بیماری پیرسالاری احزاب باید درمان شود/ اصلاح طلبان در عین کثرت، وحدت دارند
ندای ایرانیان - شهریور 93 خبری حاشیه ای روی خروجی خبرگزاری ها و رسانه ها قرار گرفت.حزب ندای ایرانیان متشکل از مجموعه ای از جوانان اصلاح طلب به همراه صادق خرازی در حال شکل گیری است. در ابتدا صحبت از حلقه ای هشت نفره متشکل از بهروز شجاعی، سجاد سالک، شهاب طباطبایی و عده ای دیگر از فعالان جوان اصلاح طلب به میان آمد که به همراهی صادق خرازی به فکر تأسیس حزب افتاده اند، اما خبرهای تکمیلی نام هایی همچون مجید فراهانی و حسن یونسی را هم به لیست موسسین فکری این حزب اضافه کرد. از همان ابتدا حاشیه های فراوانی دامن این مجموعه را گرفت، جدایی هادی حیدری و بهروز شجاعی و عده ای دیگر از اعضای حلقه ی اولیه، تغییر تعبیر "نسل دوم اصلاحات" به ندای ایرانیان بدون مخفف، مصاحبه های جنجالی اعضای اصلی و مسائلی دیگر همه و همه دست به دست هم داد تا ندا از سوی هر دو طیف مورد سئوال قرار گیرد. خبر تشکیل شورای مرکزی موقت این حزب و ترکیبش منتشر شد و مشخص شد دبیر کل این حزب، بر خلاف آنکه از صادق خرازی نام برده می شد، یک نفر از فضای جنبش دانشجویی و از دل جریان اصلاحات است. مجید فراهانی در ابتدا به عنوان دبیر کل موقت حزب ندای ایرانیان انتخاب شد تا در نهایت با برگزاری کنگره این حزب در رای گیری برای انتخاب دبیر کل تقریبا همه به احترام او بایستند تا او به عنوان دبیر کل رسمی این حزب انتخاب شود.
بعد از این همه حاشیه و رسیدن به نقطه ای که وضع فعلی فعالیت حزب ندای ایرانیان است. برای بررسی وضعیت تحزب در ایران و مشکلات و موانع پیش رو، خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران به سراغ مجید فراهانی، دبیر کل حزب ندای ایرانیان رفت و گفتوگویی را با محور موضوعات یاد شده انجام داد. آنچه در ادامه ملاحظه می کنید مشروح گفت و گوی جماران با دبیر کل حزب ندای ایرانیان است.
*آقای فراهانی برای شروع بفرمایید که هدف از تشکیل حزب ندای ایرانیان چه بود؟
-فعالیت منسجم و شناسنامه دارسیاسی و تکیه بر خرد جمعی اعضای همفکر برای ارائه برنامه جهت اداره کشور از اصلی ترین اهداف تشکیل هر حزب سیاسی است. از این زاویه ایجاد زمینه مناسب برای دخالت ملت ایران در فعالیت های سیاسی و اجتماعی که منجر به مشارکت مستقیم آنان در سرنوشت خود میگردد، از اهداف عام تشکیل ندای ایرانیان است. اما به شکل خاص حزب ندای ایرانیان متشکل از جوانان فعال در دو دهه گذشته جریان اصلاح طلبی است. امروز موسسین و فعالان قدیمی جریانات اصلاح طلب عموما در دهه ششم یا هفتم زندگی خود به سر می برند و غالبا نوه یا نتیجه خود راهم دیده و به عبارتی پیر شده اند. از این رو بازسازی نسلی جریان اصلاح طلب با حضور جریانات تازه نفس اصلاحگر یک ضرورت انکار ناپذیر است . برای کشوری که بیش از 80 درصد جمعیت آن زیر 45 سال است جالب نیست که تصمیم سازان این جامعه متوسط سنی 70 سال داشته باشند.
