آدمهای ماه عسل به سادگی از یاد نمیروند.چند نفر از ما دختر جوانی را که چندین ماه در کما بود و بعد به هوش آمده بود را از یاد برده ایم؟

علیخانی با برنامه ماه عسل سالهاست دارد جریان سازی میکند، فرهنگ سازی میکند؛ گذشت را، مهربانی را،استقامت را،ایثار را و خیلی چیزهای دیگر را.چیزهایی که زندگی روزمره و پردردسر امروزی آنها را از یاد ما برده و یا واداشتهامان که از کنارشان به سادگی عبور کنیم یا حتی فرار کنیم تا یقهامان را نگیرند و نگویند چرا ما را فراموش کردهای!
علیخانی با مهمانهایی که به برنامه ماه عسل میآورد، جلویمان میایستد و میگوید؛ یادت رفته مهربان باشی با پسری که در کنار تو در مترو نشسته اما مقصدش مثل تو خانه نیست بلکه جایی است که بهزیستی آن را برای بچههایی ساخته که از نعمت پدر و مادر بیبهره بودهاند و هنوز هم با اینکه بزرگ شدهاند اما داغ ندیدن مهر خانواده، دلشان را تاول میزند. مهمانان ماه عسل، به یادمان میآورند وقتی پدر، مادر یا همسر از قصاص کسی که عزیزشان را از آنها گرفته مقابل دوربین صحبت میکنند، برای فخر فروشی نیست، برای این است که ما یاد بگیریم که بخشیدن لذت دارد نه به واسطه این که به دیگری جان دوباره دادهای به این خاطر که خودت به آرامش میرسی که اگر نبخشی، یک عمر هم داغ عزیزت که مرده روی دلت سنگینی میکند اما داغ کسی که طناب دار به فرمان تو دور گردنش حلقه زده است.
ماه عسل، برنامهای است برای بازیافتن همین آرامش اینکه چقدر ساده میتوان به این نعمت در ظاهر دستنیافتنی، دست یافت.
علیخانی سالهاست، ماه رمضان را به ماه عسلی برای شناخت خوشبختیهایی تبدیل کرده که گاهی چنان از ما دور به نظر میرسند که میترسانند ما را.اما وقتی آدمهای سرزمین ماه عسل سخنآغاز میکنند، آرامش گمشده به آرامی خود را نشان میدهد.آرام آرام ذهن در مییابد که میتوان با کمی مهربانی با کمی از خودگذشتگی، شیرین و خوب زندگی کرد.
آدمهای ماه عسل به سادگی از یاد نمیروند.چند نفر از ما دختر جوانی را که چندین ماه در کما بود و بعد به هوش آمده بود را از یاد برده ایم؟ کدام یک از ما چهره بهت زده و کلام مطمئن دختری را که از سقوط هواپیمای ارومیه نجات پیدا کرده بود را فراموش کردهایم؟ از روزی که آنها به برنامه ماه عسل آمدند تا امروز چند روز گذشته؟چرا ما آنها را از یاد نمی بریم؟ فراموششان نمی کنیم؟ چون خاص هستند.چون سرنوشت و اراده شخصی آنها را به راهی برده که تعداد کمی از آدمها به آن وارد میشوند.
ماه عسل برنامهای متفاوت است.علیخانی سالهاست تلاش میکند این تفاوت را در برنامهاش حفظ کند.هر سال هم خیلیها شمشیر از رو میبندند و به اواخر ماه رمضان که میرسیم، داد و بی داد راه میاندازند که ماه عسل احساس مردم را نشانه گرفته است.علیخانی آدمهایی را به برنامههاش میآورد که مشکلشان فراگیر نیست، تعداشان زیاد نیست، نماد بیشتر مردم جامعه نیستند.برخی هم از گوشه و کنار میگویند؛ پولی که به علیخانی و برنامهاش اختصاص میدهید را به ما هم بدهید تا برنامهای بسازیم بهتر از ماه عسل...!
اما واقعیت این است که ماه عسل راه خود را یافته است و به عنوان یک جریان رسانهای، در ماه رمضان در چند برنامه ویژه هم که شده مردم را تکان میدهد به فکر وادارشان میکند.ماه عسل برنامه آدمهای خاص است.آدمهایی که علیخانی و تیماش آنها را از گوشه و کنار این کشور پیدا میکند.آدمهایی که هیچ رسانهای ندارند و قبل از آمدن به ماه عسل به این هم فکر نمیکنند که از طریق رسانهها میتوانند معروف شوند یا حرفشان را به دیگران هم بگویند.
علیخانی و برنامهاش دشمن زیاد دارد.خیلیها دوست دارند این برنامه و مجریاش را درگیر حاشیه کنند اما علیخانی حالا یاد گرفته که باید به مخاطب رسانه احترام بگذارد.نباید خودخواهانه مقابل مهمان برنامه و دوربین بنشیند و با تکبر به مردم زُل بزند.حالا علیخانی و ماه عسل با هم قاطی شدهاند تا برنامهای به یاد ماندنی روانه آنتن کنند.
برای دل دادن به محتوای این برنامه باید مثل همان سه خواهر نابینا که شبی مهمان ماه عسل بودند، صادقانه و با چشم دل به اطراف نگاه کرد.باید چشم جسم را بست و گذاشت در طول سال یک برنامه تلویزیونی به مردمی تعلق گیرد که از دل جامعه بیرون آمدهاند و بدون هیچ سود شخصی و بدون هیچ ریا و تکبری،راهی را در زندگی طی میکنند که فطرت خدادادیاشان به آنها نشان میدهد.