این داستان واقعی است: در عصر ارتباطات و تکنولوژی، ما اهالی ساکن شهرستان میانه خیابان ارشادپشت باغ محمود مشایخی زمین های شهرداری نه خیابان داریم نه کوچه نه پلاک!!!! تقاضا داریم به ما بگوئید اگر مهمانی داشتیم چه آدرسی بدهیم؟؟؟ البته ما چندان هم از امکانات شهری بی نصیب نیستیم: از اول بهار، گرد و خاک ودر زمستان هم از گل ولای ولجن مستفیض می شویم. به گفته اند با جناب مشایخی مصالحه شده.(نکند مصافحه شده است؟!!! ) خدا داند.باز خدارا شکر می کنیم که هنوز زنده ایم!شهرکی که فاقدکارگرشهرداری برای جمع آوری زباله است. تازه جمعه ها همه اهالی برای سلامتی و ورزش بیل به دست مشغول تمیز کردن جوی آب ورزش می کنند!!! جویی که آخرش بن بست است!!! بدبختی یکی دوتا نیست که، سطل آشغال را روز میگذراند سر یکی از میدانها صبح می بینیم نقل مکان کرده! خلاصه سیستم میزان است!!! یکی علف های هرز آتش می زن یکی درو می کند و ....... کاش خواجه حافظ شیرازی زنده بود و درد دلمان را به او می گفتیم و او کاری می کرد. " احساس سوختن به تماشا نمی شود/ آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم!"
کد خبر: ۲۴۷۴
۳۹۴ بازدید
۳ دیدگاه (۳ تایید شده)
درد دل اهالی ناکجا آباد
۱۳۸۹/۹/۱۴
۲۰:۰۸