شما ببینید همین الآن میانگین سنی کابینه آقای روحانی چند سال است؟ تحرک ؛ پویایی و انرژی زایدالوصف به همراه انگیزه بالای تغییر و تحول و سازندگی مختص نسل جوان است و با بالا رفتن سن این مزیت رقابتی از بین می رود. به همین دلیل هنگامی که می بینیم که معدل سنی احزاب اصلاح طلب فعلی بالای 60 سال است، ضرورت نوسازی نیروها و جریانات اصلاح طلبی تولد حزب ندای ایرانیان را گریز ناپذیر می کرد. به شخصه معتقدم ما هنوز نیاز به هفت یا هشت حزب اصلاح طلب جوان دیگر در بدنه اصلاح طلبی داریم و این همان چیزی است که در تئوری های مدیریت سازمانی به آن "جانشین پروری " می گوییم.
* صحبت شما در مورد تکثر حزبی در شرایط فعلی آیا فکر نمی کنید با توجه به اینکه احزاب موجود نیز از نظر بدنه اجتماعی مشکل دارند بیشتر، مخرب باشد تا سازنده؟
-تردیدی نیست که تحزب نشانه توسعه سیاسی است و ضرورت توسعه سیاسی وجود احزاب نیرومند است. ما فکر می کنیم که همانند کشورهای توسعه یافته دنیا اداره کشور باید از طریق خروجی فعالیت های گروهی حزبی و روندهای مشخص و شناسنامه دار صورت بگیرد و نه از طریق باندهای قدرت و بده بستان های مخفی زیرپوستی . اتفاقا یکی از راه های تقویت کار حزبی در جامعه ای که اساسا به حزب و کار گروهی سیاسی بدبین است، تکثر احزاب است. در تکثر است که دیدگاه های مختلف حزب ها قوام پیدا می کنند و آن آسیب های انحصار را پیدا نمی کنند. البته نیاز تشکیل جبهه های بزرگ متشکل از احزاب مختلف همفکر در چنین جامعه ای به سرعت ایجاد می شود.
در جوامع استبدادی اساسا اجازه تشکیل و فعالیت احزاب داده نمی شود، مثلا شما ببینید شاه می گفت تنها یک حزب باید داشته باشیم و آنهم حزب رستاخیز! خب این روند غلطی است که به تضعیف توسعه همه جانبه در کشور می انجامد. البته من در این مورد که بستر مناسب در جامعه برای فعالیت حزبی فراهم نیست، موافقم. بهرحال ما یک جامعه توسعه نیافته هستیم که در رتبه بندی های بین المللی در شاخص های مختلف مثل اقتصاد، بهداشت، محیط زیست و ... بسیار عقب و توسعه نیافته هستیم. به همین نسبت در حوزه سیاسی هم همین وضعیت را داریم. بنابراین اینگونه نیست که فکر کنیم در همه زمینه ها پیشرفته هستیم و تنها در زمینه کار گروهی سیاسی و تحزب مشکل داریم.
*در حال حاضر ما تقریبا 20 حزب اصلاح طلب داریم. با توجه به صحبت شما مبنی بر نیاز به 7،8 حزب دیگر این سوال مطرح می شود که این احزاب چه می کنند؟ و آیا بهتر نیست این بدنه جوان وارد همین حزب ها بشود؟
-با توضیحی که دادم با جوانگرایی در احزاب اصلاح طلب به شدت موافقیم و بسیار از این امر استقبال می کنیم که مثلا نیمی از اعضای اصلی هر حزب اعضای زیر 45 سال باشند. دراینصورت علاوه بر درمان بیماری مزمن پیرسالاری و فرسودگی احزاب، اعضای جوان اصلاح طلب نیز احساس مشارکت و تصمیم سازی در تصمیم گیری ها می کنند. اما آیا تا زمانی که این اتفاق نیفتاده باید دعا کرد و دست روی دست گذاشت و منتظر بود؟ متاسفم که بگویم این اعتقاد هنوز در احزاب تازه تاسیس کمتر به چشم می خورد برای همین اساسا تشکیل شاخه جوانان را در تشکیلات خود منتفی کرده اند به همین دلیل معتقدم اگر این روند در خود احزاب دنبال نشود، بدنه جوان خوشفکر اصلاح طلب خودش به فکر کار می افتد که باید کاری کرد و این دقیقا همان کاری بود که موسسین حزب ندای ایرانیان با جسارت به سمت آن رفتند.
