کد خبر: ۶۱۵۱
۱۹۷۳ بازدید
۶ دیدگاه (۶ تایید شده)

بسی‌ اهل خرد دارد دیارم که گر‌ گویم شود بیش از هزاران

۱۳۹۱/۳/۲۳
۲۱:۴۳

 

 

 

 

الا ای "شاهد" مهد دلیران
هنرمند و ادیب دشت شیران

ز آذربایجان ، آن مهد زرتشت
که"مهداد"ش بود رشک دبیران

ز ملک شهریار و خاک "بحری"
که بس خفتند خیل شهریاران

"اجلی"مست می سازد ز خطش
دل‌ و جان، چون زلال چشمه ساران

ز"صادق" تا "امینی"بس خردمند
چو"طالبپور" و "ایرج" بزم داران

بسی‌ اهل خرد دارد دیارم
که گر‌ گویم شود بیش از هزاران

دُر افشاندی و ما را یاد کردی
نمودی این حقیر از شرمساران

گذر کردی تو در بزم خرابات
نظر کردی بسوی میگساران

تو از خاک هنرمندان خاموش
ز دشت سبز قافلانکوه ایران

تو اهل معرفت، ر‌هجوی حقی‌
بر آور بانگ هوی حق مداران

نشد درمان ز هشیاری مرا درد
بگردان جام سر مستی به دوران

چو چنگ اندر خروش آور تو ما را
بپا کن بانگ نوش شادخواران

مرا گویی که بلبل سان بخوانم
تو دیدی مرغکی بی‌ بال پران ؟!

پر و بالم تویی ، آوازم از دوست
ز مستان ، می‌‌پرستان ، گلعذاران

سخن کوتاه کن "سارنگ"! برخیز
که دست افشان روی سوی دیاران

**************************************

در پاسخ به غزل شاهد عزیز:

رسم كج گردي چرخ است اينكه تابش مي دهند
عاشقان را مي كشند و هم عذابش مي دهند

هركه او را يك سئوال از چرخ گردون بوده است
ناجوانمردانه و ناخوش جوابش مي دهند

حلق عاشق از ازل ببريده بوداست اي صنم!
خلق نادان هم دوباره پيچ و تابش مي دهند

دل به سينه خانه دارد هركسي كو آدمست
عاشقان والاترينند آفتابش مي دهند

هركسي عاشق نبوده مرده آمد در جهان
آدمي خود اينچنين خواهد كه خوابش مي دهند

درد عاشق بيش از اين باشد نگنجد در سخن
درد جانكاه است و آنرا با شرابش مي دهند

شاهد از روز ازل عاشقترين عالم است
زآنكه پي در پي از آنسو جام نابش مي دهند

 

 

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۹۱/۳/۲۵ ۱۲:۱۰
[quote name="میانالی"][quote name="طاهر نائبي"]از مفاخر شهرمان بسیار تشکر دارم .

[b]خوشم اکنون که شهرم پر شکوه است
میانه با بزرگانش چو کوه است [/b][/quote]

شعر از خودتون بود؟[/quote]

نه ، این یک بیت از مثنوی هزار بیتی میانه مهندس نائبي است که در ابتدای کتاب "مشاهیر و مفاخر میانه " آورده شده که چنین شروع می شود :
خدا را صد هزاران شکر و تحمید
به ذات کبریایش نیست تردید
به هر حرفی ، خدا را برده ام نام
که این دفتر رسید اکنو به اتمام
خوشم اکنون که شهرم پر شکوه است
میانه با بزرگانش چو کوه است
.
.
.
الهی ! نام شهرم را بیارای
مقام شهر مادان را بیافزای
خدایا ! جمله بدخواهان او کور
زنان و کودکانش از بلا دور

وبا این دوبیت به پایان می رسد .
۹۱/۳/۲۵ ۱۰:۵۹
با 30 سال سابقه تدریس در مدارس میانه و کرج از اینکه بخواهم در میان کلام بهشتی و لاهوتی چهره های ملی میانه اظهار نظر کنم جرات نمی کنم. فقط افتخار می کنم که در خاکی بزرگ شده ام که همین اساتید هم در آن بزرگ شده اند.
در چند هفته گذشته سطح بالای اشعار شاهد بزرگ و نائبی سترگ را خواندم و مبهوت ماندم اما سارنگ نامی شعری گفت که پرده بر آواز زیبایش کشید. گویا شعر استاد برتر از آوازش است.
فتبارک الله احسن الخالقین
۹۱/۳/۲۴ ۱۸:۵۹
.
.
.

