هر از چند گاه در کشور حادثه ای رخ می دهد که متن و حاشیه هایش اهمیت تاریخی پیدا می کند و در حافظه تاریخی این مرز و بوم به ثبت می رسد و سندی می شود برای روزی که آینده گان گذشته را ورق می زنند و به مقایسه دوره های مختلف زمامداری در این سرزمین می نشینند و قضاوت می کنند.
از آریایی ها و مادها و پارت ها و هخامنشیان و ساسانیان و ... گرفته تا امویان و علویان و صفویان و قجر و پهلوی و سر آخر نظام مترقی اسلامی و بعداً خدا می داند چه و چه و چه ... همه را با ظرف مدرج انصاف و عقل خواهند سنجید و صد البته آن ها فارغ از فشارها و ترس و تهدید های هر زمان ارزیابی های خود را بی پروا بر زبان خواهند آورد همچنان که ما راجع به 30 سال پیش و پیشتر از آن با طیب خاطر و بی هیچ دغدغه ای از خشم و غضب حاکمان نیک و بد آن دوران سخن می رانیم.
حادثه ای که در خمینی شهر اتفاق افتاد یکی از آن وقایع نادری است که در طول تاریخ مثالش را به ندرت می توان یافت. البته اگر به کمی قبل تر برگردیم و در لابلای برگ های سیاه تاریخ توحش و درنده خویی مهاجمان اجنبی و گروه های دزدان و تبهکاران مسخ شده این سرزمین بگردیم شاید نظیرش را بیابیم اما در دوره جدید و از آن زمان که به لطف استقرار دولت های مقتدر مرکزی و وضع قوانین و ضوابط اجتماعی قوی فرهنگ و تمدن پیشرفته انسانی رواج یافت این نشانه های وحشیگری و تجلی خوی حیوانی انسان ها رفته رفته کم و کمتر شده و من بالشخصه در هیچ جایی از تاریخ معاصر سراغ ندارم که چنین جنایت وقیحانه و دهشتناکی در جایی از این سرزمین رخ بدهد، مگر جنایت بعثی ها در جنوب کشور که هماره چون لکه ننگی بر پیشانی مستکبران و مستدان تاریخ می ماند، حال یا اطلاعات تاریخی من ضعیف و محدود است یا به واقع چنین چیزی وجود ندارد.
اما در این میان صرف نظر از عقبه تربیتی و فرهنگی و اجتماعی و نظام پرورشی که در پیرامون این حادثه شرم آور و کنکاش شخصیتی مسببان این حادثه می تواند مورد بحث و مداقه قرار گیرد و مسیری که منتهی به این انفجار اخلاقی و رذالت انسانی در جامعه ما شده است بازنگری و تشریح شود؛ توجه به بعدی دیگر از واقعه جای بسی تعمق و تامل دارد.
مردم در حالی که از شوک خبر وقوع این فاجعه فضاحت بار اجتماعی و اخلاقی و امنیتی در حیرت بودند در ادامه ماجرا با مشاهده نوع برخورد برخی از مسئولان دستگاه انتظامی وامنیت اجتماعی و بعضی شخصیت های نهادهای تربیتی و پرورشی در کمال بهت و ناباوری شاهد رفتار غیرمسئولانه و فرافکنانه کسانی شدند که از بیت المال کشوری که سایه صاحب الزمان بر سر آن گسترده است مزد می گیرند تا زمینه فرّ و سعادت دنیا و آخرت هفتاد و پنج میلیون نسل حاضر و میلیون ها نفر آینده گان این آب و خاک را محقق سازند و با حرکت در مسیر اسلام ناب سرمشق و الگویی برای همه جهانیان و تشنه گان کمال و معرفت در روی زمین باشند و جهان را با خود همسو و آن را مدیریت کنند.
عده ای مسئول بی مسئولیت که هویت حقوقی و عناوین شغلی شان تنها و تنها از رابطه سببی و نسبی و وابستگی های جناحی و گروهی و سرسپردگی های کورکورانه به فرادستانشان نشأت می گیرد و نه از شایستگی های فردی و بایستگی های سازمانی، به جای شرمساری و اعتذار از پیشگاه ملت بزرگ و صبور و رنج کشیده این سرزمین و سرافکندگی از ناتوانی و خواری و شکست در انجام مأموریت و وظایف خطیری که نظام مقدس اسلامی بر دوش آن ها نهاده تا در خدمت اعتلای ارزش های انسانی و اجتماعی جامعه اسلامی باشند، وقیحانه و بی شرمانه سر بلند می کنند و تقصیر را به گردن خود خانواده های قربانی می اندازند. خانواده هایی که بی رحمانه و وحشیانه مورد شنیع ترین دست اندازی و تجاوز به شأن و شخصیت انسانی و حریم خصوصی خود قرار گرفته اند و خدا می داند که امروز آن زن و شوهر ها و آن پدر و دخترها و آن برادر و خواهر ها چگونه و با چه حالی نگاهشان در نگاه هم گره می خورد!!