*شما دلیل انتقاداتی که به حزب ندای ایرانیان می شود، را چه می دانید؟
-اصولا نه فقط در کشور ما، بلکه در برخی جوامع هر حرکت جدید در ابتدا با بی اعتنایی سپس با تمسخر و نهایتا با انکار و بدبینی و عاقبت با پذیرش روبرو می شود. یعنی اینگونه است که افراد وقتی کار نویی می بینند درصدد انکار آن برمی آیند و بعد از گذراندن مراحل مختلف و آزمون های متعدد این حرکت می تواند جای خود را تثبیت و باز کند. در مورد حزب ندای ایرانیان البته بعد از برگزاری کنگره تاسیس و حضور قریب به یک هزار جوان مشتاق از سراسر کشور در آن تا حد زیادی انتقادات اولیه و انکارها کاهش جدی پیدا کرده است.
*چرا با وجود اینکه خیلی از احزاب و چهره های اصلاح طلب بر وحدت تاکید می کنند، حزب ندای ایرانیان بیشتر بر گزینه های خود تاکید دارد؟
-احزاب اصلاح طلب در عین داشتن سلیقه های متفاوت یک هدف واحد را دنبال می کنند و اصطلاحا وحدت در عین کثرت دارند و داشتن سلیقه های متکثر دلیل بر اهداف متعدد نیست خصوصا در این شرایط که هنوز فضا برای فعالیت تحول خواهانه و اصلاح طلبانه در جامعه چندان مساعد نیست ما گزینه ای جز وحدت و همگرایی نداریم. رییس دولت اصلاحات را بعنوان محور جریان اصلاح طلب و شاقول فعالیت اصلاح طلبان می دانیم و معتقدیم اگر همه احزاب اصلاح طلب این سمبل را بپذیرند، خصوصا با تجربه ای که از تدبیر ایشان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته دیدیم، دستیابی به وحدت و همگرایی سهل الوصول خواهد خواهد بود. ندای ایرانیان با تکیه بر هویت و نیز حبل المتین معیارهای خود همه تلاش خود را برای رسیدن به همگرایی و حداکثر سازی رویه ها در جریان اصلاح طلب انجام خواهد داد البته اصل برای ما معیارها و ضوابطی است که به عنوان ریشه های اصلاحات تاریخی در کشور به آن معتقدیم و هرجا عدول از این معیارها و ضوابط ببینیم حتما تبعیت نمی کنیم و این به معنای خدشه به هویت اصلاح طلبی نیست. بنابراین همه حالات را در نظر می گیریم یعنی برای همه اتفاقات برنامه داریم، مثلا اگر رد صلاحیت ها گسترده باشد چه بکنیم، اگر برخی گروهها دلسوزی ها و محوریت آقای خاتمی را نپذیرفتند چه کنیم و دیگر آلترناتیوها...
*با توجه به حساسیت انتخابات پیش رو، فکر نمی کنید دادن لیستی مجزا حتی با چند اسم متفاوت با لیست مشترک ممکن است به شکسته شدن رای و رخ دادن اتفاقی شبیه به آنچه که در انتخابات ریاشت جمهوری سال 84 افتاد بینجامد؟
-الان برای قضاوت در این مورد زود است، هنوز بسیاری از پارامترها در اختیار ما نیست. هنوز معلوم نیست چه کسانی حتی از سوی حزب برای انتخابات ثبت نام خواهند کرد و حتی بعد از آن نمی دانیم چه تعدادی از افراد ثبت نام کننده تایید صلاحیت می شوند، بنابراین اینکه در آن زمان ما مصداقاٌٍ چه خواهیم کرد مشخص نیست. اما یک نکته را تاکید کنم و آن اینکه دیدن تفاوت در لیست های انتخاباتی نافی همگرایی نیست. مگر هنگامی که در انتخابات مجلس ششم یک سوم لیست گروه های اصلاح طلب در تهران با یکدیگر تفاوت داشت این نافی وحدت اصلاح طلبان بود ؟
*در ماه گذشته لیستی منتشر شد بعنوان لیست واحد اصلاح طلبان برای تهران که نام شما هم در ان دیده می شد، آیا این لیست را تایید می کنید؟
-بنا به تجربه می گویم که تا زمان انتخابات از این قبیل گمانه زنی ها و لیست ها زیاد منتشر خواهد شد که خیلی نباید آنها را جدی گرفت. ما در حزب ندای ایرانیان دیدگاه رئیس دولت های هفتم و هشتم برایمان در تنظیم لیست نهایی بسیار مهم است.