[b]سارنگ[/b] هَزَج*گوي غزلخوان زمانه!
"جمعي به تو مشغول و تو غايب ز [b]ميانه[/b]" **

آن "[b]نغمه[/b]"ي داوود دگربار برآور
"[b]سرگشته[/b]"# بخوان با دف و با چنگ و چغانه

برگير مناجات به آواز "[b]مخالف[/b]"
چون پاي به "[b]درگاه جمال[/b]"# است روانه

ياد آر دگر بار مرا "[b]خسرو و شيرين[/b]"
تا بركشد آتش به سماوات زبانه

اين ناله "[b]نيريز[/b]" و "[b]غم انگيز[/b]" و "[b]شكسته[/b]"
از درد فراق تو بود ، نيست بهانه

بشنيده بُدم از لب تو "[b]ليلي و مجنون[/b]"
"اي تير غمت را دل "[b]عشّاق[/b]" نشانه"

زين پس چو بجويند و نيابند ، بگويند:
بوده است در اين دشت چو "[b]سارنگ[/b]" فسانه ##

---------------------



+ كلمات بولد داخل كوتيشن نام گوشه هاي رديف آوازي هستند.
* هَزَج نام بحري بر وزن مفاعيلن است كه شعر استاد سارنگ بر آن بنا شده بود.
** شعر از شيخ بهايي با ايهام در واژه ميانه!
# مجموعه "سرگشته" و "درگاه جمال" اثر منتشر شده استاد بهرام سارنگ
## "سارنگ" در بيت آخر هم اشاره به استاد بهرام سارنگ است و هم اشاره به چند ايهام است: گوشه اي خاص و زيبا در دشتي ، سازي قديمي شبيه كمانچه و هم پرنده اي كوچك و زيبا كه نادر است. در تمام 4 ايهام فوق ، شاذ و نادر بودن مشترك است.
.
.
.
۹۱/۳/۲۴ ۱۷:۱۸
الا اي بلبل خوش خوان ياران
لطيف افتاده طبعت همچو باران

بخوان اي آنكه بيش از آنچه گويم!
بخوان تا گوش دارد گوشداران

ز آذربايجان تا كهكشانها
بخوان از مخملين ناي بهاران

خوشا و خـرّما وقتي تو خواني
به گوش جان سپارد دلسپاران

بسي خوشتر كه اهل علم و دانش
هميشه بوده ات از دوستداران

هميشه كوك بادا ساز سارنگ
هماره جاودان ماني هزاران

خدايا آنچنان كن كار ما را
وفاداري شود با حق گزاران

خدايا! بلبلان خوش سخن را
رهايي ده دمي از كام ماران

اگر خطي و نقش و شعر و سازي
دهي ما را ، بده با همقطاران

نمي خواهم جهان با دوست باشد
اگر مي خواهمي با ميگساران

بخوان باري به ناي و چنگ [b]سارنگ[/b]!
اميدي دارم از امّيدواران

تو اي [b]صادق[/b] ، صداقت ياورت باد
نوشتي مطلبي از با وقاران

وطن دارد هزاران نامداري
هزاران بلبل و صدها هزاران

سلامم را به ياران مي رساني
كه بر پايم خليده نيش خاران

بگو [b]شاهد[/b] به ره ماند و نيآمد
همه رفتند و الاّ بي سواران
۹۱/۳/۲۳ ۲۰:۴۱
[quote name="طاهر نائبي"]از مفاخر شهرمان بسیار تشکر دارم .

[b]خوشم اکنون که شهرم با شکوه است
میانه با بزرگانش چو کوه است [/b][/quote]

شعر از خودتون بود؟
۹۱/۳/۲۳ ۱۷:۳۶
از مفاخر شهرمان بسیار تشکر دارم .

[b]خوشم اکنون که شهرم با شکوه است
میانه با بزرگانش چو کوه است [/b]

اخبار روز