کودکی، رویاها و تخیلات شناسایی و کشف کند.
- کاوش مقاومت: مقاومت به تلاشهای آگاهانه یا ناخودآگاه بیمار برای اجتناب یا دفاع در برابر فرایند درمانی اشاره دارد. درمانگر به درمانجو کمک میکند تا مقاومتهای خود را شناسایی و درک کند و برای غلبه بر آن با او همکاری میکند.
- تجربه عاطفی: احساسات منبع ارزشمندی از اطلاعات هستند که در مورد مسائل روانشناختی اساسی بینش مهمی را به ما ارائه میدهند. درمانگر، مراجع را تشویق میکند تا احساسات خود را تجربه کرده و ابراز کنند.
رویکرد درمان ISTDP بر اساس اصول و ابعاد زیر عمل میکند:
- فرآیند احساسی-ذهنی ISTDP: بر تعامل بین احساسات و فرآیندهای ذهنی تمرکز میکند. درمانگر با توجه به احساسات ناخودآگاه فرد و تأثیر آنها بر رفتارها و روابطش، فرد را در فهم و درک عمیقتری از خودش همراه با تغییرات مؤثر، همراه میکند.
- توجه به تجربه حال: ISTDP توجه بسیاری به تجربه حال فرد دارد. درمانگر، با تمرکز بر واقعیتهای حالتی و بدنی فرد، او را به تجربه عمیقتر از احساسات و تفکرات خود میبرد تا از آنها آگاهی پیدا کند و تغییراتی قابل توجه در واکنشهای خود به این تجربهها ایجاد کند.
- نگرش فعال: ISTDP از نگرش فعال استفاده میکند و فرد را به شناختن الگوهای ناسالم و مؤثر در رفتار و روابطش تشویق میکند. این رویکرد فعال اجازه میدهد تا درمانگر و فرد به طور مشترک در فرایند درمانی مشارکت کنند و به تحقق تغییرات مطلوب هدایت شوند.
چگونه رواندرمانی پویشی کوتاهمدت با سایر رویکردهای درمانی متفاوت است؟
رواندرمانی پویشی کوتاهمدت برخلاف درمانهای بلندمدت سنتی، با هدف شناسایی و حل تعارضات و مسائل خاص به شیوه فشردهتر و هدفمندتر عمل میکند. در ادامه تفاوتهای کلیدی بین رواندرمانی پویشی کوتاهمدت و سایر رویکردهای درمانی مانند درمان شناختی-رفتاری، درمان انسانگرا و رواندرمانی را بررسی میکنیم.
تفاوت اولیه بین رواندرمانی پویشی کوتاهمدت با سایر درمانها، مدتزمان درمان است. رواندرمانی پویشی کوتاهمدت معمولا بین 12 تا 20 جلسه طول میکشد و بر رسیدگی به تعارضات اصلی بیمار و ارتقای بینش و تغییر در دوره نسبتا کوتاه تمرکز دارد. درمانهای طولانیمدت سنتی، مانند رواندرمانی دینامیک، ممکن است سالها طول بکشد و امکان کاوش جامعتر در مورد تاریخچه و رشد بیمار را فراهم کنند.
یکی دیگر از تفاوتهای بین رواندرمانی پویشی کوتاهمدت و سایر رویکردهای درمانی، تمرکز بر کاوش و پرداختن به تعارضات ناخودآگاه و مسائل حلنشده است. رواندرمانی پویا کوتاهمدت از تکنیکهایی مانند انتقال، تفسیر و کاوش در تجربیات دوران کودکی استفاده میکند تا به بیماران کمک کند بینش خود را در مورد علل اصلی مسائل فعلی خود بهدست آورند. ولی درمان شناختی-رفتاری بر تغییر رفتارهای ناسازگار و الگوهای فکری از طریق تکنیکهایی مانند بازسازی شناختی و مداخلات رفتاری تمرکز دارد.
علاوهبر این، رواندرمانی پویشی کوتاهمدت در تأکید بر رابطه درمانی و نقش درمانگر با درمان انسان گرایانه متفاوت است. درمان انسانگرا، مانند درمان شخصمحور، بر همدلی، توجه مثبت بیقیدوشرط و اصالت در رابطه درمانی تاکید دارد و به درمانجو اجازه میدهد پتانسیلهای خود را کشف کند. در مقابل، رواندرمانی پویشی کوتاهمدت بیشتر بر تفسیر و درک تعارضات ناخودآگاه بیمار توسط درمانگر متمرکز است.
باورهای غلط در مورد رواندرمانی پویشی کوتاهمدت
علیرغم اثربخشی و محبوبیت رواندرمانی پویشی کوتاهمدت (STDP)، تصورات نادرستی در مورد آن وجود دارد که باید به آنها پرداخته شود تا درک درستتری از این رویکرد درمانی ارائه شود.
یکی از تصورات غلط رایج در مورد STDP این است که این روش فقط برای افراد با مشکلات عاطفی خفیف مناسب است و نمیتواند برای کسانی که مشکلات سلامت روانی جدیتری دارند موثر باشد. این تصور غلط از این باور ناشی میشود که رویکردهای درمانی مختصر جامعتر نیستند و بنابراین ممکن است به مسائل عاطفی پیچیده نپردازند. بااینحال، تحقیقات نشان داده است که STDP میتواند در درمان طیف وسیعی از شرایط سلامت روان، از جمله افسردگی، اضطراب، تروما و اختلالات شخصیتی موثر باشد.
یکی دیگر از تصورات غلط در مورد STDP این است که این رویکرد یک درمان «رفع مشکل سریع» است که فقط به نشانهها رسیدگی میکند نه علل زمینهای پریشانی عاطفی. برخی از منتقدان استدلال میکنند که STDP بیماران را تشویق میکند تا احساسات خود را سرکوب کنند و بهجای پرداختن به مسائل عاطفی عمیق، بر تغییرات سطحی تمرکز کنند.