*حزب ندای ایرانیان در حال حاضر یکی از فعالترین احزاب اصلاح طلب محسوب می شود، آیا بعد از انتخابات این فعالیت فروکش خواهد کرد؟
-به هیچ عنوان فعالیت های خود را منوط به انتخابات مجلس آینده نکرده ایم. ما فعالیت هایمان را برای بیش از یک دهه آینده برنامه ریزی کرده ایم و مشارکت در انتخابات مجلس امسال یا مثلا شورای شهر سال آینده هدف غایی ما نیست، زیرا همانطور که گفتم معتقدیم احزاب اصلاح طلب به شدت نیاز به نوگرایی نسلی دارند و ما در پی تحقق این هدفیم. البته تمام تلاشمان را برای حضور موفق در این انتخابات ها می کنیم چرا که انتخابات به عنوان بهار احزاب فرصتی است برای سازماندهی، جذب نیرو ، برندسازی حزب و نیروها و شناسایی بیشتر حزب، اما سرنوشت خودمان را به این انتخابات گره نزده و نخواهیم زد. برنامه کوتاه مدت ما یک برنامه 10 ساله است ندای ایرانیان قصد آن دارد تا در این مدت به نیرویی موثر در معادلات سیاسی کشور تبدیل گردد.
*نظر شما در مورد احزاب موسمی چیست؟
-اساسا فعالیت حزبی شناسنامه دار به دلیل ماهیت خود نمی تواند موسمی باشد یعنی در کشور باندها، جریانات و ائتلاف های موسمی داریم اما به این معنا احزاب موسمی نداریم؛ چرا که اولاٌ در شرایط فعلی کشور حتی تشکیل و شروع به کار یک حزب به سادگی امکان پذیر نیست یعنی اگر عده ای بخواهند یک حزب تشکیل دهند تنها از زمان اقدامات اولیه تا دریافت پروانه فعالیت بیش از یک سال و نیم طول خواهد کشید، ثانیاٌ تشکیل و شروع به فعالیت یک حزب با هزینه های مادی و معنوی و صرف زمان و آبروی بسیار از سوی مؤسسین امکان پذیر است. به همین دلیل کسی که می خواهد کار موسمی بکند بهتر است اصلا وارد کار حزبی نشود.
* آسیب شناسی این جریان های موسمی چیست؟
-بازار سیاست در همه کشورها مشابهت فراوان به بازار اقتصاد دارد. شما در یک کشور توسعه یافته کالاهای مورد نیاز خود را از بنگاه های رسمی و شناسنامه دار تهیه و خریداری می کنید، اما در جایی که این بنگاه های رسمی تایید شده وجود ندارند شما ناچار هستید نیازهای خود را از طریق دستفروش ها و یا محل های تایید نشده ... مرتفع کنید که اغلب نظارتی روی آنها وجود ندارد و اطمینانی در مورد کیفیت کالایی که ارائه می دهند نیست. در مورد سیاست نیز همینگونه است، در کشوری که احزاب و فعالیت شفاف گروهی ریشه گرفته اند مردم نیازها و خواسته های سیاسی خود و تدبیر مدن را از طریق احزاب برنامه دار دنبال می کنند، اما وقتی در کشوری بنگاه ها و احزاب شناسنامه دار و رسمی وجود ندارند باندها و جریان های موسمی خصوصا در ایام انتخابات شکل می گیرند که برنامه مشخصی هم ندارند و اصلا در صورت رای آوری هم مسئولیت پذیر و پاسخگو نیستند، در حالیکه وجه ممیزه احزاب با اینگونه جریان ها برنامه دار بودن و فعالیت رسمی و مشخص است.
