کد خبر: ۶۰۵۶
۱۷۹۶ بازدید
۶ دیدگاه (۶ تایید شده)

نزاع اهل علم و هنر کجا و نزاع اهل بی علم و بی هنر کجا؟!

۱۳۹۱/۳/۱۴
۲۳:۱۶

 

 

 

باسلام خدمت تمامی همشهریان عزیزم

از خواندن مناظره یا مشاعره ادبی دو چهره مطرح میانه جناب آقای حبیب اژدری شاهد و جناب آقای نائبی علاوه بر حظ وافری که از این هنرنمایی ها می بریم یک برداشت تربیتی اجتماعی نیز می توانیم داشته باشیم که اهل علم و هنر همواره اهل ادب و نزاکت و محبت بوده اند و همواره در کمال ادب و احترام همدیگر را مورد نقد قرار داده اند.

وقتی این مناظره هنری را که دو طرف به انواع ترفندها سعی در نقد هم دارند می خواندم یاد شعر فخرالدین عراقی افتادم که:

نخستین باده کاندر جام کردند

ز چشم مست ساقی وام کردند

چو با خود یافتند اهل طرب را

شراب بیخودی در جام کردند

لب میگون جانان جام در داد

شراب عاشقانش نام کردند

ز بهر صید دل‌های جهانی

کمند زلف خوبان دام کردند

به گیتی هرکجا درد دلی بود

بهم کردند و عشقش نام کردند

سر زلف بتان آرام نگرفت

ز بس دل‌ها که بی‌آرام کردند

چو گوی حسن در میدان فکندند

به یک جولان دو عالم رام کردند

ز بهر نقل مستان از لب و چشم

مهیا پسته و بادام کردند

از آن لب، کز در صد آفرین است

نصیب بی‌دلان دشنام کردند

به مجلس نیک و بد را جای دادند

به جامی کار خاص و عام کردند

به غمزه صد سخن با جان بگفتند

به دل ز ابرو دو صد پیغام کردند

جمال خویشتن را جلوه دادند

به یک جلوه دو عالم رام کردند

دلی را تا به دست آرند، هر دم

سر زلفین خود را دام کردند

نهان با محرمی رازی بگفتند

جهانی را از آن اعلام کردند

چو خود کردند راز خویشتن فاش

عراقی را چرا بدنام کردند؟

 

وقتی دو هنرمند هر دو عاشق یک عشق ازلی هستند ، در این بین چیز دیگری نمی بینند. لذا اختلافی وجود نخواهد داشت. دیگر من و مایی وجود نخواهد داشت. هر چه است عشق مشترکی است که عاشقان همگی در دل دارند. آنکه من ـ من می گوید او در دام منِ تن اسیر شده است:

من ـ من دئین بو دایره دن چیخماییبدیلار      ـ     من ـ من دئینلره قاپینی آچماییبدیلار

فقط آنانکه تهی از علم و هنر هستند فریاد رقیب طلبی می کنند و چیزی در چنته ندارند. شاخه ی پرمیوه هرگز سرکش نخواهد بود. نزاع اهل علم و هنر اینچنین است. غیر از عشق و محبت و احترام چیزی دیده نمی شود. بلکه مایی که از بیرون گود به این میدان نگاه می کنیم مجذوب این عشق و محبت و احترام می شود.

 

 

 

 

 

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۹۱/۳/۱۶ ۰۳:۵۱
با سلام بر همشهريان عزيزم از عزيزاني كه با نثر و نظم خود بنده را مورد لطف قرار دادند تشكر مي كنم. خصوصاً از همكار آموزش و پرورشي ام جناب آقاي دكتر انصاري تشكر مي كنم. ايّامكم سعيدا !
باسلام خدمت همکار قدیمی ام آقای مهداد عزیز
هم از دیدن شما در صدای میانه خوشحال شدم هم از خواندن متن پرمحتوایتان. امیدوارم وجود شما در این سایت مایه برکت بیشتری باشد.
۹۱/۳/۱۵ ۱۳:۰۰
حضور آقای مهداد نویسنده قدیمی میانه و معلم دلسوز بسیاری از ماها در این سایت مایه دلگرمی همه مخاطبان سایت میانه خواهد شد. برای این معلم عزیز ارزوی طول عمر دارم.
۹۱/۳/۱۵ ۰۹:۲۵
تو مهدادی و ماهت نام کردند
تو را هم شکّری در کام کردند

به شیرینی چنان گفتی تو از عشق
بیانت با عسل همگام کردند

از آن لب در فشاندی چون صدفها
صدفها عجز خود اعلام کردند

تو از تاک "عراقی" شهد چیدی
شرابش کرده و در جام کردند

خوشآمد گویم آن استاد را چون
نزاع سرکشان را رام کردند

بله! مهر اینچنین باشد به یاران
ولیکن جاهلان بدنام کردند

گلستان را اگر آتش زنندش
خود از خوش منظری ناکام کردند

وگرنه گل گناهش جلوه ی اوست
ز چه صبح سپیدش شام کردند

هنر خود برتر از هر گوهری هست
سیاست را برایش دام کردند

وگرنه تاج هر پیشه هنر هست
هنر خاص است و اما عام کردند

گرفتار بلای جهل ما شد
اگر اهل هنر دشنام کردند

فروشد هستی خود را چه آسان
کسی را که به قولی خام کردند

تو را ای مه نشان و صورت از گل
به سیرت از ازل گل فام کردند

میان "شاهد" و "صادق" به جز مهر
اگر دیدند خود بدنام کردند
۹۱/۳/۱۴ ۱۹:۴۳
استاد بزرگوار جناب آقای مهداد
تمامی مطالب مذکور شما که به حق باید با قلم سیمین و دوات زرین نوشت درست است اما مصداق جنابعالی بنده نمی توانم باشم. بنده در خم کوچه اول دنبال کوچه بعدی هستم. از حسن نظر جنابعالی کمال امتنان دارم.
۹۱/۳/۱۴ ۱۹:۱۳
ورود پدر مونوگرافی میانه را به صدای میانه تبریک می گویم ، باعث خوشحالی ست که بعد از سالها سیمای شما را در این سایت می بینیم.
"میانه دروازه آذربایجان "، کتابی ست که هنوز هم بوی تازگی دارد .

اخبار روز