بارها و به کرات در خبرها و گزارشات نهادهای مسئول امنیت اجتماعی و اخلاقی استان (اصفهان) و بالاتر از آن مسئولان انتظامی کشور و حتی با کمال تأسف برخی شخصیت های فرهنگی و مذهبی می بینیم که برای انحراف افکار عمومی از اصل ماجرا و فرافکنی و گریز از پاسخگویی در پیشگاه ملت و نظام متعالی اسلامی، موضوع وضعیت نامناسب خانواده ها در آن باغ را پیش می کشند تا با تحریک افکار عمومی و تهییج خانواده های مومن و معتقد به مبانی اعتقادی اینگونه وانمود کنند که باعث و بانی اصلی این رسوایی فضاحت بار خود آن خانواده ها بوده اند که با پوشش نامناسب و بدون رعایت شئون اعتقادی و اسلامی فضای تحریک آمیز را در آن محل فراهم آورده اند.
حرمت قلم حرامم باد اگر نیتم دفاع از چنین رفتاری در بین خانواده ها و استقبال از رواج چنین رویکردی در جامعه و کشورم باشد گه اگر چنین است نفسم برود و بر نیاید.
مسئله مهم تر چیزی است که اگر امروز هم فضا برای بیان آن آماده نباشد فردای تاریخ از نگاه آینده گان دور نخواهد ماند. فردا علامت سئوالی بزرگ بر این برگ از حیات نظام مقدس اسلامی نقش خواهد بست که چگونه در نظامی که علی (ع) با آن حکایت زن یهودی و خلخال پایش الگوی غایی و ستون وجودی آن است چنین تعدی و تجاوز وحشیانه به عده ای زن و دختر مسلمان صورت می گیرد و آن وقت مسئولانش به جای اینکه از شنیدن این درد بمیرند سر فراز می کنند و تقصیر به گردن دیگری می اندازند؟؟!! اصلا از کجا معلوم شاید آن ها از پیروان ادیان قلیل به رسمیت شناخته شده در این مملکت باشند و مقیدات مذهبی شان هم نافی از نوع پوشش و صرف ماکولات و مشروباتشان نباشد؛ پس این میان حقشان در برخورداری از ابتدایی ترین حقوق انسانی واجتماعی و داشتن امنیت و آسایش فردی و خانوادگی چه می شود؟!
نکند فردا عده ای بریزند داخل سفارت خانه های کشور های غیر اسلامی و افتضاحی مشابه همین تعرض وحشیانه را به بار بیاورند و رییس پلیس کشورمان تشریف بیاورند تلویزیون و بفرمایند که خانم سفیر و مهمانانش چون پوشش اسلامی نداشتند زمینه وقوع این جرم را تسهیل کرده اند؟!
نکند فردا اگر جانی تبهکاری با شنیدن این توجیه و فرافکنی مسئولان امنیت اجتماعی کشور وسوسه شود که به اتاق خواب زن و شوهری وارد شود و بگویند چون خانواده مفعول در آن لحظه لباس مناسب نداشتند ... حق به جانب متجاوز به عنف است؟! نکند ؟ نکند؟ ...
شرم بادا شرم باد!
کاش این غاصبان مسئولیت های خطیر حکومت اسلامی لااقل به اندازه آن پیروان کیش بودایی در شرق زمین حمیت و شرافت داشتند که سرافکنده و معذور از قصور و خطایشان در مقابل ملت نجیب و شریف ایران اسلامی عذر به پیشگاه ولی امت می بردند و لااقل از ایشان به خاطر قصورشان در انجام وظیفه عفو و بخشش می طلبیدند. اما « ویلٌ لنا » و « ویلٌ للاسلامنا» که چنین نشد
کد خبر: ۳۷۰۹
۵۳۶ بازدید
۵ دیدگاه (۵ تایید شده)
حادثه خمینی شهر از زاویه ای دیگر
۱۳۹۰/۳/۲۵
۲۲:۱۸