*یک مسئله ای که در مورد احزاب در کشور ما وجود دارد این است که اغلب فعالیت های آنها به سطح سیاسی محدود می شوند و کمتر به ابعاد اجتماعی و فرهنگی می پردازند. دلیل این امر را چه می دانید؟
-حزب ندای ایرانیان تلاش دارد تا تمرکز خود را برحوزه های اجتماعی و فرهنگی استوار کند تا عرصه های سیاسی. بنظرم یکی از دلایل اصلی نکته جنابعالی به این برمی گردد که مشکلات جامعه ما بیشتر سیاسی است و شاید تصور شود که جامعه ما آنقدر که در حوزه سیاست مشکلات دارد در حوزه های فرهنگی یا اجتماعی مسئله نداشته باشد به همین دلیل تمرکز احزاب بر سیاست قرار می گیرد. از طرف دیگر شیوه برخورد احزاب ما با یکدیگر همواره حذفی بوده است یعنی تا یک جریان به قدرت می رسید اولین تلاشش بر حذف تمامی کسانی است که با ایده هایش مخالف بوده اند متمرکز می شد. مثلا در دولت آقای احمدی نژاد در بسیاری اداره ها حتی تا سطح منشی و آبدارچی ها را هم عوض کردند و یا به برخوردهای حذفی با گروه های و جریانات منتقد پرداختند که طبیعتاٌ این قبیل رفتارها باعث بوجود آمدن تنش و درگیری در سطح جامعه می شد که بروز آن در مطبوعات، رسانه ها و ... موجب توجه مردم به این تنش ها شده و همین حاشیه ها باعث برجسته تر شدن وجه سیاسی فعالیت ها می شده است.
*آرایش مجلس اینده را چگونه پیش بینی می کنید؟
-ترکیب مجلس قطعا تغییرات زیادی خواهد داشت، اما شکل اصلی کار را دو جریان کلان اصولگرا و اصلاح طلب مشخص خواهند کرد. در جریان اصلاح طلب احتمال ائتلاف با اعتدال گرایان نزدیک به دولت بسیار است. آرایش جریان اصولگرا نیز بیشتر وجه سلبی نسبت به اصلاح طلبان و اعتدال گرایان خواهد داشت و در این جریان تلاش زیادی برای وحدت صورت می گیرد، لیکن ورود یاران احمدی نژاد چالش جدی برای وحدت اصولگرایان خواهد بود.
*یعنی انتخابات دو قطبی خواهد بود؟ پس جای احمدی نژادی ها و اعتدال گرایان کجاست؟
-همانطور که عرض کردم احمدی نژادی ها هرچند علاقمندند با جریان اصولگرا به یک لیست واحد برسند، اما موضعگیری های افراد شاخص اصولگرا علیه احمدی نژاد و مشایی از یکسو و توهمات یاران احمدی نژاد از سوی دیگر مانع اصلی این ائتلاف است. گروه دوم طیف وسیع اصلاح طلبان است که تلاش می کنند بین خود و اعتدال گرایان نزدیک به دولت به ائتلاف برسند که امری محتمل است خبرهای ما حاکی از اینست که جریان اصولگرا با آگاهی از عدم اقبال مردم به برخی چهره های رادیکال و تند حاضر در مجلس فعلی، سعی در ورود نیروهای جوان کمتر شناخته شده خود به انتخابات دارند و از معرفی نیروهایی که بیشترین تنش و اختلاف و درگیری را در دو سال گذشته داشته اند و امتحان خود را پس داده اند، سرباز خواهند زد.
* در کشور ما شاهد هستیم که احزاب و اعضایشان خیلی در برابر مردم خصوصا بعد از رسیدن به قدرت پاسخگو نیستند. دلیل این امر چیست؟
-این اتفاق عمدتا در جوامعی رخ می دهد که مردم از ابزارهای نظارت بر ارکان قدرت نسبتا محرومند. در جوامع توسعه یافته این ابزارهای نظارتی کاملاٌ مشخصند و عبارتند از: رادیو و تلویزیون های خصوصی، NGO ها، روزنامه ها، احزاب و دیگرنهادهای مردمی! آحاد جامعه می توانند از طریق این ابزارهای نظارتی مسئولان و رفتارشان را پایش کنند، اما در جوامعی که این سازوکارها کم و بیش دچار خلل بوده و در دسترس نیست، نظارت مردمی با مشکل روبرو می شود و به همان نسبت هم پاسخگویی صاحبان قدرت دچار مساله می شود.
مطبوعات، روزنامه ها، احزاب و شبکه های مختلف تلویزیون غیر حکومتی در جوامع توسعه یافته مو را از ماست می کشند و همه رفتار صاحبان قدرت را زیر ذره بین دارند و حتی یک وزیر را بخاطر مالیات ندادن وادار به استعفا می کنند در حالیکه در جوامع توسعه نیافته یک صاحب منصب می تواند یک دکل نفتی به آن عظمت را در روز روشن غیب کند و کسی هم کاری نتواند بکند. در کشورهای توسعه یافته این رسانه ها، احزاب و گروههای غیر دولتی هستند که مسئولان را در مورد برنامه ها و وعده هایشان بازخواست می کنند و نقش کنترل کننده و نظارتی دارند به همین دلیل مهمترین راه پاسخگو کردن قدرت تقویت نهادهای نظارتی اعم از مطبوعات آزاد، ان جی او ها و احزاب مستقل و مردمی است.
*ان جی او ها را تقویت کنیم یا به احزاب یاد بدهیم که پاسخگو باشند؟
-اینجا قانون عرضه و تقاضا حکمفرماست؛ یعنی گروه یا حزب به قدرت رسیده اگر پاسخگو نباشند خودش خود به خود در فرایند دمکراتیک امکان فعالیت نمی یابد و اقبال مردمی را از دست می دهد و حذف می شود. اما ما مثالی در این مورد در کشومان نداریم که نماینده ای یا مسئولی اشتباه کرده باشد و بعد حزبش وی را وادار به توضیح و عذرخواهی کند یا حتی خود حزب بجای او عذرخواهی کند.
با شما موافقم اما امیدهایی هم دیده می شود. شما دولت آقای احمدی نژاد را ببینید. این دولت با عملکرد فاجعه بار در حوزه های اقتصادی و فرهنگی و سیاست خارجی کشور را تا لبه پرتگاه به پیش برد و مشکلات زیادی را برای جامعه به وجود آورد این در حالی بود که وی در انتخابات اول و خصوصا دوم ریاست جمهوری اش مستحضر به حمایت تمام احزاب اصولگرا از خود بود اما بعد از مشخص شدن آثار سوء مدیریت اندیشه احمدی نژادیسم بر کشور حتی حامیان وی از او اعلام برائت کردند و گفتند احمدی نژاد اصلا اصولگرا نبوده و ...
*خب اینهم نوعی پاپس کشیدن است، نه پاسخگویی و عذرخواهی.
-درست است اما همین هم نتیجه عملکرد جامعه مدنی هر چند بسیار ضعیف ماست. یعنی شما مطمئن باشید اگر مطبوعات، گروه های مردمی و احزاب اصلاح طلب عملکرد دولت احمدی نژاد را نقد نمی کردند و تفکر و راه احمدینژادیسم شفاف سازی انجام نمی شد همین مقدار عقب نشینی هم صورت نمی گرفت.
*با این وجود اما حامیان احمدی نژاد و خود وی تحرکات زیادی را آغاز کرده اند و بنظر می رسد در بین مردم هم حامیانی دارند که احتمال بازگشت آنها به قدرت را تشدید می کند.
-ببینید علیرغم همه دولت درسایه تشکیل دادن ها توسط ایشان، معتقدم شخص احمدی نژاد دیگر در کوتاه مدت امکان بروز و ظهور در سپهر اجرایی کشور ندارد، اما خطر اصلی بازگشت تفکر احمدی نژادیسم در جامعه است. تفکری که بر توده گرایی کور تکیه می کند و با شعارهای توخالی هیجانی و شکاف های اقتصادی و اجتماعی موجود تلاش می کند تا به قدرت برسد و دو عامل به آن مدد می رساند، اول اینکه ما در کشور یک مشکل فرهنگی مزمن داریم و آنهم اینکه حافظه تاریخی نداریم؛ یعنی از تجارب گذشته خود کمتر درس می گیریم، و به دلایل مختلف انباشت تجارب و درس آموخته ها و انتقال تجارب با خلل روبرو است ممکن است فراموش کنیم که این تفکر وارث اختلاس ها و انحلال ها و آبروبری کشور در عرصه بین الملل و هزاران فاجعه دیگر بوده است. دوم آنکه در جامعه ای که هنوز احزاب قدرتمند سراسری به دلایل مختلف امکان ظهور و بروز نیافته اند، فرصت طلبان امیدوار بر سوار شدن بر هیجانات توده وار هستند و با رفتارهای پوپولیستی و عوامفریبانه و حمایت سطحی از مطالبات مردم به جای تاکید بر عقلانیت و ارایه برنامه مترصد هرگونه فرصت هستند.
*درعالم سیاست شاهد هستیم هر کس به مقام ریاست جمهوری می رسد اعلام می کند که وابسته به هیچ حزبی نیست و این را افتخاری برای خود می داند. چرا اینگونه است؟
-اساسا این افتخاری ندارد که فردی ادعا کند که برای اداره کشور مستحضر به هیچ برنامه و مانیفست معین کار شده نیست؛ چرا که در دنیای پیچیده امروز هیچ فردی نمی تواند ادعا کند که دانای به همه امور است و اساسا کسی که قدرت را در دست می گیرد حتما باید یک برنامه جامع در همه حوزه های کشور داشته باشد . تدوین چنین برنامه ای قطعا کار یک نفر نمی تواند باشد و یک کار تیمی و گروهی می طلبد که ما به این خرد جمعی حزب می گوییم.
البته امکان پذیر است که فردی بخواهد بدون برنامه و تکیه بر خرد جمعی عمل کند که نتیجه اش تصمیمات خلق الساعه ای می شود که اصلا معلوم نیست چه تاثیرات و نتایج مخربی برای کشور خواهد داشت. لذا اساسا این مسئله افتخار ندارد و ادعان به حزبی نبودن برای فردی که به قدرت می رسد یک نقطه ضعف آشکار محسوب می شود.
*آقای دکتر به نظر شما حزب باید به افراد قدرت بدهد یا برعکس؟ مثلا در مورد حزب ندا این بحث وجود دارد که یکی از دلایل قدرت گرفتن شما حضور آقای خرازی است.
-یک اتفاق دوسویه است هم افراد اعتبار خود را به پای حزب هزینه می کنند و هم کار گروهی و حزبی به اعضای خودش قدرت و اعتبار می بخشد یک نفر برای همه و همه برای یک نفر. برادرمان آقای خرازی هم البته به عنوان یکی از اعضای شورای مرکزی در اوج مشکلات جسمی با تاسیس و حضور در حزب البته ایثار و از خودگذشتگی کردند.
*حزب ندای ایرانیان در واقع از جوانان دیگر احزاب اصلاح طلب تشکیل شده که خود این احزاب مواضع متفاوتی دارند.بیشتر شکل جبهه ای دارد. این اجتماع را چگونه می دانید؟
-اصلی که همه ما بعنوان احزاب اصلاح طلب پذیرفته ایم محوریت رییس دولت اصلاحات است، حالا ممکن است یک حزب با حزب دیگر در برخی جزییات اختلاف داشته باشد، اما در پذیرفتن این مرکز ثقل و محور وحدت توافق داریم اما از سوی دیگر وجود تفاوت ها و اختلافات در هر حزب و گروه را هم طبیعی می دانیم که این بنظرم اساس و جوهره کار هر حزب مردمسالار دمکراتیک است. حزب ندای ایرانیان هم از این قاعده مستثنی نیست و البته امیدواریم در گذر زمان و با انجام برنامه های مناسب بتوانیم اجماع و هم نظری خوبی در حزب شکل بدهیم
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
منبع: جماران